اراسموس بر علیه ماکیاول حکومت تیرانی جنگ و صلح ماکیاول در سال ۱۵۱۳ کتاب شهریار خود را به لوران مدیسی دوم (نوه لوران مدیسی بزرگ) اهدا نمود با این امید که بتواند باز به عرصه سیاسی بازگردد. کتاب ویژگی‌های خاصی دارد منجمله اینکه برای اولین بار مفاهیمی از دنیای واقعی در جهان سیاست را پیش […]

اراسموس بر علیه ماکیاول

حکومت تیرانی جنگ و صلح
ماکیاول در سال ۱۵۱۳ کتاب شهریار خود را به لوران مدیسی دوم (نوه لوران مدیسی بزرگ) اهدا نمود با این امید که بتواند باز به عرصه سیاسی بازگردد. کتاب ویژگی‌های خاصی دارد منجمله اینکه برای اولین بار مفاهیمی از دنیای واقعی در جهان سیاست را پیش روی خوانندگان میگشاید. انواع حکومت، ماهیت قدرت، راه‌های دست یابی و حفظ قدرت، جنگ، جنگ برای بدست آوردن صلح و صلح برای حفظ قدرت و در نهایت تجویز هر گونه حیله ای برای نابود کردن دشمن از جمله مباحث کتابی است که بنا به نظر فریدریش مینک مورخ و فیلسوف آلمانی (۱۸۹۶_۱۹۳۵) باعث گردید بدنه سیاست در غرب بدون تصور شمشیر غیر ممکن شود.
سه سال بعد از نگارش کتاب شهریار توسط ماکیاول که در سال ۱۵۳۲ یعنی بیست سال پس از نگارش به چاپ رسید ، اراسم یا اراسموس که وظیفه آموزش چارلز کینه (بعدها پادشاه اسپانیا) در شانزده سالگی را پذیرفته بود کتابی را به نگارش در آورد که تفکر دیگری از اومانیستهای رنسانس را درباره انسان، سیاست نشان می‌داد.
کتاب آموزش شهریار مسیحی یا هنر حکومت کردن در سال ۱۵۱۶ میلادی چاپ شد و بلافاصله چاپ دوم آن آغاز شد و تا سال ۱۵۱۹ به چاپ هفتم رسید. کتاب در باره هنر حکمرانی است که آنرا به دو دسته تقسیم می‌کند: سیاست داخلی که شامل مباحثی در تربیت و آداب دانی، هنر صلح، مالیات، مددکاری اجتماعی، قوانین، دادگستری بوده و سیاست خارجی با مباحثی چون قراردادها، سلسله مراتبی، صلح و جنگ کامل شده است.
تفاوت دو کتاب با تفکر دو نویسنده در خصوص انسان روشن می‌گردد. برای ماکیاول انسان با شخصیتی شریر مدام به دنبال تسلط بر دیگری است، همین شرارت طبع می‌تواند جنگ همه بر علیه همه را دامن بزند پس باید راههای کنترل این انسان شریر را آموخت. در عوض اراسموس بر این عقیده است که انسان در طول زندگی خود انسان می‌شود، یعنی بصورتی مداوم امکان بهتر شدن، اجتماعی شدن را در خود می‌پروراند.
تفکر سیاسی هر دو یک آبشخور دارد که آنهم در مفهوم فضیلت پنهان میباشد. ژان کریستوف سالادن در مقدمه کتاب اراسموس به زبان فرانسه بخوبی به تفاوت فهم هر دو از این مفهوم پرداخته است و می‌آورد که مفهوم فضیلت دو معنای متمایز دارد ( اگر نخواهیم بگوییم متضاد) در معنای اول، چهار فضیلت اصلی وجود دارد که از جهان قدیم به ما رسیده است که عبارتند از:عدالت، اعتدال، قدرت و بردباری که نگاه اراسموس به این تقسیم بندی است و فضیلت را جمع این چهار مفهوم می‌داند و در معنای دوم فقط شجاعت و دلاوری را به ذهن می‌آورد و فضیلتی خاص جنگاوران عهد قدیم بوده و ماکیاول به آن نظر دارد.
ترس از حکومت تیرانی(حکومت مستبد فردی) در کتاب اراسموس سهم زیادی از تمرکز کتاب را به خود اختصاص داده بصورتی که بیش از صد بار آنرا بکار برده تا تفاوت آن را با شکل دیگری از حکومت به خواننده گوشزد نماید. اصولا معنایی که اراسموس حتی از شهریار دارد بسته به ارزش‌های اریستوکراتیک نیست. اشراف زاده یا هر عبارت دیگری که معنای برتری انسانی بر انسان دیگر را داشته باشد در دید او پوچ و بی معنی است: آیا هدایت کشتی در میان امواج را به شخصی که به اجدادش افتخار می‌کند میسپارد؟ یا کسی که به ثروت و زیباییش غره است؟ اینجا تنها دانش و تجربه ملاک برای انتخاب است. اراسموس هر جا سخن از حکمران می‌کند منظورش کسی است که برگزیده میشود! برگزیده مردم! و این برگزیده کسی است که خیر عمومی را دنبال می‌نماید و نه مثل حاکم مستبد خیر شخصی خود را مبنای عمل می‌سازد.
در یک معنا ماکیاول نیز جمهوری را که خیر عموم مردم را در نظر دارد اولویت می‌دهد. در مجموعه گفتارها ماکیاول آن را موجب گسترش شهر دولت می‌داند و اذعان می‌نماید که تنها در جمهوری قابل دست یابی و پیگیری است.
برای اراسموس مفهوم خیرعمومی که آنرا از فلاسفه دوران قدیم چون ایزوکرات همعصر افلاطون به وام گرفته است اهمیت بسیار دارد. او در این زمینه به اندیشه ارسطو و سنا یا سنک رجوع می‌نماید. خیر عمومی یا رسالت حکومت در ایجاد بستر مناسب برای زندگی همراه با احساس خوشبختی را در اندیشه پریکلس ( ۴۹۵ق م _۴۲۹ ق م) هم می‌توانیم شاهد باشیم. آیا می‌توان باور کرد که از کتاب شهریار ماکیاول که برای رسیدن به هدف هر وسیله ای را لازم می‌داند کسی جز فرد مستبد بیرون بیاید؟
جنگ و صلح نیز در نظرگاه هر دو محل مناقشه است. جنگ برای ماکیاول ضرورتی انکار نشدنی بوده و پیشدستی در تهاجم نیز برای او ارجحیت دارد. اما در مقابل برای اراسموس آنچه اهمیت دارد صلح است: چقدر زندگی انسان کوتاه است، چقدر شکننده است و زودگذر، چقدر زندگی انسان صفحه ای از بلایاست؛ زلزله، بیماری…. دیگر نیازی نیست که بدبختی بیشتری را در جنگیدن با هم جستجو نماییم. جنگ در این نطرگاه هیچگاه ضرورت ندارد‌؛ هیچگاه. همواره می‌توان و باید راههای رسیدن به تفاهم را مورد دقت قرار داد. هنر صلح و نگهداری آن مهمترین هنر بشر است. حتی جنگیدن با ترکان عثمانی را نیز ضروری نمی‌داند. برنامه او برای توقف این ادبار مشتمل است بر ایجاد شوراهای بی‌طرف که رای آنها تاثیرگذار باشد.
تنفر از دیگران سوخت اصلی جنگ و تنش است، اراسموس از زبان ارسطو می‌آورد که دو چیز قدرت را ساقط می‌کند :تنفر و تحقیر دیگران! شهریار خوب کسی است که از گسترش این هر دو در جامعه اش خودداری نماید چه هر گاه به جنگ نیز نیانجامد باعث عادی شدن نفرت ورزی خواهد شد.

  • منبع خبر : نصیر بوشهر