بحران های ایجاد شده در مقابل دولت دوم خرداد بمناسبت دوم خرداد ۷۶ ✍️حر مهاجر 🍂گاهی بی توجهی به بعضی از حقایق در دراز مدت میتواند پاشنه آشیل جامعه شده و یاسبب به چالش کشاندن هر کشورو نظامی گردد. بایک تحقیق و بررسی اجمالی میتوان پی برد که چه علل وعواملی وچگونه میتوانند باعث به […]

بحران های ایجاد شده در مقابل دولت دوم خرداد

بمناسبت دوم خرداد ۷۶

✍️حر مهاجر
🍂گاهی بی توجهی به بعضی از حقایق در دراز مدت میتواند پاشنه آشیل جامعه شده و یاسبب به چالش کشاندن هر
کشورو نظامی گردد.
بایک تحقیق و بررسی اجمالی میتوان پی برد که چه علل وعواملی وچگونه میتوانند باعث به چالش کشاندن و به دردسر انداختن هر جامعه وکشوری گردد.
درهمین راستا،بی توجهی به امور محوری میتوانددر درازمدت آثار زیان باری راببار آورد.
که اگر درابتدای اَمر با نگاهِ منطقی وخیر خواهانه به آنها پرداخته شود وخوب هدایت و مدیریت گردد؛ آنگاه می توان هرتهدیدی را به فرصت تبدیل کرد.
کافیست ک با دیدگاه مثبت و دلسوزانه نگاهی به اینگونه موارد بیندازیم .ضرب المثل مشهوری می گوید بنحوی کار را اداره کنید که *نه سیخ بسوزد ونه کباب.*
🍂برای تشریح این موضوع خوبست *دوّم خرداد۷۶* را شاخص قرار داده وبه تحلیل رفتارها؛ کُنشها و واکُنشها و در حقیقت(بلیه های) آن دوران بپردازیم.
در *دوم خرداد۷۶* مردم باحضور چشمگیر وبی نظیرخود پای صندوق های رأی آمدند. ودر دو مرحله حدود *۴۵/۰۰۰/۰۰۰* رأی به سیدمحمد خاتمی ودر حقیقت با شرکت در یک رفراندوم؛ بنوعی مشروعیت نظام را به جهانیان اعلام کردند. بهترین قدردانی و‌شکرگذاری از این اتفاق بسیار مبارک میتوانست پذیرش این رخداد فرخنده از سوی همه ارکان نظام بوده و از این مسیر می توانستیم شاهد پیوستگی و همبستگی عمیقی فی مابین ملت و دولت وحاکمیت ایجاد کنیم.
و از سوی دیگر این اقبالِ ارکان حاکمیت؛ سبب ساز ایجاد اعتماد متقابل میان ملت ودولت در سطح کلان حاکمیت می شد. ودیدیم که در همان زمان اعتبار جهانی بی بدیلی از جانب غرب و شرق جهان برای آغاز تعاملات همه جانبه با جمهوری اسلامی ایران ایجاد گردید.
در همان ایام ترافیک کریدور های هوائی برای دیدارسران کشورهای مختلف با مسئولین ایران سنگین شد، و سرمایه گذاران بیشماری از کشورهای پیشرفته وهمینطور ایرانیان خارج ازکشور با هدف سرمایه گذاریهای مهم و زیرساختی و نیز احداث کارخانجات مادر اعلام آمادگی عملی کردند.
ودر همان زمان تِــزهای بوشِ پسر در محور شرارت قراردادن ایران وپایگاه تروریستی بودن ایران درافکار جهانیان رنگ باخت ومحفلهای خصومت سازِ صهیونیستها برای ایران هراسی درجهان وبویژه در سطح آسیا از کار افتادند، گواه آن هم سفرهای پرتعداد مسئولان سطح بالای کشورهای مختلف به ایران ودعوتهای پُر شمار از رئیس جمهور چندده ملیونی ایران برای حضور در کشورهاشان و انعقاد قرارداد های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و دران وسیاسی بود.
ودرهمان بُرهه با اعمال سیاست های تنش زدایی و رویکرد مسالمت امیز جهانیِّ خاتمی و به باور رسیدن جهان پیرامونی ، تا آنجا پیش رفتیم که *تِـــزِ گفتگوی تمــدن های خاتمی در سازمان ملل متحد بعنوان یک اصل خوب ومفید جهانی به ثبت رسید.*
فراموش نمی کنیم که در راستای همین رویکردبود ک رئیس جمهور وقت فرانسه علیرغم پروتکلهای تشریفات در استقبال از میهمانان خارجی، سُنّت شکنی کردوبه احترام رئیس جمهوری ایران از پله های کاخ الیزه پائین آمدو اورا به گرمی احترام کرده وکلید کاخ الیزه را به ایشان تقدیم کرد.
وفراموش نمی کنیم که در همان زمان که چهره نظام از عملکرد افراطیون داخلی وهمپالگیان
خارجی شان مخدوش گردیده بود،سیمای انسانی خاتمی، طوری نگرشِ پاپ ژان پل دوم را بخودش معطوف نموده که آنگاه که دستان پاپ روی شانه های رئیس جمهور ایران بود او در برابر دوربینهای پرشمار تلویزیونی؛ با لبخندی مهرآمیز خطاب به آقای خاتمی گفت : *من سیمای مهربان پیامیر اسلام را در چهره رئوف شما احساس میکنم.*
و این جمله در تاریخ ماندگار شد.
آری رئیس *دولت دوم خرداد* هرجا رفت سفیرصلح شـــدومهربانیت ایرانیان را باخودبه ارمغان برد.
بگذارَمُ بُگذرَم وذائقه هارابیش ازین تلخ نکنم.
آری ،براستی که ما فرصت سوزان ماهری هستیم.
اگراز بعداز *دوم خرداد* ،عَلَمِ ستیزبا مردم وگریزازحقیقت را بر زمین می نهادیم وبرای ارتقاء وپیشرفت ایران باستانی کَمَر هِمَّت می بستیم ،امروز به این مرتبه سقوط نمی کردیم. امامتاسفانه به تئوریزه کردن خشونت پرداختیم وبلا پرورش دادیم.
ستیزبا ملت بلیه بود،ستیزبا دولت *دوم خرداد* بلیه بود، ناسازگاری با دولت *دوم خرداد* بلیه بود، ایجادبلوا وبلوا سالاری بلیه بود، وجود اصول زدایان اصول نما، بلیه بود، وجودمؤمن نمایان، ریاکار بلیه بود. آزادگذاردَنِ هــارشدگانِ رهــاشده بلیه بود، بستن فله ای تریبون های مردمی بلیه بود. اینها وبسیاری موارد دیگر همه وهمه بلیّاتی بودند که بجان ملت ونظام افتادند و چه شوربختی که هیچ طراز اولی هم جلویشان را نگرفت یابا اهدافی،نخواست بگیرد.
درآن زمان کافی بود تا در میان این همه شورا، یک شورای دلسوز با افرادی دلسوز پاگیرد تا به تحلیل و آنالیز مکتوبات و اعتراضیه ها
بپردازد و هریک را با مدیریت اَحسَن ومثبت وخوشبینانه مرتفع وبه فرصت بدل کند.
تلخییِّ وفور این حوادث آنقدر بود که، رئیس دولت *دوم خرداد گفت: تاخواستیم بسازیم ویران کردند و تا خواستیم عمران کنیم آوار کردند تا خواستیم با دوَل خارج وجهان پیرامونی مان تعامل کنیم و قراردادترقی ببندیم، سنگین پیکران سبک مغزِ کفن پوش شدند و تقابل کردند وبرای اسلام احساس خطر کردند،در حالیکه فقط خدا میدانست، که این رفتارها نه ربطی به اسلام داشت ونه به انقلاب، بلکه مستقیمن ناندانی و معاششان را در خطرمیدیدند. وطلحه وار،سوار برموتورِ هزار، دست بقبضه شمشیر بردندو خیابان بهشت را به جهنم ملت وکشور تبدیل کردندوتا آنجا این بلیه ها را رونق بخشیدند که رئیس جمهور مقبول داخلی وجهانی، گریان شود وبا بغض فروخفته بگوید: *هر نُه روز یک بُحران برای دولت می سازند.* واین یعنی خسارت یعنی درجا زدن یعنی افول یک کشور، یعنی انسداد یعنی پَس رفت.
اگر همان شورای یادشده ،دلسوزبه بنیان وبنیادمُلک بود تا این هزینه سازان وهزینه تراشان را شناسایی وبه اِشَــدّ مجازات برساند بیشک امروزدرساختار
جهانی جایگاه والاتری داشتیم وبیشک امروز کف خیابانهای ما از اعتراضات خالی بود چون اساسا زمینه ای برای بروز اعتراضات وجود نداشت.
اما متاسفانه ذهن های اقلیتِ بیمار، وگرفتار هوا وهوس و خفته دربادهِ قدرت؛ وکینه توز وکینه جو، و تکاثرخواه
وتمامیت طلب ورانت خوار، اجازه نداد کشور در ریل های رسمی جهانی حرکت کند، وانها نتنها مذمَّت وتنبیه نشدند بلکه به آنها میدان هم داده شد تا طلب کارانه بتازند و برای خدشه دار کردن چهره نظام ازدیوار سفارت ها بالا بروند هزینه تراشی بکنند، بعدهم همانها، همهء دلسوزان و معترضین به چنین شیوه های ضدّمدنی و ناقض تمام قوانین پذیرفته شدهء بین المللی را تحت عنوان برانداز و غیر خودی وجیره خوارغرب وبریده وخائن وخیانت کار معرفی کنند، یا از دَم تیغ بگذرانند یا خانه نشین ویا بزندان بیفکنند.
اگر دلسوزانه مینشستیم و دغدغه مارمولک سازان را می شنیدیم، اگر اجتماع اقتصاد دانان بادانش و دلسوز راارج مینهادیم ودلسوزی هایشان را مورد کنکاش قرار میدادیم، اگر بازوئی قوی برای نویسندگان وخبرنگاران می شدیم اگر اهمیت و اَمنیّت به آنان می دادیم وآنها را بعنوان *رُکن چهارم نظام* به رسمیت می شناختیم ،
امروز نه اختلاسی بود نه اختلاسگری،نه دزدی بود نه چپاولگری و نه معترضی بود ونه اعتراضگری.
همی الان هم اگر چه دیر شده اما حساب کشی واقعی در دادگاههای منصف و مستقل از عاملان خطاکاری که کشور را به روزِ امروز انداختند میتواند امید وآرامش واطمینان خاطری برای معترضین باشد ومیتواند آبی بر آتش جانکاهی که به خرمن جانِ مردم بستوه آمده افتاده باشد، امامتاسفانه تا این لحظه هیچ کورسوی امیدی مشاهده نمیگردد. وصدالبته با اعمال سیاست های غلط تر، به گستره وگسترش شعله های سرکش این آتش می افزایند. به خیلی از نباید های دیگر میتوان اشاره کرد، وبعنوان مصداق آورد اما خوف عقوبت؛ قلم را از نوشتن باز می دارد ؛شایدتا همینجا هم خیلی خطر کرده ام.
*✒️:دلسوز مُلک:حـُرمهاجر*
یکم خرداد۴۰۲