یکی از سنت های عقلانی وزارت امور خارجه کشورها این است که پس از اتمام ماموریت، سُفرا می بایست تجارب و اطلاعات مختلف پیرامون کشور میزبان در دفاتر ویژه ثبت و مکتوب گردد و مجموعه این اطلاعات برای سفیر جدید که الزام به خواندن این دفاتر دارد، گنجینه گرانبهایی محسوب می شود. چند دهه است […]

یکی از سنت های عقلانی وزارت امور خارجه کشورها این است که پس از اتمام ماموریت، سُفرا می بایست تجارب و اطلاعات مختلف پیرامون کشور میزبان در دفاتر ویژه ثبت و مکتوب گردد و مجموعه این اطلاعات برای سفیر جدید که الزام به خواندن این دفاتر دارد، گنجینه گرانبهایی محسوب می شود.
چند دهه است که تغییرات مدیریتی کشور در سطح کلان و خرد دنبال می کنم و متاسفانه هیچگاه شاهد اجرای این الگوی عقلانی بصورت تدوین تجارب بعنوان یک سند راه نما و راه گشا، نبوده ام.
چند روز پیش به شهردار سابق بوشهر که دکترای شهرسازی و معماری دارد و به دانشگاه و فضای علمی و آکادمیک برگشته است پیشنهاد دادم که تجارب اجرایی و چالش های حوزه ی مدیریت شهری خود را بصورت مقالات مکتوب در رسانه های مختلف منتشر کند تا زمینه ای برای طرح مباحث کارشناسی بین متخصصان و نخبگان مهیا شود. تقریبا دویست و پنجاه روز دیگر ما وارد قرن جدید خواهیم شد! قرن چهاردهم شمسی را با رضاخان پهلوی و شرایط خاص ناپایدار اجتماعی،سیاسی و اقتصادی شروع کردیم و پایانش هم که با شدیدتر شدن تحریم ها،تلاطمات ارزی،اپیدمی کرونا و کاهش سرمایه های اجتماعی همراه شده است.
با فرموله کردن و نگاه ریاضی به ادوار تاریخ موافق نیستم که شاید محصول مطالعات و توجه و نگاه ویژه ام به تحولات و توسعه اجتماعی در دهه ی پنجم زندگیم باشد ولی
تعدادی از تاریخ دانان نظیر پیتر تورکین که علاقمند به کاربرد ریاضیات در تاریخ شناسی تحت عنوان کِلیوداینامیک(cliodynamic’s) هم هست،معتقدند ما در بررسی تاریخ با چرخه های پنجاه ساله ایی بنام چرخه “پدر-پسر” مواجهیم.به این مضمون، پدران؛ بعنوان نسل اول،طی پنجاه سال درگیر جنگ و خشونت بوده اند و در پنجاه سال بعدی با پسرانی بعنوان نسل دوم مواجهیم که دارای خصوصیات نفی خشونت و تمایل به صلح ورزی و مدارا می باشند. ولی در شروع چرخه ی بعدی،نسل سومی هایی ؛نوه هایی،خواهیم داشت که فضای خشونت و آشوب پدربزرگان خود را درک و لمس نکرده اند و احتمال بازآفرینی دوران شوم نابسامانی و هرج و مرج بخصوص در شرایط ناپایداری عام، وجود دارد.
برای عدم تحقق چرخه ی تاریخی پدر-پسر و بهبود حکمرانی و پایدار کردن یک جغرافیا و یک جامعه،راهکارهای متنوعی البته نه چندان سهل الوصول و قریب الوصول ،در تمام زمینه ها وجود دارد. بطور مثال سیاسیون معتقد به چرخش نخبگان،وجود انجمن های مدنی،احزاب مختلف،شایسته سالاری،گفتمان مدارا و تساهل و اقتصاددانان قائل به رشد اقتصادی،تقویت و نقش بخش خصوصی و کاهش نقش و عدم مداخله دولت در بازار هستند.
در عصر حاضر در تمام ابعاد حکمرانی؛اقتصادی،اجتماعی و محیط زیستی؛ پارامترها و شاخص های شفافی وجود دارد و ارتباط این شاخص ها با چرخش ها و فراز ونشیبهای تاریخی هر سرزمین بسیار متقن و بلادعوی است.
پیشنهادم به شهردار سابق بوشهر و دیگران مدیران اجرایی محلی و کشوری،راه اندازی گفتمان و چرخه ی دانایی هست.با نوشتن چالش ها و مشکلات اساسی حوزه ی کاری و تجمیع و تثبیت و تدوین این تجارب،قطعا نتیجه درازمدتش این خواهد بود که چرخه هیجان و چرخه ی سعی و خطا و رفتن در جاده های تاریک و بی سرانجام قطع خواهد شد و به کارآمدی مدیریت و بهبود شاخص ها و شکوفایی استعدادهای جوان مدیریتی کشور کمک شایانی خواهد کرد.
اشتراک دانایی و کمک به راه اندازی چرخه دانایی و ارزش افزوده خلق شده،بالاترین رسالت و وظیفه فعلی مدیران نیمه دوم قرن چهاردهم بعنوان نسل دوم/پسران است.
نویسنده، قریب به نیمی از این قرن در حال غروب را دیده و متاسفانه با دیدن کاهش شاخص رشد جمعیت ایران در سال نود و هشت به زیر یک که برای اولین بار در تاریخ مستند سرشماری آمار جمعیت کشور اتفاق افتاده و رسیدن شاخص تیراژ کتابها به دویست یا سیصد نسخه در پایان این قرن پرهیاهو و پرهیجان و پرحادثه،برای پایداری سرزمینم در شروع قرن نوه هایم،بسیار بیمناکم و دیدن طلوع زیبایی از قرن جدید، نیازمند دل سوزی،هم دلی،تعقل و تدبیر و یا در یک کلمه نیازمند دانایی تمام بازیگران و تماشاگرانش خواهد بود.

  • منبع خبر : نصیر بوشهر