*? ناقوس مرگ درپرواز ققنوس ها.* پنج ققنوس اسیرچنگال بی رحم خودروی مِلّی وجاده هایی شدند که همچون مارغاشیه بردَشت و کوه و صحرا چنبره زده؛ کَمَر پدران و مادرانِ جوان از دست داده ؛برادرها و خواهرها وبستگان نزدیک و‌دوستان،در ماتم ققنوسها میشکند؛جانشان می فرسایدودردهایی اینچنین جانکاه روان جامعه را پریشان می کندوشام غریبان بر […]

*? ناقوس مرگ درپرواز ققنوس ها.*
پنج ققنوس اسیرچنگال بی رحم خودروی مِلّی وجاده هایی شدند که همچون مارغاشیه بردَشت و کوه و صحرا چنبره زده؛
کَمَر پدران و مادرانِ جوان از دست داده ؛برادرها و خواهرها وبستگان نزدیک و‌دوستان،در ماتم ققنوسها میشکند؛جانشان می فرسایدودردهایی اینچنین جانکاه روان جامعه را پریشان می کندوشام غریبان بر خانه خانه ی شهرها چترغم می گستراند. چگونه می توان بربادفنا رفتن تکراری امیدها؛ وآرزوها؛و آینده ی این آب وخاک را دیدو شنید و‌ آب نشدونشکست
؟چگونه میتوان
عروسی خونین پنج نُخبه ما،پنج سرمایهء استانی و ملی را دید و بیتفاوت ماند وهیچ ننگاشت؟
چه قیمتی برای این جانهای عزیز می توان قائل شد؟ چرا نمی پرسیم
*بِاَیِِّ ذَنبٍٍ قُتِلَت* ؟
اینکه فلان مسئول مافوق ،ازباب رفع تکلیف و خالی نبودن عریضه، پرواز آخرِ این عندلیبان بخون نشسته را به خانواده های داغدیده؛ وجامعه پزشکی و مردم؛ تسلیتی باری بهرجهت بگوید چه باری از دوش مادر و‌پدرجگر سوخته برمیدارد
؟
یااین رفتارها در روالی مبتذل؛ وتنها برای رفع تکلیف تکرار می شوند؟
چرا به علت العللِ این فجایع سریالی وتکراری؛ آنگونه که شایسته است توجه نمیشود؟
سابق براین از شِدّتِ عِرق منطقه ای آنچنان بَر آشفته میشدم
که مقالات تندی علیه فارسیان می نوشتم کِه چرا قصدغصب بخشی ازخاک پارسیان؛ (گاوبندی) سابق را،جهت دستیابی به آبهای نیلگون خلیج پارس درسردارند!! اما امروز بشدَّت پشیمانم ؛چرا که مسئولان استان فارس را عملگرا ؛و مردم استان فارس را، توسعه طلب و‌مطالبه گر می بینم. ازپیشرفت و توسعه ی شهری ومدنی شهرشیراز نمی گویم ؛اما از اینکه آنها تمامی سهم مسئولیتی راهداریشان تا کنارتخته را بطول ۱۸۰km؛ چه از نگاهِ کمی و‌چه از لحاظ کیفی بهسازی
کرده اند، اما ۵۰km سَهم مسئولیتی استان ما ازکنار تخته تا دالکی، یکی دو دهه است که برزمین مانده، آیا من حق ندارم پشیمان باشم از اینکه چرا قلمم از عزم و‌ارادهء سازندگی فارسیان، آنگونه طغیان میکرده؟
امروز به وضوح به این واقعیت آشکار پی برده ام که اگر آنها از جنوب استان ما، بدریا راه پیدا کنند ، بی شک و تردید ویقینا گشایش ها وپیشرفت های شگرف وقابل توجهی در مبلمان فیزیکی استان بوجود خواهد آمد.
اما اگرهمچنان منتظریم که مسئولان نشسته و بی عمل استان زرخیزمان؛ ومردم بیخیال و بی تفاوت و نامطالبه گرمان بخواهنداین سهم مسئولیتی از راه را بشکل کیفی بهسازی ببینند،
سخت در اشتباهیم.
چرا که پیشینیانمان بدرستی گفته اند: *گوش اگر گوش مسئولین ناپاسخگو و‌بی عمل و ناله اگر ناله ی ما ؛ البته که فریادهایمان هرگز راه بجایی نخواهند گشود.*.
✒️حـُرمهاجر