نصیربوشهر – عبدالرسول عمادی: ستادی بسیار حجم و بیکار که مرکب است از وزیری که فرصت سر خاراندن ندارد از بس جلسه دارد ولی حتی معاونین خودش را وقت ندارد ببیند. او غیر از بیست معاون حداقل بیست مشاور هم دارد که با آنها هیچ کاری ندارد و حتی در دوره وزارتش ممکن است یک […]

نصیربوشهر – عبدالرسول عمادی:

ستادی بسیار حجم و بیکار که مرکب است از وزیری که فرصت سر خاراندن ندارد از بس جلسه دارد ولی حتی معاونین خودش را وقت ندارد ببیند. او غیر از بیست معاون حداقل بیست مشاور هم دارد که با آنها هیچ کاری ندارد و حتی در دوره وزارتش ممکن است یک بار هم برخی از آنها را نبیند.

برخی از آنها به دلیلی مشاور وزیر نیستند بلکه به علتی آنجا هستند.
هفته ای دوبار در جلسات هیات دولت شرکت می کند. جلساتی که ربطی به آموزش و پرورش ندارد و او در آن مستمع آزادی بیش نیست.

معاونین مثل تاکسی های خطی گاهی در مسیر برای هم بوقی می زنند و از کنار هم رد می شوند آنها هم کاری به کار هم ندارند. حتی معاونین آموزشی هیچ‌گاه جلسات دو جانبه ای ندارند تا هماهنگی کنند که بچه وقتی از پایه ششم به پایه هفتم‌می رود به یک باره از مریخ به ونوس نرفته باشد.
آنها حتی در یک ساختمان هم مستقر نیستند.

در حوزه آموزش پولی در کار نیست معاون آموزش متوسطه به ظاهر معاون متوسطه است نه بر کتاب و برنامه درسی نظارتی دارد نه پولی دارد تا به مدارس و هنرستانها تخصیص دهد و نه می داند کجا معلم هست و کجا نیست و ایضا معاون ابتدایی.

در حوزه پرورشی پول اما هست چون‌کارها متمرکز است و پرورش از آموزش جداست. پرورش در مدرسه انجام نمی شود بلکه همین‌جا در وزارت خانه به انجام می رسد خلاصه.
وزارت خانه جایی است که درآن بهترین کار کارشناس بودن است زیرا نیازی به شناخت و انجام هیچ کاری نیست. حتی کسی رفت و امدت را کنترل نمی کند و گیت ورود و خروج وزارت خانه برای قشنگی گذاشته شده است و برای این که ارباب رجوع همین طوری سرش را زیر نیاندازد و بیاید تو.
برای هیچ کس معلوم‌نیست که در این همه معاونت و سازمان تعداد و عناوین پست ها بر چه اساسی چیده شده است؟ همیشه در تنظیم چارت وزارت خانه فقط بر روی معاونت ها بحث می شود و زیر مجموعه هم چون سیاهی لشکر چیده می شود چیزی مثل سپاه جعفر جنی هر چه بیشتر بهتر. هر معاونت و اداره کلی سعی می کند تعداد بیشتری پست در اختیار داشته باشد این برای ریاست کردن رئیس پرستیژ بیشتری می آورد و به همین دلیل شرح وظایف در آن پایین دست ها اهمیتی ندارد.

برخی در وزارت خانه به داشتن یک‌پست کارشناسی راضی هستند پستی که مزایای زیادی ندارد اما کسی هم‌ به کارت کاری ندارد و می توانی سال های سال بیایی و بروی حقوق هست اضافه کار هم‌اگر نه به اندازه روسا و مدیران کل و فلان ولی بالاخره هست و اینجا تنها جایی است که ثبات هست مدیران کل و بالا دستی ها مرتب عوض می شوند ولی کارشناس سر جایش هست و از این جهت ملالی نیست.

تنها جایی در آموزش و پرورش که کارمند آن همیشه اضافه کاری می گیرد وزارت خانه است. این اضافه کاری هر چه به استان و شهرستان و منطقه و ناحیه می روی کمتر می شود و در برخی مناطق در ادارات دیگر اضافه کاری ای نیست فقط حقوق است ولی برخی ترجیح می دهند در همان ادارات هم به صرف حقوق گرفتن بمانند بهتر از مدرسه رفتن است تدریس کار سختی است باید بماند برای آنها که راهی به ادارات ندارند.

وزارت خانه جایی است که اگر بازنشسته شدی پاداشت را هم سریع پرداخت می کنند. به هر حال وزارت خانه جای خوبی است اگر توانستی زور بزن وزیر و معاون وزیر بشوی اگر نشد کارشناشی اش هم غنیمت است همین که کسی به کارت کاری ندارد خیلی خوب است.

این از وزارت خانه
اما مدرسه
مدرسه کم تعداد روستایی تا آبان و آذر معلم‌ندارد. بچه ها لباس می پوشند و به مدرسه می آیند و تا روزهای زیادی چند ساعت صبر می کنند معلمی نیست، به خانه می روند این روستا لازم نیست جای خیلی دوری باشد می تواند در حاشیه شهر بزرگی مثل مشهد باشد.
سه چهار ماه که بگذرد بالاخره سرباز معلمی چیزی می آید به اندازه ای که تا پایان سال کسی باشد برای شاگردان کارنامه ای جمع و جور کند.
در دوره ابتدایی تخصص مهم‌نیست بنابراین معلمان ابتدایی در ایران دهها جور مدرک تحصیلی دارند.

همه جا مدرسه هست در هر روستایی که دو تا دانش آموز هم باشد مدرسه هست اما این افتخار بزرگی نیست. چیزی است برای پز دادن الکی روسا و وزرا. این ها مدرسه نیستند گاهی خرابه شام از آنها بهتر است. یک اطاق مخروبه بدون امکانات و میز و نیمکت درست و حسابی و بدون معلم.
در مدرسه کوچک هیچ فرهنگ سازمانی و نظامات فرهنگی ای وجود ندارد.

سند تحول گفته است از مدارس کوچک باید چرخش تحولی بشود به مدارس متوسط و بزرگ ولی این‌چرخش تحولی فقط در لغت واژه و عبارت قشنگی است چرخش تحولی! مثل این‌که آدم دور خودش چرخی بزند و دوباره سر جایش بایستد!

از بس در آموزش و پرورش اداره و رئیس و فلان و بهمان هست کسی وقت ندارد به مدرسه فکر کند و آنها بیشتر به فکر خودشان هستند هشتصد نهصد اداره آموزش و پرورش در کشور هست که معلوم‌نیست چه کاره اند؟ اگر بخواهی دو تا پست از یکی از ادارات کم‌کنی هم فریاد از همه جا بلند می شود و هر نماینده مجلسی به دنبال تاسیس اداره جدید در روستاهایی است که با کشیدن یک خیابان احساس شهر بودن کرده اند و حالا اداره آموزش و پرورش می خواهند و بالاخره هم‌تاسیس می شود تا عده ای از معلمان مدرسه مادر مرده را ول کنند و بروند پشت میزهای اداره بنشینند و جلوی در اتاقشان هم تابلویی بزنند که اینجا کارشناسی فلان است و ریاست چنان.
در شهرها هم وضع مثل روستاهاست.
معلم‌کم است و‌ مدیران با وصله پینه و از اینجا و آنجا معلم جور می کنند تا کلاس ها خالی نماند. از دادن ساعت غیر موظف تا به کارگیری بازنشسته تا هر راه دیگری.
نیروی خدماتی و سرایدار و عوامل به اندازه کافی نیست بنابراین مدارس رنگ‌و جلایی ندارند و کسی به در و دیوار و باغچه و نظافت سرویس های بهداشتی و نگه داری امکانات مدرسه توجهی ندارد.

هنرستان ها از همه جا بدترند سال به سال دریغ از پارسال. اول که عوامل نیست. استادکار و سرپرست بخش و انباردار و هنرآموز و این عناوین حرفه ای به شدت مشمول کمبود است.
تجهیزات هم سال می رود جای ماه و خریداری نمی شود و لذا دروس فنی هم به سرنوشت دروس نظری دچار می شود معلم چیزی می گوید و وقت را پر می کند تا امورات بچرخد و سال تحصیلی تمام بشود.
آموزش و پرورش در چنبره بروکراسی خفه شده است. در جلسات روسای ادارات آموزش و پرورش در هر استان گوش تا گوش رئیسانی نشسته اند که گاهی نمی دانند چند تا مدرسه و شاگرد و معلم دارند تا بخواهند بدانند که شاخص های آموزشی و پرورشی در چه حال است؟ اما ماشین و راننده دارند و هر چند روز یک‌بار کت و شلوار می پوشند و در جلسات اداره کل شرکت می کنند.

آموزش و پرورش هر روز حجیم‌تر می شود و وزیرش فرصت سر خاراندن ندارد ولی مدارس هر روز فقیر تر و بی‌کیفیت تر می شوند. مدارس مهم‌نیستند، آموزش و پرورش مهم است!

  • منبع خبر : نصیر بوشهر