جعفرو‌سواد چندانی نداشت و تا کلاس دوم بیشتر نکشیده بود و تو‌ همون کلاس، چهار سال در جا زد تا موفق به دریافت لیسانس و لوح تقدیر گردید. اسم خوش بزور می نوشت و خیلی هم تمرین کرد، تا اسم کوکاش که خسروهه نوشت، خرو . با این تفاصیل همیشه هم روزنامه یا تو دسش […]

جعفرو‌سواد چندانی نداشت و تا کلاس دوم بیشتر نکشیده بود و تو‌ همون کلاس، چهار سال در جا زد تا موفق به دریافت لیسانس و لوح تقدیر گردید. اسم خوش بزور می نوشت و خیلی هم تمرین کرد، تا اسم کوکاش که خسروهه نوشت، خرو .

با این تفاصیل همیشه هم روزنامه یا تو دسش بید یا پشت جیبش میذاشت .
نمی فهمم از کجا کلمه “جنابعالی” یاد گرفته بید. سی خر و خروس و هرچه اشاره میکرد می گفت :همی جنابعالی خر و همی جنابعالی خروس ،جنابعالی خر، اگر یونچه گیرش نیاد می میره. جنابعالی گناه داره ،صاحبش ایقد ازش کار بکشه و یونچه ندتش .
جنابعالی خروس، همساده مون بجای اینکه سحر بخونه جنابعالی۲ نصف شو همه از خو بیدار میکنه.
چند روزی از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت که منجر به اتش بس جنگ ایران و عراق شد وچند صباحی اجناس ارزون شد و خیلی ها ورشکست و سکته کردند نگذشته بید و شنیده بودم یکی از بستگان جعفرو که تازه طلا فروشی نهاده بید گرفتار ویروس قطعنامه شده و حالش خیلی بده و تا سکته پیش رفته. پسینی بید که با اقای دلاور معلم بازنشسته تو خیابون فرودگاه قدم می زدیم که جعفرو دیدیم‌ سلام و علیکی کردیم و تو صحبت ها، صحبت به بستگان طلا فروش جعفرو کشیده شده و اقای دلاور ازش راجع به حالش و ویروس قطعنامه سئوال کرد. جعفرو هم سیل مو و اقای دلاور کردو گفت: والا چه بگم‌: جنابعالی که چهاب و زمین کشاورزی داشتی ،جنابعالی که لنج باری داشتی، جنابعالی غلط کردی طلا فروشی نهادی ،اصلا می فهمی چنن جنابعالی بی وجدان حقش بید، جنابعالی ادم نامردین، جنابعالی خیلی پدر سوخته هسی، سیل اقای دلاور کرد و سیل مو اقای دلاور مونده بید چه جوابش بده سرش برگردوند که سیل مو بکنه و بگه چه سیش بگم دید مو افتادم رو زمین و خنده ، تو بین خنده سیش گفتم: اقای دلاور تا اقای جنابعالی، شی خفت و خوار کور و فحش بیشتری ندادتمون بدویم

  • منبع خبر : نصیر بوشهر