صلاح‌الدین خدیو، فعال سیاسی:   ✍ نظریه سه جهان رکن اصلی سیاست خارجی چین در فاصله سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ و فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی بود. برخلاف آنچه در بادی امر به نظر می‌رسد، این نظریه مشتی شعار توخالی و لفاظی انقلابی نبود؛ بلکه رهیافتی استراتژیک بود که زمینه مساعدی را برای سیاست درهای باز سال۱۹۷۸ […]

صلاح‌الدین خدیو، فعال سیاسی:

 

✍ نظریه سه جهان رکن اصلی سیاست خارجی چین در فاصله سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ و فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی بود. برخلاف آنچه در بادی امر به نظر می‌رسد، این نظریه مشتی شعار توخالی و لفاظی انقلابی نبود؛ بلکه رهیافتی استراتژیک بود که زمینه مساعدی را برای سیاست درهای باز سال۱۹۷۸ و رشد اقتصادی خیره‌کننده پس از آن بوجود آورد.

✍ سیاست خارجی چین پس از انقلاب بر اساس خصومت ایدئولوژیک با جهان غربی و پربها دادن به نبرد طبقاتی بین‌المللی بنا نهاده شده بود. اما پس از بحرانی شدن روابط با شوروی و انشعاب در اردوگاه کمونیستی، تداوم آن به شکل سابق ممکن نبود. ازاین‌رو چینی‌ها، با تجدیدنظر در جزمیات سابق و عدول از برخی اصول ایدئولوژیک، رهیافت جدیدی به نام سه جهان پیش کشیدند.

✍ جهان اول یا دنیای امپریالیستی، آمریکا و شوروی بودند. جهان دوم، کشورهایی نظیر بریتانیا، فرانسه، آلمان و ژاپن بودند که مانند دسته اول خوی جهانخواری داشتند، ولی از قدرتی مشابه آنها برخوردار نبودند و هم با جهان اول و هم جهان سوم تضاد داشتند.

✍ جهان سوم هم به رهبری چین که تکلیفش معلوم بود: مبارزه با امپریالیسم آمریکا و سوسیال امپریالیسم شوروی و خوی زیاده‌خواهی جهان دوم و البته بهره‌گیری از تضادهای بالقوه و بالفعل میان این دو به فراخور موقعیت و شرایط مشخص.

✍ نکته اصلی این بود که سیاست جدید، دست کمونیست‌های سرسخت چینی را برای برقراری ارتباط و احیانا ائتلاف با طیف گسترده‌ای از کشورها باز می‌کرد که سابق بر این مرتجع، وابسته، سگ زنجیری امپریالیسم، بورژوازی کمپرادور و… خوانده می‌شدند.

✍ نکته مهم دیگر این بود که با تفسیر به رای برخی مفروضات مارکسیستی، تضاد با جهان اول را به دو شاخه اصلی و فرعی تقسیم کردند: شوروی خطر اصلی و فوری و آمریکا تضاد فرعی و در مرتبه دوم اهمیت!

✍ این “کلاه شرعی” محرک قسمی عمل‌گرایی در سیاست خارجی و ورود واقع‌گرایی به آن شد و کمک کرد چین از انزوای مرگبار محصور در آن خلاص شود و برای مقابله با خطر واقعی شوروی در مرزهای غربی، دست‌کم به صورت تاکتیکی به غرب اتکا کند.

✍ به‌دنبال این تحول رابطه پکن با آمریکا و کشورهایی نظیر ایران به‌سرعت بهبود یافت و آرایش بین‌المللی دستخوش دگرگونی بزرگی شد.

✍ تا قبل از آن، چین تنها با برخی کشورهای به‌اصطلاح مترقی جهان سوم رابطه داشت و از جنبش‌های انقلابی در سراسر جهان حمایت می‌کرد. حمایت از جنبش‌های انقلابی و متحدان نیابتی البته قطع نشد، منتها آنها در لایه دوم اولویت‌های سیاست خارجی چین قرار گرفت و رابطه با دولت‌ها اصل قرار گرفت.

✍ نظریه “سه جهان” در واقع چیزی نبود جز آشتی چین با دنیا و قانونمندی‌های روابط بین‌الملل و الزامات حاکم بر آن و رها کردن بخش تخیلی سیاست خارجی تجدید نظرطلب پیشین.

✍ به نظر می‌رسد سیاست خارجی امروز ایران با معمایی شبیه چین در اوایل دهه هفتاد روبه‌روست.

✍ تقابل تمام‌عیار با آمریکا، در عصر پساایدئولوژی و جهانی شدن اقتصاد، نه‌تنها هزینه‌های گزافی بر کشور تحمیل کرده، بلکه عملا باعث عدول از سیاست عدم‌تعهد و “نه شرقی، نه غربی” دهه اول انقلاب شده است.

✍ سیاست “امت‌گرایی” هم رقبای نیرومندی مانند ترکیه اردوغان پیدا کرده و عطف به ظرفیت‌های اقتصادی قوی‌تر ترکیه و تجانس مذهبی آن با اکثریت جهان اسلام، به قول افغان‌ها عملا ایران را “سبکدوش” کرده است.

✍ جهان شیعی مطلوب هم نتیجه موردنظر را به بار نیاورده است. در سطح دولت‌ها ایران نه‌تنها دوست قابل‌اعتمادی ندارد، بلکه آنچه هست، تعدادی جنبش سیاسی و متحدان نیابتی است که فاقد ظرفیت کنشگری در طراز دولت‌ها هستند.

✍ به صورت موجز، باید گفت که هنگام انداختن طرحی دیگر است. ایران باید به بازتعریف محیط منطقه‌ای و بین‌المللی خود بر اساس سه جهان ایرانی، غربی و شرقی بپردازد.

✍ مشابه کاری که ترکیه انجام داده است؛ یعنی بندبازی میان آمریکا و روسیه و چین و اتحادیه اروپا و تاکید بر پان‌ترکیسم و پان‌اسلامیسم به فراخور موقعیت.

✍ جهان ایرانی ملغمه‌ای از دنیای تشیع و کشورها و ملت‌های هم‌نژاد و هم‌زبان با مذهب سنی است. در اینجا باید تعادلی میان مذهب و ملیت برقرار و به هدف پیشبرد منافع‌ملی به‌هیچ‌وجه یکی بر دیگری ترجیح داده نشود.

✍ چالش با جمهوری آذربایجان و رویکرد عربی دولت شیعه عراق، یادآور این حقیقت است که امروزه در صورت‌بندی‌های هویتی، اهمیت زبان و قومیت از مذهب بیشتر است و ایران نمی‌تواند تا ابد این واقعیت را پشت گوش بیندازد.

✍ مانند نمونه چین، می‌توان پرسید امروز اصلی‌ترین رقیب و تهدید ژئوپولتیک علیه ایران کدام کشور است؟ ترکیه یا آمریکا و یا فرضا عربستان و… آیا ترکیه علیه ایران، مانند شوروی برای چین در دهه هفتاد نیست؟

 

 

  • منبع خبر : راهبرد