کریمو چیش شور وحشتناکی داشت کافی بید از کسی یا چیزی خوشش بیاد و به دلش تا او شئی کو نابود و او شخص کو ناخوش و ری به قبلش بکنه ظرف پیرکس المانی داشتیم که مدت های مدیدی بید دی بچه ها توش کیک درست میکرد و میزاشتش تو فر و با ۳ هزار […]

کریمو چیش شور وحشتناکی داشت کافی بید از کسی یا چیزی خوشش بیاد و به دلش تا او شئی کو نابود و او شخص کو ناخوش و ری به قبلش بکنه
ظرف پیرکس المانی داشتیم که مدت های مدیدی بید دی بچه ها توش کیک درست میکرد و میزاشتش تو فر و با ۳ هزار درجه فارنهایت و اخ نمی گفت و به ما وفا دار بید تا یه روز کریمو امد خونه و چیش نکبتیش به ظرف پیرکس بدبخت که ری کابینت مظلوم نشسته بید افتاد و گفت هنی ای ظرفکو دارین عجب ظرفین امدیم تو هال چن دقیقه ای نگذشته بید که رفتم تو اشپزخونه دیدم نزدیک ۲ کیلو شکر دندون قاطری ری کابینت ریخته صدای دی بچه ها زدم و گفتم تو که زن چپلی نبیدی سیچه ای شکر ها اینجا ریختی گفت سالهان که دیگه شکر دندون قاطری تو بازار گیر نمیاد که ما داشته باشیم امدم با دست تو شکر ها پنج زدم اقا چیشتو روز بد نبینه دسم پر خین شد او موقع فهمیدم که ای جسد متلاشی شده و تبدیل به شکر دندون قاطری شده ظرف پیرکس بیچاره و رفتم طرف کریمو و گفتم یا الله تفکه خوم و بچه هام بزن تا خومون تبدیل به شکر دندون قاطری نکردی
یه بار دیگه هم دهه شصت با کریمو با طیاره ایرباس می خواسیم بریم تهرون تا چیشش به طیاره افتاد گفت عجب بالونین نهادم تا پله های اخر که مهماندارها وایمیسن و خوشامد گوئی میکنند رسید ننهادمش بره تو طیاره گفتم تفکه طیاره بزن گفت زشتن گفتم اگه نزنی وامیگردم خونه مجبورش کردم تفکه زد مهماندار خانم دید و گفت اقا رعایت بهداشت چرا نمیکنی تمیز باش گفتم خانم بزار تا بزنه جون خوت و خلبان و سیصد تا مسافر تو خطرن اگه نمی زد تا نیم ساعت دیگه تو زرد کوه بختیاری هم طیاره و هم مسافرا شکر دندون قاطری می شدیم

  • منبع خبر : نصیر بوشهر