نصیربوشهر – مجید غاله: میخوام با زبون مُحلی خومونی مطلب بنویسام، غیر بومیا و غُربتیا که متوجه نمی شن، شاید آغایون بومیمون متوجه حرفام بِشن، البِته دیگه چه بوشهری چه غریب !! سی ما فرقی ندارن !! اونا که با خلق الله زندگی نمی کنن ، اما و با هم ، شَفَقی، صبحی ، پِسینی، […]

نصیربوشهر – مجید غاله:

میخوام با زبون مُحلی خومونی مطلب بنویسام، غیر بومیا و غُربتیا که متوجه نمی شن، شاید آغایون بومیمون متوجه حرفام بِشن، البِته دیگه چه بوشهری چه غریب !! سی ما فرقی ندارن !! اونا که با خلق الله زندگی نمی کنن ، اما و با هم ، شَفَقی، صبحی ، پِسینی، نصف روزی، کمتری، بیشتری با ماشین، موتور سیِکِل و یا پیاده در شهر دوری بزنیم، سَری بزنیم به خیلی جاها ، بفهمیم شهر کوچیک و جمع و جورمون چه داره ، چه نداره، شکر خدا همه چی که داریم اما حساب کن نداریم دِریا، گمرک، بندر، شیلات، صدرا، سکوسازی، کشتی سازی، جهاز سازی و….اما مو موندام که ای همه رئیس وآغا بالا سر که ادعاشون گوش فلک کر کِرده و تو ای شهر یه وجبی رِختَن، اما ای همه مشکل و چپلی وجود داره، نمیفهمام اینا، مسئولا، تو شهر زندگی نمی کنن که سِیل کنن و همه جا ببینن ؟ یا مانند قبلنا مِثِ استاد پروازیا هِسَن که یه پاشون بوشهر بید و یه پاشون شهرخوشون و اما ….
آغوی که شما باشین ، اینا حضرات شهر ، بزرگای شهر: مشکل دروازه شهر چند قرنی، که به ای روز افتاده که زننده هم شده …….و سد معبر در بازار و خطراتی که سی مردم درست کِردن نمیبینن، از ورودی کیچه ها و پس کیچه ها به خیابونا ، و از ورودی خیابونا به کیچه ها که نه رمپ وگذر دارن و نه پل سالم و مسیر ورودی و خروجی دُرُس حسابی،که هم خطرناکن وهم هزینه بَر بِرِی شوفرا و ترکیدن تایراشون چه بگام ، از ماشینِی مسافرکش طمعکار غیرِ بومیِ خطرساز که کسی جلودارشون نی ، از کیچه های خاکی که هَنی مارا به یادبوشهر قدیم میندازن از کیچه های خراب با آسفالت پُکیده قدیمی پر از چالِه چوله، از خیابونای خراب بالا دومَن با دست اندازای زیاد و آسفالت جدا شده از هم و خِراب ، از تعطیلی بیشتر نونوائیها در صبح جمعه ها ، از نوبت دادن دکترا به ناخوشای بیچاره که گیر جیب درازا افتادن چه مطب خصوصی باشن چه درمونگای دولتی که با ساعتها تاخیر، مریضا ویزبت می کنن ومتولی هم نی به داد مردم برسه ،از ولنگاری و کشف حجاب در شهر و دِمِ دِریا و ساحل که رسیدگی نمیشه و کسی هم خودش ادم بِدو نمیکنه و جواب هم نمیدن، از نبید پلیس راهنموی و رانندگی در خیابونا ، از بی قانونی مغازه دارا که مانع پارک کِردن ماشینا جلو مغازشون میشَن ، از کمبود امکانات رفاهی بازنشسته ها هم کسی حرف نمیزنه.از جیره بندی او چند ساعته و خالی موندن بشکه های خونه ها تا روزهای بعد، اداره برق هم با این همه مشکل و کمبود برق ،با دکونا و اداره ها که چِل چراغ می کنن کاری نداره ، از کیچه های ظلمانی با گُلوپ سُختِه که اداره برق باشون کاری نداره تا در آرامش و خواب ابدی باشن ، شکر خدا که بلدیه و واحد اتوبوسرانی هم حاضر نمیشن به ایستگاه شهیدمطهری باغ زهرا سر و سامون بدن وخروجی محلِی جنوبی جو جا کنن تا اتوبوسا نخوان دور قمری بزنن و به مقصد برسن، آغا میدونام شما سوار اتوبوس خط واحد نمیشین تا درد مردم بفهمین که خروجی از سه راه فنس داشته باشین تا وقت مردم نگیرین و هزینه سوخت اضافی و اِصطِهلاک برای شهرداری درست نکنین که، ای هم بیت الماله وهم حق الناس که روزی باید جواب بدین، تعجب میکنام از این همه نخبه و چند ده نفر اضافی که دور و برتون در شهرداری رِختِه اما این مشکل ساده نمی تونین حل کنین
عبدو گفت: عامو گوش شنوا نی، کر و کور شدن ، خوشون به خو زدن، خوسیدن تا ایام صدارتشون تموم بشه، همهء مطلب بالا که اشاره کِردام در همه ء بخشاش مسئول وآغائی داره و وقتی دُرُسِشون نمی کنن یعنی تو کاراشون خوب عمل نکردن وقصور داشتن.عامو بخوسین تا صبح دولتتون بدمد البته کاشکی همانند دُم دُم سحری بوشهری بیدین، راستی ظلم آباد و جبری هم ماله ای شهرن

  • منبع خبر : نصیر بوشهر