منیژو بواش خدابیامرز عمو خدر ادم لاغر و مردنی بید که اگه باد لیمر میومد و عمو خدر تو صحرا وبیابونهای اطراف چغادک بید بلندش میکرد تو تل سیاه میزدش زمین اما شانس می اورد که تو لیمر ها تو کنج دکونش بید ایقد عمو خدر مرد مظلوم و ساکت و ساده ای بید که […]

منیژو بواش خدابیامرز عمو خدر ادم لاغر و مردنی بید که اگه باد لیمر میومد و عمو خدر تو صحرا وبیابونهای اطراف چغادک بید بلندش میکرد تو تل سیاه میزدش زمین اما شانس می اورد که تو لیمر ها تو کنج دکونش بید ایقد عمو خدر مرد مظلوم و ساکت و ساده ای بید که بچه ها که ازش خرید میکردند موقع پیل دادن تا عمو خدر دسش دراز میکرد پیل ورداره پیل کو مینداختن رو زمین و تا عمو خدر دولا میشد پیل ورداره حمله میکردن مشتی الوک و بنک و هرچی کوچیک بید ور میداشتن تو جیبشون می ریختن ای کار بچه ها بید وای به حال گوت ها که چه بلای سرش می اوردن سی همی همیشه هشتش گروه پانزده اش. نه نه اش عمو خدر نه اهل دعوا بید نه اهل شر بید توکیچه تنگی اگه رد میشد و گولی هم تو همو کیچه رد میشد و مسیرشون با هم بید سی گولی تعارف میکرد تو اول برو خیلی مظلوم بید و اوازه مظلومیتش از محل رد وابیده بید و به محلات دیگه هم رسیده بید یه روز صبح ساعت ده ونیم بید که بلندگو مجتمون اعلام کرد که عمو خدر رحمت خدا رفته و ظهر تشیع جنازه شن ظهر مردم جمع شدند و از ظلم اباد تا شکری تابوت عمو خدر ری کول نهادن بردن خاکش کردن صباش تو خونه شون مراسم فاتحه زنونه بر پا شد منیژو و صغرو و ربابو دختراش و زنهای قوم و خویشش سیش عزای سر پائی گرفتن و خواندن که بوای دلاور دیگه داخل نمیاد، بوای سلحشورم دیگه داخل نمیاد ، بوای همه فن حریفم دیگه داخل نمیاد، بوای پهلونم دیگه داخل نمیاد، میخواندن و تو صورت خوشون میزدن تا خواندن به ربابو افتاد و خواند بوای مبارزم دیگه داخل نمیاد، بوای تفنگ بدسم دیگه داخل نمیاد، همینطور که میخواند زنها که عمو خدر میشناختن که پیشت گلوی هم گاهی نمیکرد ،تعجب کردن و دی محنسن یواشکی که دختراش نفهمند گفت ربابو با کی ان ، نکنه عمو خدر تفنگچی علی سمعیل بیدن و ربابو می خواند بوای برنو دارم دیگه داخل نمیاد، بوای تیر بار چی ام دیگه داخل نمیاد ،همی طور گرم خواندن و عزا گرم کردن بید که جعفرو کوکاش با صدا و اشاره اوردش از مجلس در، وبا سر و صدا سیش گفت چه می خوانی بوامون مردن یتیم وابیدیم، بدبخت وابیدیم، تو خوت میفهمی بوامون خیزرون هم دس نمی گرفت حالا میخوانی مبارز و برنو بدست نمیگی بعد فاتحه همه مون روانه کلانتری و ساواک میکنی؟

  • منبع خبر : نصیر بوشهر