نصیربوشهرآنلاین – بشیر علوی: این واژه به معنای لرزیدن استفاده می‌شود. به طور مثال: او رُوشی: او از سرما لرزید. گاهی نیز معنای کنایی دارد، در این موقع در معنای «ترسیدن» به کار برده می‌شود. مثلاً: او از ترس رُوشی: او از ترسید لرزید. علاوه بر /لرزی/ که ستاک بدون واج /د/ است. گویش تنگسیری […]

نصیربوشهرآنلاین – بشیر علوی:

این واژه به معنای لرزیدن استفاده می‌شود. به طور مثال: او رُوشی: او از سرما لرزید. گاهی نیز معنای کنایی دارد، در این موقع در معنای «ترسیدن» به کار برده می‌شود. مثلاً: او از ترس رُوشی: او از ترسید لرزید.
علاوه بر /لرزی/ که ستاک بدون واج /د/ است. گویش تنگسیری برای این فعل از ستاک/روشی rowŜi نیز استفاده می‌کنند. گاهی نیز از /دِروُشی derowŜi/ استفاده می‌کنند. واژه «دروشی» در گویش دشتی نیز استفاده دارد. این واژه و واژه “رُوشی” که با حذف واج /د/ ساخته شده است از واژۀ «درفشیدن، درخشیدن» آمده است و در حقیقت ستاک «لرزیدن» نیستند. مصدر این ستاک یعنی «دروشیدن یا روشیدن» در گویش تنگسیری کاربردی ندارد و شاهد مثالی نداریم که «درخشیدن یا درفشیدن» به معنای لرزیدن و تکان‌خوردن در این گویش به کار برده شده است.
واژه «درخشیدن/ درفشیدن» به معنای «لرزیدن» در بندهشن، فرهنگ‌نامه بهرام فره‌وشی مورد استفاده قرار گرفته است. (واژه‌نامه گویش دشتی، ۱۳۹۹، ج دوم، ذیل دروشیه).
در گویش راوَری «درفشیدن» در معنای «لرزیدن» و نیز گویش زَرقانی به همین معنا و نیز در معنای «لرزیدن» از ترس؛ و در گویش دَوانی «لرزیدن ناشی از بیماری یا ترس» به کار برده می‌شود.
این واژه ممکن است به ریشه هندواروپایی dreb-s و لغت لیتوانیاییdreběti در معنای جنبیدن و لرزیدن مربوط باشد. در سنسکریت dhvajâ و در لغت اوستایی davg به معنای پر زدن، در حرکت و جنبش بودن به کار رفته است. (فرهنگ ریشه¬شناختی زبان فارسی، ج دوم، ذیل درفشیدن و درفش)
این ستاک در اهرم و باغک و بنه گز و عالی حسینی و کل منطقه دلوار در معنای «لرزیدن» و در معنای کنایی «ترسیدن» مورد استفاده قرار می‌گیرد.

  • منبع خبر : نصیر بوشهر آنلاین