نصیر بوشهر – ماشاالله زنگنه:   سالهای تیتر تو ولات های جنوب بوشهر به اتفاق چند تا از بچه ها کار می کردیم و سراخونه ای هم کرایه کرده بیدیم و کار ها خونه هم تقسیم یکی آلو و پیاز و گوشت و موهی و سایر مایحتاج می خرید یکی روفت و روب می کرد […]

نصیر بوشهر – ماشاالله زنگنه:

 

سالهای تیتر تو ولات های جنوب بوشهر به اتفاق چند تا از بچه ها کار می کردیم و سراخونه ای هم کرایه کرده بیدیم و کار ها خونه هم تقسیم یکی آلو و پیاز و گوشت و موهی و سایر مایحتاج می خرید یکی روفت و روب می کرد یکی هم که بیشتر کومو بیدو خاله زنک و جنب دی اش و خاله و دده اش به حساب آشپز شده بید و ماهم از ری ناچاری که تو ولات غریب سر کشنه ری بالیشت نیلیم بعنوان آشپز قبولش کرده بیدیم وطباخی می کرد گهگداری هم موقع خوراک ساختن غرو لوند چاشنی خوراک میکرد که ما قدرش بیشتر بدانیم یکی هم کازری و و لباس های چرک و چروک ها می شست و مو هم ناظر بر عملکرد انها بیدم و هر از گاهی کارهای که انها بلد نبیدن یا عاجز در انجامش بعهده شخص شخیص حقیر سراپا تقصیر بی دست و پا بید تو ولات قبله ولاتمون هم رفیقامون بیدن که وضعشون از ما بهتر بید و مرتب سیشون کوگ و تیهو می اوردن و تو کله مرغی شون پر بید از کوگ و تیهو ولی خیلی کنث و گدا بیدن سی ما نمی دادن ما هم سه چهار نفری هفته ای یکی دوبار می رفتیم شو نشینی جنبشون بعد از یکساعتی شو نشینی مو زودتر بلند می شدم به بهونه دسشوئی می رفتم سراغ گوگ و تیهو ها دست می کردم کورمال کورمل یکی یکی می گرفتمشون سرشو می زدم کمی هم پر هاشون می کردم زیر کت یا هاور کتوم و می رفتم در اتاق صدای بچه ها میزدم بلند وابین ها نصف شوهن ها میخوان صبح برن سر کار و زندگی ها ای کار هفتگی مو بید تا که روز اخر رفتم خونه شون و تو کله سیل کردم که امشو چنتا ببرم دیدم هیچی نمانده یعنی ننهاده بیدم سیشون ری کردم به رفیق محمد که همونجا زندگی میکرد و گفتم محمد کو کوگ و تیهو ها بی وجدان ها خوتو تنها خوردین ها پرسی هم از ما نکردین هیچی نگفت رفت تو فکر ترسیدم لو رفته باشم گفتم محمد جواب ندادی کو کوگ و تیهو ها گفت نامرد گولیش خه و پرش هم پخشش میکرد سی ما

  • منبع خبر : نصیر بوشهر