در طول سالیان مختلف نوع برخورد ما با واژه “حزب” و “جناح“ به نوعی برخورد پوپولیستی بوده ، یا حداقل متاثر از این نگرش بوده است و اینگونه به نظر می رسد که حداقل تا چند سال اینده این نوع برخورد همچنان ادامه خواهد داشت. شرایط به گونه ای است که در هر انتخابات از […]

در طول سالیان مختلف نوع برخورد ما با واژه “حزب” و “جناح“ به نوعی برخورد پوپولیستی بوده ، یا حداقل متاثر از این نگرش بوده است و اینگونه به نظر می رسد که حداقل تا چند سال اینده این نوع برخورد همچنان ادامه خواهد داشت. شرایط به گونه ای است که در هر انتخابات از ریاست جمهوری گرفته تا شورای شهر و روستا، حتی سیاسی ترین افراد هم چنان در مذمت حزبی بودن صحبت می کنند که گاهی تصور می شود حضور در احزاب به معنی حضور در بزرگترین پرونده های فساد و تبانی و فریب مردم است و در اکثر پوسترها و بروشورها عبارات کاندیدای فراجناحی یا عناوین مشابه به وضوح دیده می شود. وقتی به کاندیدایی گفته می شود وابسته به کدام حزبید ، ترس در چهره اش نمایان می شود، اما آیا واقعا حزبی بودن ترس دارد؟ مگر حزب چیست و چه هدفی را دنبال می کند؟
منتقدین عنوان می کنند که حزب برای به قدرت رسیدن تشکیل می شود، با فرض صحت این بیان، باید پرسید هدف حزب از حضور در قدرت چیست؟ آنچه که مشخص است ، حزب بنگاه اقتصادی نیست که بخواهد به قدرت برسد تا منافعش بیشتر باشد، حزب باند مافیا یا قاچاق نیست، حزب یک شرکت ساخت و ساز نیست، احزاب به دنبال اخذ وام و امتیازات اقتصادی نیستند، در واقع حزب متشکل از مجموعه ای از افراد است که با اعتقاد به کار گروهی ، همفکری و رای اکثریت، و پس از بررسی های مختلف و نظم بخشیدن به افکار خود از قبیل اشتراکات فکری و نظریات علمی، فرهنگی، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی با توجه به اشتراکاتی که با هم دارند و معتقدند این اعتقادات بهترین حالت برای پیشرفت و بهبود شرایط در اینده کشور و مردم جامعه است ، دور هم جمع شده و قصد دارند با همفکری برای پیشرفت و توسعه کشور در آینده و رسیدن آن به اشتراکات بیان شده تلاش کنند.
نکته بسیار مهم این است که تلاش احزاب طبیعتا از طریق حضور در نهادهای انتخابی و به کمک رای و انتخاب مردم خواهد بود، رای مردم نشان خواهد داد این افکار تا چه حد با نظر توده جامعه همخوانی داشته و برای آنان قابل اعتماد خواهد بود.
*احزاب و مبارزه با فساد*
بر خلاف تصور عمومی و غالب بر جامعه ، احزاب از مهمترین ساز و کارهای مبارزه با فساد هستند، چرا که احزاب و دیدگاه هایشان ثابتند و طبیعتا هر ساله و در انتخابات های مختلف نیازمند کسب مجدد رای اعتماد از مردم هستند، پس اگر امروز فردی را معرفی کردند و این فرد پس از رای آوری تخلف یا فسادی داشت یا حتی قانونی کار کرد ولی نتوانست انتظارات رای دهندگان و شعارهای داده شده را برآورده سازد در انتخابات های بعدی مردم به این حزب و نفرات معرفی شده آن اعتماد نخواهند کرد، در انتخابات حزبی فرد ملاک نیست لذا مسئولیت کامل شکست یا موفقیت هر فرد انتخاب شده بر عهده احزاب خواهد بود و این امر پاسخگویی را اجتناب ناپذیر می کند. لذا احزاب برای بقای خود و برای در صحنه ماندن هم که شده ناچارند افراد قوی، سالم و قابل اعتماد را معرفی نمایند. بر این اساس می توان گفت وجود احزاب حای یاریگر نهادهای نظارتی هم خواهد بود و کار آنها را راحت تر می کند. به کرات مشاهده شده دولت ها و مجلس های مختلف با شعارهای گوناگون و زیبا تشکیل شده اند ولی علیرغم همه تلاش ها برخی از اهداف و شعارهای مهم مطرح شده به مرحله عمل نرسیده اند و اکثرا اگر جایی صحبت می شود می گویند کم کاری و کم توجهی شدهیا انتخاب هایمان ضعیف بوده اند یا متاسفانه در مواردی عنوان می شود فلان شخص فساد کرد و از کشور گریخت و … نهایتا این که برخی از مردم با وجود شرکت در انتخاب های مختلف از شرایط به وجود آمده ناراضی اند، حال این سوال پیش می آید که ما باید این نارضایتی را نسبت چه کسی اعلام کنیم، نماینده، وزیر یا وکیلی که دوره مسئولیتش تمام شده و در حال گذران دوران بازنشستگی است؟ طبیعتا به نتیجه ای نخواهیم رسید. اما اگر احزاب معرف نفرات بودند به راحتی می شد با رای ندادن به حزب مذکور اعتراض خود را بیان داشت و روز به روز تکرار چنین مواردی کمتر می شد، در غیر این صورت در هر دوره ای شاهدیم یک نفر خود را ناجی مردم دانسته و با بیان شعارهای کلی و زیبا سعی می کند از مردم رای اعتماد بگیرد و با مرتفع نشدن‌ مشکلات این چرخه هر چهار سال یکبار تکرار می شود.
*احزاب و ثبات فکری*
از موارد دیگری که بعضا انتقاد می شود این که فردی امروز خود را اصلاح طلب / اصولگرا/ معتدل و … می نامد ولی فردا با چرخشی خود را به گروهی دیگر وصل می کند و یا سعی در کتمان کارنامه گذشته خود دارد تا در شرایط جدید هم بتواند صاحب کرسی باشد. در انتخابات ها دو نوع انتخاب کننده داریم، اول مردم عادی، مردم عادی لزوما دنباله رو یک حزب یا جناح نیستند بلکه صرفا بر اساس شرایطی که می بینند و با توجه به عملکرد گذشته احزاب یکی از تفکرات را برای آینده کشور مفید دانسته و به آن اعتماد می کنند اما در خصوص دسته دوم یعنی افراد فعال سیاسی و یا وابسته به جریانات سیاسی مسئله فرق می کند، اگر من تصمیم گرفتم عضو یا نماینده یک حزب یا طیف سیاسی یاشم یعنی به اهداف و ایده های آن اعتقاد دارم من نمی توانم همزمان هم به یک تفکر چپگرا معتقد باشم هم به تفکر راستگرا ، نمی توانم اعلام کنم اصلاح طلبم ولی مواضع اصولگرایانه بگیریم یا برعکس، نمی توانم هم کوپن و تعرفه های سنگین گمرکی را راه حل مشکلات اقتصادی کشور ببینم و هم به اقتصاد آزاد و رقابتی لیبرال اعتقاد داشته باشم. از این رو در فعالیت های حزبی شاخه به شاخه پریدن افراد سیاسی امری عادی و مقبول نیست، فرض کنیم مشکلات کشور را در ۱۰ مورد خلاصه کنیم و این موارد را به صورت پرسش نامه ای جلوی افراد با گرایش های سیاسی مختلف قرار دهیم، علیرغم این که همه آن ها هدفشان بهبود شرایط و پیشرفت کشور است اما یقینا راهکارهایشان با هم متفاوت خواهد بود و طبیعتا برخی از این راه حل ها نتیجه مطلوبی نخواهند داشت، تشخیص برتری و مناسب بودن این راه حل ها بر عهده مردم خواهد بود، حال که راه حل ها متفاوت است یک فرد سیاسی نمی تواند بگوید هم راه حل این حزب یا تفکر را قبول دارم و هم راه حل آن یکی را، نمی تواندبگوید من اصولگرا باقی می مانم ولی راه حل های اصلاح طلبی را انجام می دهم. هر چه به مقیاس بالاتری بریم این پایبندی و ثبات فکری باید بیشتر باشد و دسته بندی های فکری بهتر مشخص می شوند ، هر چند با توجه به عدم توسعه سیاسی و بعضا ضعف در معرفی افراد قابل اعتماد توسط احزاب مشاهده این دست چرخش ها و نیز نارضایتی مردم امری نسبتا عادی به نظر می رسد.
*احزاب و پاسخ به سوال مهم از کجا آورده ای؟*
همان گونه که بیان شد احزاب می‌توانند نقش موثری در مبارزه با فساد داشته باشند، در این بین سوال بسیار مهمی که معمولا پرسیده می شود این جمله است : *از کجا آورده ای؟* تبلیغات گسترده انتخاباتی بعضا اشخاص را سمت مسیری می برد که ناگزیر می شوند هزینه های مالی بسیار بالایی جهت رای اوری داشته باشند تا جایی که بعضا ممکن است ناچار به مقروض و مدیون شدن به فعالین اقتصادی ، پیمانکاران ، تاجران و صاحبان بنگاه های اقتصادی شوند، و این مهم باعث بروز سوالات و ابهامات فراوانی در جامعه می گردد حال آن که اگر فرآیند انتخاب و انتخابات حزبی بود نه تنها منشا همه هزینه های انتخاباتی مشخص بود بلکه شفافیت مالی باعث می شد مشخص باشد همه نامزدهای معرفی شده چه میزان ثروت داشته و از کجا بدست آورده اند. عمده درآمد شاخص احزاب از طریق کمک اعضای حزب و حق عضویت های پرداخت شده است و چون تبلیغات برای احزاب به صورت گروهی و از طریق روزنامه ها یا وسایل ارتباط جمعی پر مخاطب صورت می پذیرد هزینه تبلیغاتی بسیار کمتر از حالت انتخابات غیر حزبی و انفرادی است.
تاکنون چندین بار زمزمه های انتخابات حزبی مطرح شده و معمولا هر ساله در چند ماه مانده به انتخابات باز زمزمه های چنین طرح هایی به ویژه در مجلس به گوش می رسد با این وجود تاکنون این طرح راه به جایی نبرده است، تصویب چنین طرحی می تواند یک گام به جلو باشد.
با تشکر

  • منبع خبر : نصیر بوشهر