نصیربوشهر – بشیر علوی: استاد شفیعی کدکنی نازنین!ببخش! اگر تنها نظاره کردیم. ☑️ببخش! اگر شرکت مورد نظر و صاحبان زرخریدش را به خاطر تجاوز به فرهنگ و ابرمرد ایران مدارمان محاکمه نکردیم. ☑️ببخش! اگر به چشمانمان اجازه دیدن آن تبلیغ کریه را دادیم. از طرف تمام بیلبوردها و بروشورهای شهرمان از تصویر و عظمت و […]
نصیربوشهر – بشیر علوی:
استاد شفیعی کدکنی نازنین!ببخش! اگر تنها نظاره کردیم.
☑️ببخش! اگر شرکت مورد نظر و صاحبان زرخریدش را به خاطر تجاوز به فرهنگ و ابرمرد ایران مدارمان محاکمه نکردیم.
☑️ببخش! اگر به چشمانمان اجازه دیدن آن تبلیغ کریه را دادیم. از طرف تمام بیلبوردها و بروشورهای شهرمان از تصویر و عظمت و هستی شما پوزش می طلبیم.
☑️پوزش می طلبیم که در دوره ما برای تصویر مبارک شما آن اتفاق افتاد.
☑️چه صاحبان زر و ثروت آن مؤسسه برای پوزش و دست بوسی خدمت حضرت¬تان رسیده باشند چه خیر، این ننگ و زشتی و شرمساری برای آنان ماند و به یقین فرزند و نوه و نبیره و نتیجه شان رنج این عمل شوم اجدادشان را همراه خود خواهند داشت. تا سالها.
☑️می دانیم که این پوزش ها چیزی از زشتی آن کار نمی کاهد، ولی به گفته عین القضات همدانی«و هر چه نویسم هم نشاید و اگر هیچ ننویسم هم نشاید و اگر گویم هم نشاید و چون خاموش گردم هم نشاید و اگر واگویم هم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید و اگر خاموش شوم هم نشاید.»
استادجان!
☑️ما با شما شبخوانی را زمزمه کردیم و بوی جوی مولیان را با خطی از دلتنگی و مثل درخت در شب باران، در کنار مرثیه های سرو کاشمر حس کردیم و از زبان برگ، غزل برای گل آفتابگردان خواندیم تا معنای از بودن و سرودن را در گوش زمانه ای بنوازیم که تو در آن زیستی.
☑️در کنار تمام بودها و داشت هایمان، پای بوس درگاه آن خدایی هستیم که ما را در دوره ای آورد که تو بودی.
- نویسنده : بشیر علوی
- منبع خبر : نصیر بوشهر
سلام
تاریخ : 25 - مهر - 1400
بابا چی شده مگه