میشتی جعفر ناخدای یدک کش شرکت فیلیپر و شرکاء ، خیلی ساکت و کم حرف همیشه شق و رق روُ می کرد و مثل فرنگی ها لباس سفید کپتانی بر میکرد و کمی هم بادو و فیسو هم بید و وقتی بحث دریا و دریانوردی اقیانوس ها می شد با ایکه سواد اکابر داشت و […]

میشتی جعفر ناخدای یدک کش شرکت فیلیپر و شرکاء ، خیلی ساکت و کم حرف همیشه شق و رق روُ می کرد و مثل فرنگی ها لباس سفید کپتانی بر میکرد و کمی هم بادو و فیسو هم بید و وقتی بحث دریا و دریانوردی اقیانوس ها می شد با ایکه سواد اکابر داشت و تنها تو دریای خومون با جهاز و یدک کش تردد کرده بید خوش کپتان سنگاپوری و کریگ فرض می کرد و چند کلامی با جاشو ها در این مورد گپ میزد و سری بعلامت ایکه شما زیاد وارد نیسین و با کپتان به بالا ها گپ میزنم ها از بحث خارج میشد و از ایکه صداش بزنی ناخدا اصلا خشش نمی اومد و مو چند بار سی عمدا بانگش دادم ناخدا جعفر، ناخدا جعفر انگاری کر بید، اما تا بانگش می دادم کپتان ش هنو ادا نکرده بیدم می گفت یس با مو نی . طباخ یدک کش، خوراک که سیش تو اتاقش می برد با ایکه سیر نشده بید اما سی فیس چند قاشقی اضاف تو بشقابش می نهاد یه روز زمسون که کاپشن کپتانی بر کرده بید و دکمه هاش هم تا یقه بسه بید اومد دفتر سلامی کرد واومد بطرف مبل که بشینه موکت زیر پاش لیز خورد و میشت جعفر عقب عقب رفت و باپشت افتاد ری مبل و پاهاش هم رفت بالا همیطور که پاهاش بالا بید نا خواسته باد صدا داری ازش ول هابید بچه ها زدند زیر خنده میشت جعفر که تعادلش بدست اورد و سی بچه ها کرد و دید چه اتفاقی سیش پیش اومده دو تا دسشاش اورد وسط کاپشن و با زور کاپشن پاره کرد و دکمه های کاپشن هر کوموش یه جا رفتن. هرمز رئیس شرکت که ناظر باد در رفتن همراه با صدا و پاره کردن کاپشن بید رو که به ناخدا جعفر و گفت: کپتان معلومه صدا از کجا در اومد چه کار کاپشن نو نوارت داشتی؟

  • منبع خبر : نصیر بوشهر