نصیربوشهرآنلاین – ماشالله زنگنه: مدرسه که تعطیل می شد و کارنامه قبولی هم می گرفتم چند روزی استراحت می کردیم بعدش می رفتیم با چنتا از بچه ها کارخونجات سر کار حقوقش هم سی ما که ۱۶ ساله بیدیم عالی بید موهی نزیک هزارتومن پسین که از سر کار میومدیم دریس ( تیپ) می کردیم […]

نصیربوشهرآنلاین – ماشالله زنگنه:

مدرسه که تعطیل می شد و کارنامه قبولی هم می گرفتم چند روزی استراحت می کردیم بعدش می رفتیم با چنتا از بچه ها کارخونجات سر کار حقوقش هم سی ما که ۱۶ ساله بیدیم عالی بید موهی نزیک هزارتومن پسین که از سر کار میومدیم دریس ( تیپ) می کردیم و با چهار تا از رفقا می رفتیم دروازه گشتی می زدیم شو هم می رفتیم کبابی چند سیخ کباب با ریحون و نوشابه می خریدیم می رفتیم تل عاشقون روبرو دریا می نشسیم روزنامه پهن می کردیم ترتیب شوم می دادیم هر شو یکی مون حساب می کرد الا کریمو که کار می کرد حقوق می گرفت ولی جل بید و پیل شوم نمی داد تا میخواسیم شوم بخریم بریم تل عاشقون می گفتیم بچه ها چه بخریم یکی می گفت جوجه یکی می گفت جیکر یکی می گفت کباب اما کریمو می گفت هرچی خوتون خوردین هرشو هم همی گپکو میزد و میخورد ولی اهل پیل دادن و حساب کردن نبید خیلی ریلکس جل می شد هر چه هم متلک بارش می کردن پس نمی رفت و پسین ها هم اولین نفر دریس کرده سی رفتن دروازه بید و بیشتر همه هم میخورد و خیلی هم خوش اشتها بید کسی هم اگه تند تند بخورد به کریمو بر میخورد و دعواش میکرد و می گفت چتن می سوار پشت سرتن
دیدیم کریمو هم بدون پیل دادن شریکمو شده هم لقمه هامون میشماره هم رئیس مون هم شده سی بچه ها گفتم مو امرو زودتر میرم بازار سی شوم خرید میکنم قرارمون ساعت ۸ جنب بانک صادرات دروازه باشه .
امدم دروازه رفتم بازار صفا یک کیلو کلمونده و ۴ دسته پرپین و یک کیلو تماته خریدم نهادم تو لنگوته ای که با خوم برده بیدم تو شهر دوری زدم و نیم ساعتی هم دکون خالوم نشسم ۵ دقیقه به هشت رفتم سر قرار بچه ها امدن سیل کریمو کردم گفتم کریم شوم چه بخوریم گفت هر چی خوتون خوردین مو هم می خورم گفتم خو بچه ها شوم اسدم بریم تل عاشقون تو راه چند برگ روزنامه با خومون سی سفره بردیم وقتی رسیدیم گفتم کریم سفره که روزنامه باشه پهن کن کریمو با دل خش پیدا بید که کومش صابون زده که امشو باید خوراک خشی باشه که مو تنها رفتم خریدم روزنامه پهن کرد مو هم لنگوته واز کردم گفتم بفرماین شوم بچه ها با تعجب سیل کردن یکی دس به سبیلش زد یکی سرش خاروند یکی سرش تکون داد اما کریمو با ناراحتی گفت کلمانده و پرپین و تماته هم شومن؟ گفتم ها امشو شوم منو خوتن خوراک هرچی خوتون خوردینن

  • منبع خبر : نصیر بوشهر آنلاین