«بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم» بزرگترین سرمایه گذاری؛سرمایه گذاری بر روی خویشتن است! «مدیریت خویشتن؛ابراز خویشتن…» نکته ی اول: «مرو به خانه ی ارباب بی مروت دهر/که گنج عافیت در سرای خویشتن است» «لسان الغیب حافظ» اگر می خواهیم از نظام هستی برخوردارتر شویم؛ ابتدا باید از نظام وجودی خودمان برخوردارتر […]

«بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم»

بزرگترین سرمایه گذاری؛سرمایه گذاری بر روی خویشتن است!
«مدیریت خویشتن؛ابراز خویشتن…»

نکته ی اول:

«مرو به خانه ی ارباب بی مروت دهر/که گنج عافیت در سرای خویشتن است»
«لسان الغیب حافظ»

اگر می خواهیم از نظام هستی برخوردارتر شویم؛ ابتدا باید از نظام وجودی خودمان برخوردارتر شویم!
راه برخورداری از خویشتن خویش؛ از گذرگاه
«خود بهبودی و مدیریت خویشتن» گذر می نماید و گام های خودبهبودی از یک نظرگاه :
«مشارطه؛مراقبه؛محاسبه و معاتبه» می باشند.

«تعلیم نفس + تزکیه ی نفس + تادیب نفس + تربیت نفس.‌‌..».

● در حقیقت به جای آنکه تلسکوپ وجودی مان را بر کائنات و سیارات بیاندازیم ، ابتدا آن را بر روی خودمان زوم کنیم و به وجود خودمان توجه و تمرکز داشته باشیم ؛ چرا که توجه و تمرکز، قلب آگاهی است.
اگر بر روی خودمان تمرکز کردیم و از وجود خودمان برخوردارتر شدیم از نظام هستی هم برخوردارتر خواهیم شد چرا که در این باب مولانا جادوانه فرمود :
«ای نسخه ی نامه ی الهی که توئی/وی آینه ی جمال شاهی که توئی/بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست/در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی »

● ما در سفر زندگانی سرشار هستیم یا دچار!!
پس انسان برای کامیابی و کامکاری؛ در ابتدا باید از گنج وجود خویش سرشار شود و از وجود خودش متنعم بشود.
[متاسفانه ما به جای سرشار، گاها دچار شده ایم ،دچار غم ،تنهایی، اندوه، خشم، بی وفایی، بی صداقتی و..‌.

اما انسان های سرشار؛
از عشق ،مهربانی، معرفت،صداقت ، منزلت،محبت و…
غنی می شوند..

● بنابراین برای موفقیت باید نگاه ما به درون باشد.

اما نگاه انسان، شوربختانه اکثر اوقات به ساحت بیرون است.

از همین باب است که حضرت امیر(ع) فرمود:
[ هرکس باطن خود را اصلاح نماید خداوند ظاهر او را نیکو گرداند ].

نکته ی دوم:

افراد موفق؛ داری کانون و نظام کنترل درونی هستند!

انسان به صورت کلی دارای دو کانون کنترل هست؛ کانون کنترل درونی و کانون کنترل بیرونی..

چرا نظام کنترلی ما بعضا به جای اینکه درونی باشد؛بیرونی است؟

برای اینکه گاها وقتی می خواهیم از خودمان فرار کنیم به دیگران می پردازیم چون که آن ها همیشه گریزگاه راحتتر ما هستند!!

انسان کمتر می خواهد با خودش روبرو شود از همین باب به دیگری می پردازد!

● راه روبرو شدن با خویشتن و کنترل درونی چیست؟

تنها راه مطلوب:

_ خود شناسی
_خود فهمی
_خود انگاری مثبت
_خودیابی
_خودپذیری و صلح با خویشتن
_خود ارزیابی؛خود اصلاحی و خود احیایی
_خود شکوفایی و…

به تعبیر مولانا :
«روی بر دیوار کن تنها نشین/
از وجود خویش هم خلوت گزین».

نکته ی سوم:

عارف بزرگ مولانا می سراید:
«هر که او بیدار تر پر دردتر/
هر که او آگاهتر رخ زردتر »

در سفر زندگانی؛ هر چه انسان آگاهتر؛
«پربارتر – تواناتر- داراتر
و برخوردارتر…».
آگاهی باعث برخورداری از خویشتن ، آرامش ؛ احساس معنا و… می شود.

● آگاهی باعث می شود که سیستم عامل وجودمان ارتقاء یابد، همانند اینکه قدرت انتقال از یک دستگاه موبایل قدیمی به یک دستگاه موبایل توسعه یافته و بروز داشته باشیم؛ این تحول باعث می شود که ما بتوانیم پیام های بیشتری را در عالم هستی هست و آفرینش کنیم چرا که فرستنده ها و گیرنده های خودمان را ارتقاء داده ایم.

● پس آگاهی باعث تحول و دگردیسی می شود همانند کرم که تبدیل به پروانه می شود زیرا از قوانین فروانی طبیعت سود می برد.
نظام هستی قانونمند هست فقط ما باید قوانین فراوانی آن را بیابیم و بر اساس آن عمل کنیم .
مثل قانون جاذبه که اگر نبود دریانوردان نمی توانستند به دریا بروند وسفر دریایی موفقی داشته باشند!

نکته ی چهارم:

نظام عالم ، نظام فراوانی وجنبشی هست و این نظام فراوانی تابعی از درون انسان است نه بیرون از او…
«اگر می خواهیم چیزی در زندگی و حیات ما هست پیدا کند باید سیستم گیرنده ی آن را در وجودمان نصب کنیم!
از باب مثال ممکن است در اتاقی که شما قرار گرفته اید هزاران امواج الکترومغناطیسی وجود داشته باشد و این امواج زمانی هست پیدا می کنند و هستی می یابند که موبایل شما گیرنده ی لازم را داشته باشد که به این اصطلاحاً در روان شناسی ارتباط موثر می گویند《اتصال》
یعنی اگر شما بالغ بر هزار شماره در موبایلتان داشته باشید اما این امواج الکترومغناطیسی از طرف فرستنده پیام به گیرنده ی پیام که موبایلی نداشنه باشد نرسد در حقیقت اتصال و ارتباطی حاصل نخواهد شد!!

● پس تا می توانیم برای بهره مندی از قابلیت فراوانی وجودمان ، فرستنده ها و گیرنده های وجودی مان را باید ارتقاء دهیم«یا مقلب القلوب والابصار…».
که یکی از راه های آن آگاه تر و داناتر شدن است.

مثل آنکه سیستم وجودی انسان بالاتر و والاتر از سیستم یک ماشین پیشرفته فرضاً پورشه یا لامبورگینی باشد و بالغ بر ۴۰۰آپشن ؛
اما به علت عدم آگاهی فقط از ۵ تای این آپشن ها سود ببرد و عملاً از قابلیت های فراوانی خویش بی بهره بماند.
[ پس جهالت و عدم آگاهی باعث می شود که جهان ما محدودتر بشود واز آپشن های محدودتری استفاده نمائیم و از قابلیت های فراوانی وجودمان بی بهره بمانیم!!
از همین باب است که شهسوار خرد و ادب حضرت علی علیه السلام در تعبیری فاخر و فخیم می فرماید:
«لاغنی کالعقل؛ و لا فقر و کالجهل…هیچ سرمایه و ثروتی همچون عقل نیست و هیچ فقری همچون جهل و نادانی نیست..».

نکته ی پنجم:

موفقیت ؛ حاصل شناخت قابلیت ها و شناخت محدودیت هاست!

«تنها محدودیتی که وجود دارد مربوط به چشم انداز است»
«جیمز براتون»

خیلی ها در سفر زندگانی چشم دارند اما بعضا چشم انداز ندارند!!

ممکن است یک ماشین پیشرفته دویست آپشن داشته داشته باشد اما ما به علت عدم شناخت صحیح ، فقط از چهار آپشن آن استفاده کنیم و در سطحی بسیار پایین از آن قابلیت ها استفاده نمائیم؛
در اینجا محدودیت در چشم انداز و نگاه ما هست؛ انسان نیز اینگونه هست با اینکه جزو پیشرفته ترین سیستم های عالم وجود است و دارای هزاران آپشن و قابلیت! اما ما به علت محدودیت در چشم اندازهایمان فقط چند آپشن را استفاده می نماییم.
آیا انسان محدود است یا ما در نگاهمان دچار محدودیت شده ایم!!

چشم انداز به یک معنا؛ همان برد نگاه است که به صورت ترکیبی هم شامل «برد نگاه کوتاه + برد نگاه متوسط و برد نگاه بلند»
می شود.
آنسان که مولانا جادوانه می سراید:
«ای کمان و تیرها برساخته/
صید نزدیک و تو دور انداخته/
هر که دوراندازتر او دورتر/
وز چنین گنجست او مهجورتر»
برخی اوقات در اثر دوربینی از گنج های وجود غفلت می نماییم برخی از اوقات نیز به واسطه ی نگاه نزدیک بین از آینده بینی و آینده نگری غافل می شویم اما به هر صورت یکی از بهترین رویکردها؛راهبرد ترکیبی است…

نکته ی ششم:

یکی از استراتژی های توسعه و تعالی وجودی؛
پاک سازی زمین ذهن ، روان و روح است!

«زمین پاک و آماده ، گیاهش نیکو و پرثمر است، اما زمین ناپاک و خشن ؛گیاهش اندک و کم ثمر است»

● خالق زیبایی و دانایی در قرآن حکیم؛سوره اعراف ،آیه ۵۸ جاودانه می فرماید:
[وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِى خَبُثَ لَا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِداً کَذَ لِکَ نُصَرِّفُ الْأَیَتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ‏..
و سرزمین پاک (و آماده) گیاهش به اذن پروردگارش بیرون مى‏ آید.
امّازمینى که خبیث
(و شوره ‏زار) است، جز محصولى اندک و بى ‏فایده بیرون نمى‏ دهد.
شکر گزار ، گونه گون بیان می کنیم].
● به تعبیر لسان الغیب حافظ:
《گوهر پاک بباید که شود قابل فیض/
ورنه هر سنگ و گِلی ، لولو ومرجان نشود/
ذره را تا نبود همت عالی حافظ /
طالب چشمه ی خورشید درخشان نشود》

● افصح المتکلمین سعدی نیز در تعبیری فاخر در همین باب می سراید:

《شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی /
ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس/
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست /
در باغ لاله روید و در شوره زار خس /
زمین شوره سنبل بر نیارد/
در او تخم و عمل ضایع مگردان/
نکویی با بدان کردن چنان است/
که بد کردن به جای نیک مردان 》.

● پس قلب طیّب و وجود پاک همانند سرزمین طیّب و قلب و وجود خبیث مانند سرزمین ناپاک و غیرباور است.

  • منبع خبر : نصیر بوشهر