نصیر بوشهر – میثم کردی – نسیم نقولا طالب، نویسنده لبنانی، نظریه ای دارد به نام قوی سیاه، در‌ واقع او به پدیده هایی غیر طبیعی، غیر قابل باور و در‌عین حال واقعی اشاره می کند، همان طور که تا قبل از کشف قاره استرالیا کسی فکر نمی کرد قوی سیاه رنگ هم در دنیا […]

نصیر بوشهر – میثم کردی – نسیم نقولا طالب، نویسنده لبنانی، نظریه ای دارد به نام قوی سیاه، در‌ واقع او به پدیده هایی غیر طبیعی، غیر قابل باور و در‌عین حال واقعی اشاره می کند، همان طور که تا قبل از کشف قاره استرالیا کسی فکر نمی کرد قوی سیاه رنگ هم در دنیا وجود داشته باشد، تا همین یک سال قبل نیز ، هیچ کس نمی‌ توانست حدس بزند یک بیماری بتواند تمام دنیا را چنان درگیر کند که رکود اقتصادی و منفی شدن بهای یک بشکه نفت را شاهد باشیم. این نظریه به پیامد های بسیار نادر و غیر قابل پیش بینی اشاره دارد.
احتمالا در سال‌های آینده در کتب و نشریات تحلیلی ، تاریخی، اقتصادی، سیاسی و حتی درسی ، سال ۲۰۲۰ را با نام کرونا خواهند شناخت. یکی از بزرگ‌ترین و متفاوت‌ترین رویداد‌های تاریخ جهان، بزرگ ترین از این جهت که می تواند در کنار جنگ های جهانی، جنگ سرد، فروپاشی شوروی، انقلاب صنعتی و … مورد بررسی قرار گیرد، و متفاوت ترین بدلیل طبیعی بودن و عدم دخالت مستقیم انسان در شروع آن است. در این مورد خاص کشورهای جهان به جای این که با هم جنگ یا رقابتی داشته باشند، باید به صورت جداگانه با یک عامل مشترک غیر انسانی بنام ویروس کرونا بجنگند ، برنده کسی است که سریع تر و با تلفات کمتری از این جنگ بیرون بیاید.
جنگ ها و انقلاب ها را انسان ها شروع کردند، اما کرونا را نه، پس چرا کرونا را هم رده این حوادث قلمداد می کنیم؟ علت در نتیجه کار است، در همه حوادث بزرگی که نام برده شد، رده بندی کشورهای برتر قبل و بعد از حوادث تغییر یافتند، تجربه نشان داده بعد از پایان حوادث مذکور و احتمالا مشابه در آینده، کشورهای برنده حداقل تا رویداد بزرگ بعدی عملا قدرت های برتر جهان خواهند بود، نظام و تفکر سیاسی آن ها به واسطه موفقیت بدست آمده گسترش یافته و به صورت فکری یا حاکمیتی در سایر کشورها نفوذ خواهد کرد.
یک مثال و شبیه سازی می تواند به درک بهتر شرایط کمک کند، در مسابقات فرمول یک اصطلاحی وجود دارد بنام پیت استاپ، خودروها پس از طی مسافتی و یا تغییر شرایط جوی (حتی اگر خودرو هنوز سالم باشد) باید برای سوخت گیری ، تعویض لاستیک و سایر سرویس های مربوطه به پیت استاپ بروند، قطعا با تغییر شرایط یا فرسودگی لاستیک هر چه دیرتر این کار انجام گیرد خودرو در مسابقه اصلی عملکرد ضعیف تری خواهد داشت و از رقبا عقب می افتد. در زمان پیت استاپ خودرو هیچ حرکتی نمی کند ولی بقیه رقبا در حال طی مسیر مسابقه هستند، اما این ایستایی، برای ادامه مسیر کاملا ضروری است.
نکته مهم دیگر زمان تلف شده در پیت استاپ است، اگر تیم مربوطه نتواند با سرعت و کیفیت مناسب کار خود را انجام دهد، هر چقدر هم که در پیست اصلی مسابقه جلو باشند، بر اثر این تاخیر عقب افتاده و چه بسا در نهایت جای برنده و بازنده عوض شود. پس می توان قرنطینه کامل را به حضور در پیت استاپ تشبیه کرد و کشورهایی که سعی می کنند کج دار و مریز با ماجرا روبرو شوند را مثل راننده خودرویی دید که در شرایط بارانی حاضر به تعویض لاستیک نیست. لذا می توانیم نحوه مواجهه کشورها با کرونا اعم از زمان درگیری با این بیماری ، سطح قرنطینه، هزینه اقتصادی ، و از همه مهم تر، تلفات انسانی و میزان ماندگاری در این شرایط را بعنوان عامل تعیین کننده در آینده رقابت اقتصادی بین کشورهای حاضر قلمداد کنیم .
قطعا برای بررسی تغییرات و آینده، ابتدا باید شرایط پیش از شروع بیماری کرونا را مورد بررسی قرار دهیم. می توان رقابت اصلی اقتصادی در جهان را، در سطح اول بین چین و آمریکا، و در لایه‌ی دوم بین سایر کشورهای جنوب شرق آسیا از یک طرف و آلمان، اسکاندیناوی و اروپای غربی از طرف دیگر فرض کرد، چهار سال قبل و با ورود ترامپ به کاخ سفید، دولت آمریکا تصمیمات اقتصادی عجیب و پر ریسکی را به اجرا گذاشت، ترامپ با غروری کاذب عملا خود را برتر از دیگران می دید، اعتقادی به روابط و قراردادهای برابر جهانی نداشت، توقع او برنده بودن همیشگی آمریکا (از نظر خودش) و بازنده دیدن سایر کشورها در تمام توافقات بود همین ذهنیت باعث شد خروج آمریکا از پیمان های چند جانبه و جهانی در عرصه های سیاسی، اقتصادی و حتی محیط زیستی را شاهد باشیم، که یکی از مهم ترین آن ها خروج از پیمان فرا پاسفیک (Trans Pacific) بود، یک پیمان اقتصادی مهم با محوریت آمریکا. بازی که ترامپ شروع کرد، حد وسطی نداشت، یا برنده، یا بازنده.

اما کرونا این بازی پر ریسک را کاملا به هم ریخت، تغییر شرایط ابتدا خودروی اقتصاد چینی ها را در گل گیر انداخت، چینی ها هوشمندانه تصمیم گرفتند و خیلی سریع به پیت استاپ رفتند، با نظم بخشی سریع، با مقابله اصولی، علمی و تجربی، با قرنطینه کامل یک استان مهم، این بحران بزرگ را با کمترین هزینه اقتصادی، تلفات انسانی و زمان ماندگاری در بحران پشت سر بگذارند. البته نظام سیاسی حاکم بر چین هم در این موفقیت تاثیر بسیار بالایی داشت. در حالی که سرعت اقتصادی چین و شرق آسیا کاهش یافته بود، در آن سوی دنیا کشورهای رقیب روز به روز به چین نزدیک تر شده و اگر جلو بودند فاصله خود را بیشتر می کردند غافل از این که تغییر شرایط به همه خواهد رسید. تقریبا همزمان با خروج چینی ها از بحران، اروپا و آمریکا وارد بحران شدند. برخی کشورها توانستند شرایط را مدیریت کرده و سریع از آن عبور کنند، اما برخی دیگر از جمله آمریکا، ایتالیا و انگلیس، به بدترین نحوه ممکن وارد این بحران شدند، مواجهه غیر منطقی و با دلایل مختلف خودشان، روز به روز اقتصاد این کشورها را بیشتر به سمت رکود و بحران سوق داد، حالا چینی ها با سرعت در حال تاخت و تاز هستند و اروپا و امریکا در حال تقلا برای نگهداشتن جایگاه خود.
در‌‌این بین یک حرکت مهم نیز از چینی ها شاهد بودیم، توافق همکاری EPRC، و ایجاد یک بلوک مهم اقتصادی، این بار با محوریت چین و بدون حضور آمریکا، این توافق را می توان از نشانه های خیز بلند چینی ها برای تبدیل شدن به قدرت اول جهان دانست.
قطعا نمی توان گفت چین در یکی دو سال آینده به برتری مطلق اقتصادی در برابر امریکا و سایر کشورها می رسد، اما قطعا این سال را باید نقطه عطفی در رقابت های اقتصادی و سیاسی پس از جنگ جهانی دوم دانست. برنده سال ۲۰۲۰ را می توان چین (شاید حتی با نمره ۲۰) و بازنده بزرگ این سال را آمریکای ترامپ دانست.

  • منبع خبر : نصیر بوشهر