▪️اساطیر و حماسهسرایی در ایران از هم جدا نیستند و در گذشته نیز از هم جدا نبودند. فقط میتوانیم بگوییم که در اصل از یکدیگر جدا نبودند. این البته قانون عمومی نیست. در بسیاری از سرزمینها، به ویژه در ایران، حماسهسرایی از اسطورههای خیلی کهنِ هند و ایرانی اصلاً جدا نبوده است. در […]
▪️اساطیر و حماسهسرایی در ایران از هم جدا نیستند و در گذشته نیز از هم جدا نبودند. فقط میتوانیم بگوییم که در اصل از یکدیگر جدا نبودند. این البته قانون عمومی نیست. در بسیاری از سرزمینها، به ویژه در ایران، حماسهسرایی از اسطورههای خیلی کهنِ هند و ایرانی اصلاً جدا نبوده است. در واقع، اگر هم روایاتِ پهلوانی بود، جدای از اساطیر، به علت اعتقادات مذهبیِ آریاییهای اعصارِ باستان، آن بخش از زندگی پهلوانان ارزشِ به یاد ماندن و نقل شدن داشت که شبیه کردارِ ایزدان بود. یعنی جنبههایی از زندگی، قابل بازماندنِ در یادها را دارد که مقدّس باشد. آن چیزهایی مقدّس است که شبیه کردارِ ایزدان باشد. پس پهلوانان هم در واقع برای بقا و برای جاویدان شدن خود، روایات و کردارهای ایزدان را تکرار میکردند.
ما باید اوّل اصول عقیدتی ایزدان هند و ایرانی و آریایی را بشناسیم. اگر این روایات الهی هند و ایرانیان را بشناسیم، آنوقت، قادر خواهیم شد که حماسههای ایرانی را درست توجیه کنیم و ببینیم که اینها چه پیوندهای با اصل و منشاء اساطیری هند و ایرانی داشته و دارد.
بنابراین،وقتی از اساطیر کهنی که حماسهسرایی ما از آن اثر پذیرفته، صحبت میکنیم، این اساطیر زردشتی ما نیست. اساطیر زردشتی عمیقاً اساطیری است که در اصل، بعدها پیرامون دین زردشت به وجود میآید و با اساطیر هند و ایرانی به آن صورت دقیق که روایات و قصّهها و پهلوانیها ذکر میشد، چندان رابطهای ندارد.
اساطیری که پیرامون دین زردشت در دورهٔ هخامنشی، به ویژه در دورهٔ اشکانی و ساسانی شکل میگیرد و در کتابهای پهلوی، بهخصوص در کتاب «بِندَهِش» منعکس است، بیشتر مربوط به خلقت دنیاست و کاملا رنگ زردشتی دارد. یعنی میتوان استنباط کرد که اهورَمزدا وجود دارد و یک نیروی شر هم وجود دارد و یک نیروی شر هم وجود دارد و این جهان مادّی، خیر و شر با هم میجنگد تا سرانجام به کمک انسان، شر نابود میشود و دنیا دوباره به صورت نخستین خود در میآید. این اصلاً یک اسطورهٔ هند و ایرانی کهن و آریایی نیست، این اسطورهای زردشتی است، این اساطیر محتملاً در حماسهسرایی ما زیاد منعکس نشده و دارای ظرافتهای اندیشههای کهن و ابتدایی عصر اساطیری هم نیست، بلکه اندیشههای ذهنی زردشت است که در نزد عوامالناس، صورت عامیانه پیدا کرده و شکل اساطیری به خود گرفته است.
بنابراین، در ایران، ما وقتی میخواهیم دربارهٔ حماسهسرایی صحبت کنیم، واقعاً چندان قادر نیستیم که از اساطیرِ ایزدانِ منعکس در نوشتههای ایرانی استفاده کنیم. در این مورد، باید به کهنترین اثر هند و ایرانی و هند و اروپایی – که وداها و بهویژه ریگودا باشد – تکیه کنیم.
ما دریای اساطیر نداریم. اما همهٔ ایزدان، پهلوانان و غولهای ضد ایزدی وارد اساطیر شدند. حتی وارد حماسه شدند. از اساطیر سقوط کردند و خود را وارد حماسهها کردند و حماسهسرایی زیبایی را به وجود آوردند که ما آثارش را از اوستا تا دورهٔ فردوسی و حتی بعد از فردوسی میبینیم.
از اسطوره تا تاریخ
بخش اساطیر و حماسههای ایرانی
زندهیاد استاد دکتر مهرداد بهار
صص ۵۶۶ – ۵۵۹
- منبع خبر : کانال استاد شفیعی کدکنی
Friday, 6 December , 2024