دهه پنجاه تازه با سینما اشنا شده بیدم و بوشهر هم سه سینما فانوس ،پارس و ساحل داشت که پارس بی سقف و تابستونه و ساحل هم کم فیلم میذاشت و تو کوچه محله کوتی کنار حوزه نظام وظیفه قدیم بید که تو جنگ جهانگیر دوم محل مونتاژ ماشین های متفقین بید( بوشهر اولین شهر […]

دهه پنجاه تازه با سینما اشنا شده بیدم و بوشهر هم سه سینما فانوس ،پارس و ساحل داشت که پارس بی سقف و تابستونه و ساحل هم کم فیلم میذاشت و تو کوچه محله کوتی کنار حوزه نظام وظیفه قدیم بید که تو جنگ جهانگیر دوم محل مونتاژ ماشین های متفقین بید( بوشهر اولین شهر ساخت و مونتاژ ماشین تو ایران است) که کمتر فعالیت داشت و فانوس که از امکانات روز سینما های پایتخت برخوردار ودر گروه الف سینماهای ایران بود و برای مطبوع کردن هوای داخل و بیرون سالن از بهترین ارکاندیشن های روز استفاده میکرد و کارگران فصلی ظهرها به بهانه دیدن فیلم با دو تومن بلیط خریدن ۳ ساعتی خوابی شیرین می رفتند واز گرمای ظهر تاسون در امان بیدن این سینما را ایرج پور مروت که اصالتی کازرونی داشت در اواسط دهه چهل ساخت و سینما پارس هم شبانه و سقف ان اسمون پر ستاره ودر کنارپمپ بنزین شهر واقع که الان گویا انبار چوب یکی از کاسبان شهر شده است.

مو و رفیقام همیشه سینما فانوس سانس دو بعد از ظهر می رفتیم که با یه بلیط دو فیلم خارجی و فارسی می دیدی سانس اول فیلم های خارجی روزکه معمولا کابوی میذاشت که هنر پیشه های چون برت لنگستر، جان وین، چارلز برانسون ،داستین هافمن، لی ماروین، چارلتون هستون و استیو مک کوئین در انها بازی می کردند و فیلم فارسی هم دو هنر پیشه قهرمان و ضد قهرمان در ان بازی میکردند که ما همیشه طرفدار قهرمان های فیلم مثل بیک ایمانوردی ، ناصر ملک مطیعی و فردین بودیم‌و ضد قهرمان ها هم حسین گیل و رضا معینی و… نقش افرینی می کردند.
هر روز به یه بهانه ای از دی ام پیل می گرفتم‌ یه روز سی گونیا ،یه روز سی دفتر فیلی و یه روز سی خودکار سرخ ولی با پیل کو می رفتم سینما یه روز پیل اسدم که برم سلمونی یه تومن دادم پانزده قرون هم خوم داشتم سینما هم فیلم ده فرمان حضرت موسی (ع) اورده بید و بچه ها خیلی تعریفش می دادن و مو هم وسوسه کرده بیدن پیل هم داشتم ولی یه تومنش مال سلمونی بید و نه میشد سر دی ام شیره بمالوم‌‌ و بگم پیلوم گُم کردم چون ای کلککو قدیمی شده بید و فکر کتک های پشتش هم می کردم که از دست کوکام حسن و حسین می خوردم چون ایندوخوشون اوسا کار بیدن و مو شاگردشون هم نمی شدم رفتم سلمونی میر غلوم ری صندلی نشسم سرم با مکینه دو مثل سربازها زد و کمی هم از چپلی سرم غرولند دادو مو ساکت مثل عبد ذلیل زیر دسشم نشسه بیدم‌و گپ نمی زدم تا تموم شد و ائینه اوردپشت و رو سرم نشونم دادو مو هم خیلی مظلو مانه سری تکون دادم یعنی خوبن و از صندلی امدم دومن حالا میخوام یه تومن میر غلوم بدمش دسوم رفت تو جیبم فیلم ده فرمان امد جلوم یواشکی دسم اوردم در میر غلوم زیر چیشی سیلوم کرد دوباره دسم رفت تو جیبم دو باره فیلم ده فرمان امد جلو چیشام عقب و جلوی کردم و یواشکی خوم رسوندم‌ دم در سلمونی دو پا داشتم دو پا دیگه هم قرض کردم به فرار همی طور که فرار میکردم صدای فحش و بگیرش هم پشت سرم میومد تو فرار سی عقب کردم تا میر غلوم هی میاد سرعتم بیشتر کردم از چهار راه نادر رد شدم‌از پشت کلانتری خونه بهی بطرف محله سیاهکلا رفتم دیدم از میر غلوم وقیچی که دسش بید خدا را شکر خبری نی جنب شیلات که او موقع پاسگاه ژاندارمری بید نشسم استراحتی کردم بعد وارد محل شدم ظهر هم با بچه ها رفتیم سینما فیلم ده فرمان اما اصلا مزه دلوم ندادهمش تو پرده سینما بجای هنر پیشه اش چارلتون هستون میر غلوم با قیچی بدست که چیش خورنگی میکرد سیم می دیدم وانجائیکه قوم یهود از نیل رد می شدند
بجای چارلتون هستون که سوار اسب با شمشیر جلو دار بید میر غلوم قیچی بدست سوار اسب می دیدم .
یکماه و نیمی گذشت باز مین های سرم بلند شد از دی ام پیل اسدم به امیدی که میر غلوم یادش رفته رفتم سلمونی اش سلامی کردم میر غلوم جوابی دادو یه سیل کوچکی ام کردو مشغول سر تراشیدن مشتری اش شد تموم که شد گفت بچه بیو ری صندلی بشین مو هم دلوم خش که میر غلوم قیافه ام یادش رفته ری صندلی اش نشسم پارچه سفیدی دور گردن و جلوم انداخت و مکینه سر تراشیش روشن کردو یه چهار راهی رو سرم با مکینه ساخت و مکینه خاموش کردو یهو پشت گردنم گرفت و گفت حالا کره حروم پیل نمیدی و فرار میکنی پدرت در مارم شروع کردم به گریه کردن که عمو میر غلوم عوضی گرفتی مو نبیدم گفت نه خود خوده کره حرومت بیدی نفسم قطع وابید دومت دویدم تا پانزده قرون قبلی ات ندی ولت نمی کنم با گریه گفتم مو نبیدم تازه سر یه تومن گفت نه پنچ قرون هم مال دویدنمن و دوتا پس گردنی محکم زدم و مو گریه گشت تو جیبوم یه تومن ور داشتگفت ای مال امروز تا پانزده قرون دیگه ندی ولت نمیکنم مو با گریه گفتم بجون عمو میر غلوم به جون چارلتون هستون مو و گریه امونم نداد

  • منبع خبر : نصیر بوشهر