احمد زیدآبادی در هم‌میهن نوشت: سالی که در پیش است در چشم من چنان مهم و تأثیرگذار دیده می‌شود که حتی وصف «سال سرنوشت» را برایش کم‌رمق می‌دانم. سال ۱۴۰۲ نه‌تن‌ها برای ایران، بلکه برای جهان بی‌نهایت تعیین‌کننده است. در این سال، جهت رویداد‌ها به سمت فاجعه یا نجات، روشن می‌شود. منظورم از فاجعه مشخصاً […]

احمد زیدآبادی در هم‌میهن نوشت: سالی که در پیش است در چشم من چنان مهم و تأثیرگذار دیده می‌شود که حتی وصف «سال سرنوشت» را برایش کم‌رمق می‌دانم.

سال ۱۴۰۲ نه‌تن‌ها برای ایران، بلکه برای جهان بی‌نهایت تعیین‌کننده است. در این سال، جهت رویداد‌ها به سمت فاجعه یا نجات، روشن می‌شود. منظورم از فاجعه مشخصاً جنگ و مقصودم از نجات استقرار صلح است.

در سال ۱۴۰۲ خاورمیانه مستعد برخورد نظامی بین اسرائیل و ایران است. دولت بنیامین نتانیاهو برای حمله به تأسیسات اتمی ایران خود را بی‌تاب نشان می‌دهد. پیامد‌های کامل چنین حمله‌ای قابل پیش‌بینی نیست، اما منطقاً می‌تواند بی‌ثباتی‌های گسترده‌ای در سراسر منطقه پدید آورد. بالا گرفتن تشنج در روابط ایران و آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای می‌تواند بهانۀ حمله برای نتانیاهو را فراهم آورد. نشانه‌ها، ولی از احتمال جدی توافق بین ایران و آژانس حکایت دارد. چنانچه این توافق به سرانجام برسد، دولت نتانیاهو بر اثر فشار‌های داخلی و خارجی سقوط می‌کند و جانشین آن دولتی فراگیر با اکثریت میانه‌رو‌ها خواهد بود.

با سقوط دولت نتانیاهو آرامشی نسبی بر خاورمیانه حاکم می‌شود. جانشینان نتانیاهو مجبور به‌نوعی مصالحه با فلسطینی‌ها خواهند شد و ایران در مقابل چنین مصالحه‌ای واکنش به نسبت آرامی نشان خواهد داد. تجدید رابطه با سعودی‌ها با پادرمیانی چین، زمینه‌ساز واکنش آرام‌تر ایران خواهد بود. همۀ این‌ها به آن معنی است که سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی جهت‌گیری تازه‌ای پیدا می‌کند و در سایۀ آن، یمن و لبنان و سوریه و عراق به نظم و ثبات و آرامش نسبی دست خواهند یافت.

جهت‌گیری تازه در سیاست خارجی، علاوه بر رفع تحریم‌ها و پذیرش اف. ای. تی. اف آثار دراماتیکی در سیاست داخلی به‌دنبال خواهد داشت. این آثار عمدتاً خود را در انتخابات خبرگان و مجلس دوازدهم به نمایش خواهد گذاشت. به‌عبارت واضح‌تر، برخی تندرو‌ها به حاشیه رانده می‌شوند و برخی میانه‌رو‌ها به متن بازمی‌گردند. این موارد چشم‌اندازی از امید می‌آفریند و احتمال تظاهرات خیابانی را کاهش می‌دهد. حتی ممکن است راهی برای اعلام اعتراض‌های مسالمت‌آمیز هم باز شود.

در سطح جهانی نیز همین دوراهی پیش روی بشر است. جنگ روسیه علیه اوکراین می‌تواند از ابعاد متعارف آن خارج و به نبردی خانمانسوز تبدیل شود. در آن صورت، مردم جهان جنونی را تجربه می‌کنند که تاکنون سابقه نداشته است. پایان جنگ از طریق مذاکره سناریوی دومی است که احتمال آن بیشتر است. استقرار صلح یا آتش‌بسی مستحکم بین مسکو و کی‌یف، آرامش را به اروپا و نظام بین‌الملل برمی‌گرداند و افق‌های تازه‌ای برای همکاری بین شرق و غرب عالم می‌گشاید. چین هم ضمن آنکه نقشی ثبات‌آفرین در خاورمیانه و جنگ اوکراین بازی می‌کند، اما خود می‌تواند منبع بی‌ثباتی هولناکی در آسیای جنوب شرقی شود. هرگونه حملۀ نظامی چین به تایوان به‌معنای گشودن دروازه‌های جهنم به روی آن منطقه برای سالیانی دراز است. چینی‌ها این را می‌دانند و به همین دلیل احتمال اجتناب آنان از جنگ علیه تایوان بیش از توسل به جنگ است.

با این حساب، سال آینده می‌تواند به سالی بی‌نهایت خونین و همراه با هرج و مرجی دیوانه‌وار در سه منطقۀ مهم جهان منجر شود، اما احتمال بیشتر حرکت هر سه منطقه به‌خصوص خاورمیانه به سمت نظم تازه‌ای است که همکاری‌های منطقه‌ای برای توسعه را جانشین نزاع و خونریزی و بی‌ثباتی سازد.

  • منبع خبر : فرارو