◾ ماکیاولی معتقد بود: “سیاستمدار توانایی که از کار برکنار شده باشد، مانند نهنگ تنومندی است که می‌کوشد کشتی را سرنگون کند، مگر آنکه بازیچه‌ای برای سرگرمی به سویش بیندازند”. ◾ انتخابات و گردش مسالمت‌آمیز قدرت سیاسی از رهگذر آن، همچنان مطلوب‌ترین مکانیزم جابه‌جایی و چرخش نخبگان سیاسی است. انتخابات همچنین معتبرترین سنجه مردمی بودن […]

◾ ماکیاولی معتقد بود: “سیاستمدار توانایی که از کار برکنار شده باشد، مانند نهنگ تنومندی است که می‌کوشد کشتی را سرنگون کند، مگر آنکه بازیچه‌ای برای سرگرمی به سویش بیندازند”.

◾ انتخابات و گردش مسالمت‌آمیز قدرت سیاسی از رهگذر آن، همچنان مطلوب‌ترین مکانیزم جابه‌جایی و چرخش نخبگان سیاسی است. انتخابات همچنین معتبرترین سنجه مردمی بودن قدرت سیاسی و مشروعیت تنواره‌های سیاسی است.

◾ پذیرفتن بهترین مکانیزم الزاما به معنای کامل‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راهکار نیست. چراکه چندبعدی و پیچیده بودن ساختار جوامع، ماهیت نظام‌های سیاسی، ابعاد روانشناختی مطالبات و روحیات نخبگان-توده‌ها و عوامل متعدد دیگری می‌تواند به‌گونه‌ای نتایج انتخابات را هدایت کند که صرفا به‌نوعی نمایش تکراری و صوری تبدیل شود.

◾ قیاس صفر تا صد پروسه انتخابات در کشورهای توسعه‌یافته با توسعه‌نیافته تمایزات آشکار و پنهان آن را هویدا می‌کند. از آیتم زمان تا عملکرد هزینه‌های مالی انتخاباتی!

◾ مراد از قیاس یک معادله قدیسانه-ابلیسانه نیست. چراکه در آنجا نیز انواع و اقسام تخلفات انتخاباتی در آغاز، میانه و نتایج رخ می‌دهد؛ با این تفاوت که سطح و کیفیت آن قابل مقایسه با انتخابات در کشورهای توسعه‌نیافته نیست.

◾ ثبت‌نام انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران در نوع خودش سبکی از یک برنامه “خندوانه” است. فقدان سازوکار حرفه‌ای برای سازماندهی ثبت‌نام مصداق آن تمثیل است که: “سالی که نکوست از بهارش، پیداست”.

◾ منظور از سازوکار، بخشنامه‌ای در طراز آنچه اخیرا شورای نگهبان به وزارت کشور اعلام کرده؛ نیست. راهکارهای علمی و مقبولی که بدون تضییع حقوق شهروندان برای اینکه خود را در معرض اقبال و توجه مردم قرار بدهند، وجود دارد. مراد فرمتی کارشناسی و روزآمد است! مکانیزمی برای متناسب کردن مصادیق با آن نه تقلیل پایلوت برای همخوانی با مصادیق!

◾ فقدان چارچوب حرفه‌ای موجب لوث شدن ماجرا و حضور طیف متنوعی از افراد برای ثبت‌نام شده؛ چیزی که در برخی موارد ظاهری موهن به خودش می‌گیرد.

◾ فارغ از تنوعِ نامزدهایی که از روی تفنن و توهم وجهه انتخابات را مطایبه‌آمیز می‌کنند؛ چیز دیگری که مایه تعجب است و در کشورهای دیگر کمتر دیده می‌شود، حضور دوباره و چندباره مقامات سابق یا اسبق برای نامزدی مجدد است.

◾ در کشورهای توسعه‌یافته و پیشرفته سابقه ندارد که رییس‌جمهوری بعد از هشت سال مجددا سودای قدرت سیاسی رسمی را داشته باشد. اما چرا در ایران اینگونه نیست و افراد دل از قدرت سیاسی نمی‌کَنند؟ چپ و راست هم ندارد.

◾ چرا میل به قدرت از نوع رسمی‌اش خاصیت جاودانگی در نخبگان سیاسی ایران دارد؟ منظور حضور مستقیم است و الا نگارنده فعالیت‌های اندیشگی و تولید محتوای سیاست را امری مثبت و ضرورت می‌داند.

◾ آنها اگر برنامه و استعداد سیاسی-مدیریتی داشته‌اند، بدون تردید در برهه‌هایی که سکاندار بودند، به محکِ اجرا گذاشته‌اند. حضور دوباره آنها چه حاصلی برای منافع عمومی می‌تواند داشته باشد. طبیعتا چیز جدید و اضافه‌ای مازاد بر آنچه قبلا داشته‌اند، ندارند.

◾ فرضا که ایده‌ها و چشم‌اندازهای نوینی داشته باشند، از همان رهگذر و صافی دوره‌های قبل خواهد گذشت و رهاورد بکری نخواهد داشت. میل به قدرت و فرآورده‌های مادی و معنوی آن است که فیل‌شان را یاد هندوستان قدرت می‌اندازد.

◾ البته صرف توسل به ویژگی‌های روانشناختیِ تمایل به قدرت، محرک رفتارهای سیاسی نخبگان سیاسی نیست. عوامل دیگری که کم‌اهمیت‌تر نیستند نیز به صورت مستقیم یا غیرمستقیم موثرند.

◾ ساختار سیاسی، صورت‌بندی اجتماعی-سیاسی نیروها و جناح‌های سیاسی، انعطاف یا تصلب روابط ساختار-کارگزار، فقدان توازن میان نهادهای انتخابی و غیرانتخابی، فقدان نهادهای متولی نظم مبتنی بر تربیت سیاسی و پرورش مدیران سیاسی، نبود نظام حزبی و ناکارآیی احزاب موجود برای برقراری رابطه‌ای متناسب و متوازن با جامعه و حاکمیت دخیل هستند.

◾ همچنین، سنتِ نامحدود بودن عمر سیاسی برخی از شخصیت‌های غیرانتخابی یا با واسطه انتخابی، شناخت روانشناسی توده‌ها و استعداد ارتباط با آنها با تکنیک‌های پوپولیستی از جمله مهمترین فاکتورهایی هستند که سیاست‌ورزی غیرحرفه‌ای و اشتهار به حضور در ساحت قدرت را نامحدود کرده است. این رویه نوعی بیماری سیاسی است…