نصیر بوشهر –  محمد کرمی فر – نامجوی بردخون برخلاف آنچه ازمعنای لغوی آن بر می آید،شهرت طلب ونام خواه نبود اما با جهد وتلاشی مضاعف که از《زحمتکش》برمی آمد،خود را برای همیشه در ذهن وضمیر سرزمین ادب،مانا وماندگار کرد بردخون ،این روزها دوحزن دارد یکی تاثر جانکاه فقدانش که درقالب مویه ها نمی گنجد ودیگری […]

نصیر بوشهر –  محمد کرمی فر – نامجوی بردخون برخلاف آنچه ازمعنای لغوی آن بر می آید،شهرت طلب ونام خواه نبود
اما با جهد وتلاشی مضاعف که از《زحمتکش》برمی آمد،خود را برای همیشه در ذهن وضمیر سرزمین ادب،مانا وماندگار کرد
بردخون ،این روزها دوحزن دارد
یکی تاثر جانکاه فقدانش که درقالب مویه ها نمی گنجد
ودیگری برای روزگار《پسا زحمتکش》خود برای انعکاس دردهایش بدنبال چاره جویی است
ظهور نامجو درعرصه رسانه وخبر،همراه با بهار مطبوعات درنیمه دوم دهه ۷۰ بود
که زمینه آشنایی،ما با این انسان سلیم النفس ومحجوب را هم بدنبال داشت
وتا لحظه کوچ جانکاه،همچنان قوام ودوام داشت
بعد از سالهای آشنایی خود ومشق درحضور بزرگان این وادی،دو دهه قلم پیگیر واثر گذارش درثبت وبه نتیجه رساندن بسیاری از دغدغه هایی ساکنان این سرزمین در گوشه،گوشه آن به چشم عیان وهویداست
ملوان بردخونی را دیدم که آرام
از دوبیت سرای شهیر این دیار مفتون بزرگ،وام گرفته بود
وبا خود غمگنانه ورار میکرد
《چو ایام گذشته یادم آید》
خرابی بر دل آبادم آید》
《به یاد دوستان ازچشم مفتون
برون خون از دل ناشادم آید》
وبر یتیمی خود صحه میگذاشت
دانش آموز،دبستان روستای دورافتاده 《ملسوخته》 قرار بود این بار ،از طریق مهر وفارس
برای مقام عالی وزارت ،درباره شبکه شاد نامه بنویسد
قولش را از《زحمتکش 》گرفته بود
کوهی ازمصیبت بر دلش سنگینی میکند
ساکنان وحدت آباد،بدنبال سندهای منازل خود هستند،که حالا همه چیز آن نیمه کاره رها شده است
آنها هم اشک ریزان، همچنان استمداد از قلم تو داشتند
قصه راه مواصلاتی مرکز بخش به روستاهای همجوار《شهنیا،کناری،آبکش،مغدان،وحدت آباد》همچنان حکایت تلخی دارد
تاقبل از لحظه غمبار کوچ،بسان همه این سالها
برای آرزوی دست نیافتنی مردم بردخون《خورخان》 دوباره تصویر گرفتی
ومطلب نگاشتی
نمیدانم
میگویند آرزو بر جوانان عیب نیست
اما حالا بگوییم،آرزو بر صیادان اینجا عیب نیست
شاید روزی به بهره برداری رسید
《آن روز حتما خبرت میدهم تا بیایی،قلم تو اگر آن روز برسد
سهم بسزایی در این خواسته بزرگ داشته است》
آرامش برای تو آغاز شده
اما اینجا،ناآرامی ها آغاز خواهد شد
تو برای مردمت،زادگاهت،وقلمی که به آن سوگند یاد شده ،امانت دار امینی بودی
مردم هم در بدرقه ات،ودراین روزگارسخت کنارهم بودنهای فیزیکی،وباتمام محدودیت ها
البته با پروتکل،سنگ تمام گذاشتند《با خود گفتم،چقدر با مردم بودن وکنار آنها،نعمتی است وخیلی ها غافل هستند》
سپاس از شورای محترم بردخون
وشهردار جوان،که به نشانه قدرشناسی،خیابانی را بنام
زحمتکش،مزین نمودند
《باشد که دیگران هم این رسم نیکو را بیاموزند》

  • منبع خبر : نصیر بوشهر