درد دلهای شیطان/ طنز سید رضا حسینی امروز پای درد دل کسی نشسته ایم که برای همه ما آشناست.انسانها از هر طبقه وصنفی که باشند روزی چند بار با او سرکار دارند،عجیب اینکه همگی او را لعنت  می کنیم.این موجود کسی جز شیطان رجیم نیست.فکر نکنید او بی خیال است وهمه  در آسایش بسر می […]

درد دلهای شیطان/ طنز

سید رضا حسینی

امروز پای درد دل کسی نشسته ایم که برای همه ما آشناست.انسانها از هر طبقه وصنفی که باشند روزی چند بار با او سرکار دارند،عجیب اینکه همگی او را لعنت  می کنیم.این موجود کسی جز شیطان رجیم نیست.فکر نکنید او بی خیال است وهمه  در آسایش بسر می برد.بیایید با هم درد دلهای او را بخوانیم.
سخنان شیطان:
خیلی دلم می خواست روزی درد دلهایم با شما فر زندان آدم در میان بگذارم اما فرصتی پیش نمی آمد.امروز می خواهم در باره آنچه دراین ایام بر من گذشته با شما سخن بگویم،نگویید تو شیطانی وگرفتاری نداری ،نه اینجور نیست من اسمم بد رفته ،شما انسانها با رفتارتان مرا کلافه کرده اید.هرکاری انجام می دهید ونهایتاً من بیچاره را مقصر معرفی می کنید، آخه این چه ظلمی است که بر من روا می دارید،کارهایی که از شما سر می زند هرگز به ذهن من خطور نمی کند.روزی که بخاطر سجده نکردن بر آدم از در گاه الهی رانده شدم ،فکرش هم نمی کردم که روزی این چنین اسیر دست فرزندان او شوم ،ای کاش لجبازی نکرده وبر آدم سجده نموده بودم تا اینطور گرفتار وبدبخت نمی شدم.فرزندان آدم کار،کارستان کرده اند.به هرجا سر می زنم زشتیهایشان را می بینم،در بازار بخاطر اینکه درهمی بیشتر از همنوعان خود سود بگیرند انواع واقسام دروغ گفته وهزاران قسم می خورند. به خدایی که مرا آفریده وقتی این قسم ها می شنوم موی بدنم سیخ می شود،نمی دانم اینها در چه مکتبی ونزد چه کسی درس خوانده اند.بانکها بخاطر معاملات ربوی که در دین اسلام بسیار مذموم وزشت است،خانه های مردم مصادره می نمایند.ابناء بشر بخاطر بدست آوردن پست ومقام به هر خفتی تن می دهند،تملق ،چاپلوسی،ریا ،تظاهر به دینداری،دروغ ،تکبر ،دزدی و… از خصوصیات مسئولان محترم جوامع بشریست.هر وقت هم کم آوردند از من بیچاره مایه می گذارند مثلا می گویند فلانی از خر شیطون پایین نمی آید،به خدایی که انسانها کمتر به او ایمان دارند قسم می خورم که خر من در برابر خر بعضی آقایان لنگ ولنگ است،طوری رفتار می کنند که من حاضر نیستم سوار خرشان شوم.با پولهای دزدی به زیارت خانه خدا میروند ودر آنجا سنگ بطرف من پرتاب می کنند،والله من خجالت می کشم. من از چنین رفتارهایی حیران مانده ام.خیلی دوست دارم که انسان پاکی بطرف من سنگ پرتاب کند. همه می گویند :اعوذ بالله من الشیطان رجیم، اما حالا من باید بگویم به خدا از دست این انسانهای فریبکار پناه می برم. ای فرزندان آدم به خودتان و من رحم کنید اینقدر خون هم نخورید .شما آبرو ی من وفرزندانم برده اید،حجالت بکشید،تف بر شما،روز قیامت از دست شما نزد خداوند شکایت خواهم کرد.
سید رضا حسینی،بیست و دوم خرداد هزار و چهار صد و دو،بندر کنگان.