در دنیای مجازی داشتم اخبار ایران وجهان را می خواندم. این اخبار، توجّه مرا به خود جلب نمود. یک:دختر جوان به پلیس گفت: برادرم عامل قتل پدرم است. برادرم در اتاقش با صدای بلند موسیقی گوش می‌کرد، پدرم اعتراض کرد و از او خواست صدا را کم کند، اما برادرم عصبانی شد و با چاقو […]

در دنیای مجازی داشتم اخبار ایران وجهان را می خواندم.

این اخبار، توجّه مرا به خود جلب نمود.
یک:دختر جوان به پلیس گفت: برادرم عامل قتل پدرم است. برادرم در اتاقش با صدای بلند موسیقی گوش می‌کرد، پدرم اعتراض کرد و از او خواست صدا را کم کند، اما برادرم عصبانی شد و با
چاقو به دنبال پدرم افتاد و درحالی‌که پدرم داشت فرار می‌کرد، او را در راه‌پله به قتل رساند.
دو: سرهنگ کارآگاه … افزود: ماموران پلیس آگاهی در تحقیقات و اقدامات پلیسی خود دریافتند پدر خانواده، فرزند ۲۳ ساله خود را در حالی که سوار بر موتورسیکلت بوده با سلاح شکاری از پای درآورده است.
سه : رومینا اشرفی دختر ۱۳ ساله در «سفید سنگان لمیر» از بخش «حویق» شهرستان «تالش» در استان گیلان به خاطر آن که به قصد ازدواج با مردی که دوست داشته خانه را ترک کرده بود قربانی خشم پدر شد.

پدر برای یافتن و بازگرداندن او از پلیس کمک می‌خواهد. او را در خانۀ خواهر پسر می‌یابند و هر چند دختر هشدار می‌دهد که پدرم مرا خواهد کُشت، تحویل خانواده می‌دهند و مرد خشمگین، شباهنگام با داس سراغ دختر می‌رود و او را به طرز فجیعی به قتل می‌رساند.
اخبار عجیبی است وعجیب تر آنکه هرسه خبر ، در ایران خودمان اتفاق افتاده است؛ دقیقا درهمین اطراف خودمان!.
به دنبال مقصّر اصلی یامقصّران دیگر گشتن ؛ساده ای ترین راهی است که دراین حوادث ودیگر حوادث مشابه آن ،سپری کرده ایم.
بنده دراین نوشتار ، قصد پی جویی قاتل راندارم، بلکه سخن اصلی این است که چرا این حوادث فجیع ودلخراش در این دور وبر ما رخ می دهد ؟! بستر اینگونه حوادث را چه کسی یا چه کسانی ؛آماده ومهیّا می نمایند؟!
اگر ماجرای رومینا،خوب ودقیق برسی و واکاوی شود ؛در می یابیم که دراین داستان واژه هایی پر تکرار وجود دارند.
عشق و عاشق شدن؛
تفاوت مذهب ؛
مخالفت والدین با ازدواج؛
فاصله ی سِنّ پسر با دختر؛ودیگر واژه هایی که هر کدام برای این رویداد تلخ ،سهمی جداگانه دارد.
برای تحقق یک حادثه ،مسیری طیّ می شود واموری زنجیر وار دست به دست هم می دهند تا به آن جامه ی عمل بپوشاند.
درچنین حادثه ای که والدین مخالف ازدواج فرزند خود هستند و دختری که از پناه اصلی و خانه ی خود می رود وبه عاشق خود پناهنده می شود وپلیس بعداً آن دختر را بر می گرداند ؛آیا خردمندانه است درچنین حال وهوایی که خود رومینا ازبرگشت به خانه ی خود ،اِکراه وپرهیز دارد؛این دختر را تحویل پدرش داد؟!!
کمی درنگ‌باید که این عشق وعاشقی وقتل در چه سنین وسال هایی دارد رقم می خورد.پدر رومینا۳۷سال ؛رومینا ۱۳ سال وبهمن عاشق رومینا ۲۹ سال دارند.
به راستی چه کسی مقصر است؟!
همه ی ما به سهم خود می توانیم دراین داستان بسیار تلخ ونظائر آن شریک باشیم.
به امیدی که شاهد چنین رخداد هایی نه تنها درایران بلکه در جهان هم نباشیم.

  • منبع خبر : نصیر بوشهر