داد   dat در پهلوی به معنی شریعت، قانون، عقیده و امثال این است. در حکم خدمت در دربار ایران برای عزرا که به زبان آرامی به جا مانده است برای قانون لفظ فارسی باستان dtam آمده است. دات فارسی در عبری به معنی قانون و عدالت وارد شده و در تورات هم […]

 

 

داد

 

dat

در پهلوی به معنی شریعت، قانون، عقیده و امثال این است. در حکم خدمت در دربار ایران برای عزرا که به زبان آرامی به جا مانده است برای قانون لفظ فارسی باستان dtam آمده است.

دات فارسی در عبری به معنی قانون و عدالت

وارد شده و در تورات هم به کار رفته است.

همین واژه است که در فارسی امروز مثلاً در دادگاه دیده می‌شود.

داد به معنی عدل و حق در تقابل بیداد به معنی ظلم‌ در این بیت دیده می‌شود:

 

اگر مرگ دادست بیداد چیست؟

زِ داد این‌همه بانگ و فریاد چیست؟

 

 

از داستان اردشیر بابکان و دیگر شاهان ساسانی استنباط می‌شود که اگر در راه دین و نبرد با دشمن مرتکب قتل و ظلم می‌شدند ظالم و بیدادگر تلقّی نمی‌شدند. ظلم وقتی بود که با مردم خود یا اطرافیان بد کنند مثل یزدگرد اثیم پدر بهرام گور که موبدان و مغان را محدود کرده بود. اما امثال انوشیروان و شاپور ذوالاکتاف را ستمگر نمی‌دانستند. موبدان در رعایت وندیداد یعنی قانون ضد دیو سختگیر بودند.

چون انوشیروان مزدکیّان را کشت پس داتِ دینی را که قتل عام مرتدان بود اجرا کرد و‌ لذا دادگر خوانده شد. کرتیر هم در مورد مانویان همین فتوا را داده بود. بدین ترتیب می‌توان گفت که معنی عدل و عدالت اجرای داده‌های دینی یعنی قوانین شرعی بود.

 

یک معنی داد هم قانون و حق‌خواهی است و لذا بیداد، بی‌قانونی است که منجر به پایمال کردن حقوق مردم می‌شود:

هر آن چیز کز راه بیداد دید

هر آن بوم و بر کان نه آباد دید

[فریدون]

 

 

شاهِ نامه‌ها

استاد دکتر سیروس شمیسا

صص ۲۶–۲۵

 

  • منبع خبر : کانال استاد شفیعی کدکنی