تعلیم و تربیت وبه زبان شیرین پارسایان پارسی گوی ، آموزش وپرورش، بنیادی ترین شالوده زندگی جمعی انسان است که دستاوردی بین المللی و جهانی با قدمتی به بلند عمر او دارد . پیشینیان از این امر به صنعت و ساختن از آن یاد میکردند . هیچ انسانی در هیچ مقطعی و دوره ای از […]

تعلیم و تربیت وبه زبان شیرین پارسایان پارسی گوی ، آموزش وپرورش، بنیادی ترین شالوده زندگی جمعی انسان است که دستاوردی بین المللی و جهانی با قدمتی به بلند عمر او دارد . پیشینیان از این امر به صنعت و ساختن از آن یاد میکردند . هیچ انسانی در هیچ مقطعی و دوره ای از زندگی و حیات از یادگیری و آ موزش بی نیاز نیست و نمیتواند باشد ، آنهم به علت خرد و عقلی است که در وجود آدمی به ودیعه گذاشته اند . آدمی با حواس پنجگانه خویش با عالم هستی ارتباط بر قرار میکند و توسط عقل به کاوش میپردازد . و بدین وسیله به نقد ونقض و ابرام آن همت میگمارد. و بدینگونه از عالم و آدم بهره کافی و وافی میبرد.انگاه که انسان احساس نیاز میکند و یا حس کنجکاوی او را به حیرت وا میدارد ، بسوی پاسخی برای پرسش هایش به حرکت در می آید. بزرگترین پرسش گر و انکه عقل و اندیشه آدمی را به چالش می کشد ، عالم آفرینش است . گاهی یک پرسش ساده سالها عمر او را بخود مشغول می سازد .

تعلیم به معنای یادگیری است نه یاد دادن .یعنی یادگیری هر آنچه که به آن نیازمندیم و یا هرچیزی که انسان را بسوی خود جلب کند . تربیت در واقع زیر مجموعه آموزش و تعلیم قرار میگیرد و بگونه ای خاص زمینه شکوفایی فرد را فراهم می آورد ، تا بتوان یادگیری مناسبی انجام گیرد . تربیت هم شامل انسان میشود و هم حیوان ، در طول تاریخ ، انسانها برای بهره بردن از حیوانات آنها را برای کارهای خاص تربیت میکردند و این نقطه مشترک یادگیری بین انسان و حیوان است . آنچه که به ذهن تبادر میکند آنست که تربیت تا جایی امکان دارد که طرف تربیت از عقل واندیشه خود به تمام و کمال استفاده نمی کند .
در مورد انسان به دلیل رشد فکری ، دایره تربیت کوتاه بوده و همیشگی نیست . حداکثر تا دوران نوجوانی میتوان به فرزندان چیزهایی که لازم است را یاد داد و آنها نیز به علت پایین بودن فکر ، بی چون چرا آنها را می پذیرند ولی همینکه بزرگتر شدند ،بسادگی همه چیز را نمی پذیرند . باید درک کنند و خود بفهمند . روشن است که تعلیم آموزشی است که شامل انسان میشود که توسط عقل و خرد آن را فرا میگیرد و آموخته هایش همیشه در معرض تغییر و تفسیر قرار دارد . به عبارتی روشن تر انسان توصیه پذیر است نه تربیت پذیر .

معلم
معلم ، اطلاعات و دانش و فراگیر سه عنصر اساسی در روند آموزش به حساب می آیند . تمام تلاش آموزگار در روند یادگیری این است که با توانمندی و مهارت وتجربه ای که اندوخته است ،زمینه فراگیری و آموزش را برای فراگیر خود مهیا سازد .نقش اصلی در امر یاد گیری به عهده خود فراگیر آست ،توانایی فراگیر برای یادگیری ،نخستین گام محسوب می شود .اگر فراگیر از نظر روحی و جسمی مشکلی داشته باشد یا علاقه ای به یادگیری نداشته باشد ، هیچ موفقیتی در امر یاد گیری حاصل نمی کند .پس معلم چیزی را یاد نمی دهد و نمیتواند به فراگیر چیزی تحمیل کند ،فقط مطالب و داده ها را در معرض اندیشه و خرد فراگیر قرار داده وسعی دارد که بین فراگیر و دانش ارتباط برقرار کند ،که این از طریق امر یادگیری را تسهیل نماید . پر واضح است که هر دانشی ارزش یاد گیری ندارد ،با ارزش ترین علم و دانش آن است که منافع آدمی را تامین کند وباعث پیشرفت و شکوفایی گردد . والسلام

  • منبع خبر : نصیر بوشهر