نصیربوشهر – خلیل موحد – ۱- روز یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ خ/ ۱۵ اوت ۲۰۲۱م. بی تردید روزی غم انگیز نه فقط برای آزادی خواهان و نیروهای دمکراسی طلب و جامعه ی مدنی رشید افغانستان؛ بلکه گاهی نامیمون و بسیار دردناک برای همه ی رهپویان راستین آزادی، عدالت و حقوق بشر در جای جای گیتی […]

نصیربوشهر – خلیل موحد – ۱- روز یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ خ/ ۱۵ اوت ۲۰۲۱م. بی تردید روزی غم انگیز نه فقط برای آزادی خواهان و نیروهای دمکراسی طلب و جامعه ی مدنی رشید افغانستان؛ بلکه گاهی نامیمون و بسیار دردناک برای همه ی رهپویان راستین آزادی، عدالت و حقوق بشر در جای جای گیتی می باشد. در این روز شوم ، گروه جنایتکار طالبان به عنوان یکی از فرقه های اهریمنی جهان، در یک همبستگی نوشته و نانوشته میان برخی قدرت های منطقه ای و جهانی و یا دست کم با خاموشی و تماشاگری آنها، افغانستان را بلعید. در این روز ناخجسته محمد اشرف غنی رئیس جمهور پشتو زبان افغانسان، بی آنکه از خود پایداری نشان دهد، گویا در کادر همان زد و بندهای آشکار و پنهان بازیگران پرقدرت خارجی و داخلی، همه ی هستی کشور افغانستان و فرهنگ و تمدن پرپیشینه ی آن و نیز جان و مال و حیثیت ملت افغان را زیر ساطور جماعتی آدم خوار و دشمن فرهنگ برد. اشرف غنی در حالی بدون کمترین ایستادگی مسلحانه در کابل، دو دستی کلید سامانه ی مملکت را پیش کش طالبان تاریک اندیش کرد و از کشور بیرون رفت که پیش ازآن گفته بود در رویاروی با طالبان پایمردی ورزیده و از کشور نخواهد گریخت.

در اینکه چه دلایل روانی و ذهنی و چه علل عینی و زمینی دست به دست یکدیگر دادند تا این چنین کاخ آرزوهای ملتی یک باره فرو ریزد و ناباورانه دستاوردهای بیست ساله ی دمکراتیک جامعه ی مدنی افغانستان دود شود، البته فراوان گفته و نوشته اند و خواهند گفت و نوشت. اما نگارنده اینک آهنگ پردازش آن را ندارد.

۲- مردم افغانستان که نزدیک به بیست سال پیش و پس از یورش آمریکا به طالبان در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ و پس از یک ماه نبرد، از زیر سایه ی هیولای حکومت اسلامی و ارباب و رعیتی طالبان بیرون آمده و روشنایی به آنان چشمک زد، نهاد سازی را بر بنیاد دولت- شهروند در میهن خویش بنا نهاده و قانون اساسی و سازمان های مردم نهاد خود را در ساختاری دمکزاتیک برپا کردند. در این دو دهه، همه ی آزادی های انسانی و دمکراتیک، انتخابات آزاد و ادواری بدون نظارت استصوابی عقیدتی و سیاسی، پاسخگویی ارکان حکومت به مردم، حق برکشیدن و فرود آوردن حاکمان، و آزادی باور، بیان، رسانه، نقد و اعتراض ها و اجتماعات و راهپیمایی های مدنی و غیر مسلحانه، آزادی بنیان و زیست احزاب و سازمان های غیردولتی، آزادی آفرینش های هنری، سبک زندگی و مشارکت زنان در ساختار سیاست گذاری و پست های اجرایی کلان و خرد، همه در افغانستان به رسمیت شناخته و در پهنه ی جامعه ی افغانستان زایید و روئید و بالندگی فردی و اجتماعی جایگزین میرندگی دوران تباه طالبانی شد. بنیاد ساختاری دمکراتیک و مردم سالار در همسایه ی هم زبان و شرقی ما و رهایی مردم آن سرزمین از تیغ و داغ و درفش خلافت اسلامی سپاه جهل و خرافه و بی داد ، برای عموم ایرانیان و به ویژه برای ایرانیان ستمدیده ، رخدادی بس فرخنده و فرحبخش بود. گستردگی آزادی های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در افغانستان، به رغم فساد مالی در درون دولت، این کشور را در ردیف انگشت شمار کشورهای دمکراتیک منطقه جا داده و چنان بود که از یک سو بسیاری از ایرانیان به این سامانه ی دلپذیر غبطه می خوردند و از دگر سو برخی مقام های افغان با اعتماد به نفسی کم مانتد گاه آن را به رخ حاکمان ایران می کشیدند. گفتنی است ” حسن روحانی “، رئیس جمهور ایران، در همایشی که در آن در ضرورت انتخابات به روش الکترو نیکی سخن می راند، همراه با خنده گفت: انتخابات افغانستان هم الکترونیکی است. سخنی که خنده ی شماری از حاضران را نیز در پی داشت.

در واکنش به این سخن روحانی، “شاه حسین مرتضوی “، مشاور ارشد رئیس جمهوری افغانستان، در صفحه ی فیس بوک خود نوشت: ” هم پذیری مذهبی و فعالیت آزاد رسانه ها در افغانستان بی نظیر است. در سال ۱۳۹۳، رقیب انتخاباتی در افغانستان شریک قدرت شد. اما در کشور همسایه ما رقیب انتخاباتی اش به زندان رفت. ما زندانی سیاسی نداریم، خبرنگار زندانی نداریم، جامعه تک صدایی نمی باشیم. افغانستان خوبی ها و زیبایی هایی دارد که بسیاری از بسیاری از کشورهای همسایه ندارد. به ما طعنه نزنید. از افغانستان بیاموزید. “( per. Euronews. Com 28/1/2020)

۳- فرقه ی بداندیش و تبهکار طالبان، پس از واژگونی حکومت استبدادی شان در آبان ۱۳۸۰ خ/نوامبر ۲۰۲۱م. . به مناطق دشواریاب افغانستان پناه بردند و جنگ سهمگین و خونبار دیگری را برای سوار شدن بر تخت قدرت از سر گرفتند. این جماعت گرچه مدعی بود که برای بیرون راندن نیروهای غربی به سالاری آمریکا از خاک افغانستان نبرد می کند؛ اما غایت پایانی این گروه بدکنش، سرنگونی جمهوری اسلامی افغانستان و نابودی نهادهای دمکراتیک این کشور و برپایی خلافت اسلامی با عنوان ” امارت اسلامی” و باز تولید وحشت بود. طالبان برای دستیابی به این هدف غیرملی و ناپاک ، ار سال ۲۰۰۱ که از کابل به درون غارها و دره ها و کوهپایه ها پرتاب شدند تا سال ۲۰۲۱ که به پایتخت افغانستان بازگشتند، افزون بر کشتن ده ها هزار تن از ارتش و پلیس رسمی افغانستان، ارابه ی سنگین کشتار خود را بی رحمانه بر پیکر ده ها هزار اتسان افغانی غیرنظامی راندند و با عبور از جویباری که ار خون مهتران و کهتران، زنان و کودکان افغانی جاری کرده بودند، بار دیگر و پس ار بیست سال عروس قدرت را در ضیافتی سرخ و در حجله ی خونین در آغوش کشیدند. خشونت پرستان طالبان که به گمان چرکین خود همه ی کردار شان، ریشه ی اسلامی داشته و با آموزه های اسلام رابطه ی ابن همانی دلرد، با پنهان شدن در پشت سنگر دین، دست به جنایت علیه بشریت زدند. آنها دسته ای از باشندگان غیر نظامی هزاره را نابود و برخی را تکه تکه کردند. همچنین در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۱، ۲۲ کماندو که در شهر دولت آبادی خود را تسلیم کرده بودند به جوخه های اعدام سپردند.طالبان افزون بر این، در ۶ اوت ۲۰۲۱، ۳۰ سرباز غیر مسلح را پس از آنکه برخی از آنان را شکنجه داده و چشم شان را کور کرده بودتد، تیربازان کردند. طالبان خود نیز در جنگ خانمان براندازی که در افغانستان برای ساخت دولت اسلامی شان راه انداخته بودند، ده ها هزار تن کشته دادند. آنها در این چند ماه که نیروهای غربی در کار بیرون رفتن از افغانستان بودند با توان روانی دوچندان بر یورش های خود بر نیروهای رسمی افغان افزوده و با گسترش عملیات انتخاردرمانی در میان غیر نظامیان و نیز ترورهای هدفمند کنشگران مدنی افغان به ویژه زنان شریف این سرزمین ، پرونده ی نیهکاری های خود را کلفت تر کردند. دولت افغانستان نیز به دستور دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا ۵۰۰۰ طالبان زندانی را آزاد کرد تا در کنشی پیش بینی شده، در عمل، به جبهه ی جنگ علیه دولت بپیوندند. به قدرت رسیدن دوباره ی گروه سرکوبگر طالبان گرچه از دیدگاه کارشناسان سیاسی و برخی نهادهای اطلاعاتی غربی، امری ناممکن نبود؛ اما شیب تند پیش روی آنها شاید بیشتر بازیگران و تماشاگران رخدادهای افغانستان را غافلگیر کرد. طالبان بی آنکه با ایستادگی کارآمدی از سوی دولت و ارتش ۳۰۰ هزار تا ۳۵۰ هزار نفری افغانستان دست و پنجه نرم کنند، توانستند پس ار درهم نوردیدن بیشتر مناطق کشور، خود را به کابل برساندند.آنها سپس بی هیچ مزاحمتی وارد ارگ ( کاخ) ریاست جمهوری شده و در شرایطی که باشندگان زبرین و زیرین ارگ، از بیم جان، فرار را بر قرار ترجیح داده بودند، در میان بهت همگان، تفنگ به دست، در پهنا و درازای ارگ گشت و گذار کرده و در دفتر و روی صندلی ریاست اشرف غنی تکیه زده و در کنار میز او عکس سلفی گرفتند. معنی این رخداد این بود که اژدهای هفت سر امارت اسلامی دستپخت طالبان، باردیگر سر برآورده است.

۴- گروه تروریست طالبان پس از آنکه با تیغ کین و شرارت جان از تن از خرد و کلان انبوهی فغانی ربود و بر سمند چموش قدرت سوار شد، در پیشگاه رسانه ها و چشم در چشم جهانیان وعده داد که دولتی فراگیر تشکیل دهد و حقوق همه ی افغان ها و از جمله حقوق زنان را به رسمیت بشناسد. وعده های نرم طالبان اما همان گونه که رسم همه ی خودکامگان فریبکار تاریخ است، بی درنگ رنگ باخت و چنان که آگاهان به دیدگاه های سنگواره ای این گروه خشک مغز پیش بینی می کردند، این فرقه ی شریر به اصل خویش که ذهنیتی فریز شده، ترش رویی و کاربست تیغ و تیر است برگشت؛ قدرت را دربست به چنگ خود گرفت و بی آنکه دگران را عددی شمارد، خود یک تنه بر منافع قدرت خیمه زد؛ حتی “سید ذکرالله هاشمی ” از سخنگویان طالبان در پاسخ به این پرسش که آیا گروه او شیعیان را در قدرت سهیم خواهد کرد، در کنایه ای به حکومت ایران، گفت: در حکومت شیعه ی ایران هیچ گاه هیچ وزیری از اهل سنت حضور نداشته است. او البته امکان به کار گماری غیر طالبان را در مدیریت های پایینی رد نکرد. طالبان همچنین گردهمایی های حق طلبانه و کاملا مدنی مخالفان و منتقدان حکومت اسلامی شان را سرکوب کرد و به گزارش کمیساری های عالی حقوق بشر سازمان ملل دست کم، ۴ معترض را کشت. ” میشل باشله” مسئول آن کمیساریا هم چنین اعلام کرد طالبان شماری از مقام های دولت پیشین و بستگان آنان را دستگیر و کشته اند.

طالبان، به علاوه، با خشونت تمام و کوبیدن شلاق بر پیکر برخی خبرنگاران مستقل، کوشید حق مردم را در گردش آزاد اطلاعات پایمال کرده و از آفتابی شدن رفتارهای کینه توزانه ی خود در نزد افکار عمومی جهان جلوگیری کند؛ طالبان اما در فیلتر اخبار وحشی گری های خود چندان کامیاب نبود.

از سوی دیگر، ” ذبیح الله مجاهد” سخنگوی طالبان اعلام کرده بود که طالبان حق راهپیمایی اعتراصی- به گفته ی خودش بدون مجوز طالبان – را به رسمیت نمی شناسد و به عنوان ” فتنه ” آن را سرکوب خواهد کرد. ” فصبح الدین”، رئیس ستاد ارتش دولت طالبان نیز با شمشیر را ضد مخالفان از رو بست و هشدار داد کسانی را که به نام “قومیت” و “مقاونت” و برای ” دفاع از دموکراسی “دستاوردهای دو دهه ی اخیر “در برابر طالبان می استند سرکوب خواهد کرد. ( سایت دنیای اقتصاد، ۲۴/۶/۱۴۰۰ )

یک مقام این گروه هم چنین در چارچوب نگرش قهقرایی خود، نه فقط پوشش را برای زنان افغان اجباری کرد؛ بلکه فرمان داد که زنان باید پوشش آرمانی طالبان که برقع و عبای سیاه آستین دار و یک پارچه است به تن کنند. و این در حالی است که در مواردی تروریست های طالبان و داعش در حملات انتحاری خود در افغانستان روبند برقع بر چهره داشته اند. ( روزنامه ی اعتماد آن لاین، ۲۱/۶/ ۱۴۰۰ )

این جماعت در ستیز دیوانه وار خود با فرهنگ و هنر، موسیقی را برای همه ی مردم افغانستان و ورزش را برای زنان ممنوع کرد. ” وحید الله هاشمی ” از چهره های مهم طالبان نیر اعلام کرد زنان افغان ار حق کار در اداره های دولتی، بانک ها، رسانه ها و شغل های اینچنینی محروم خواهند بود. او البته گفت: به زنان در بخش های پزشکی و آموزش نیاز است؛ ولی بیمارستان ها، مدارس، مکتب خانه ها و دانشگاه های زنان و مردان جدای از هم خواهد بود. ( اعتماد آن لاین، ۲۳/۶/۱۴۰ ) روشن است که با اجرای این طرح، جز شماری اندک، دیگر کارمندان زن حقوق شان نقض و خانه نشین خواهند شد. پیش از این ” سهیل شاهین ” و مجاهد از سخنگویان طالبان از کارمندان زن خواسته بودتد کارشان را از سر گیرند. ( همان و اعتماد آن لاین، ۲۱/۶/۱۴۰۰ )

خردستیران طالبانی مدارس دخترانه را نیز تعطیل کرده و در دانشگاه ها نیز از یک سو گزارش می شود که در کلاس ها، صندلی های دختران و پسران با پرده از هم جدا شده ( مانتد برخی دانشگاه های ایران در سال ۶۲ )و از دگر سو خبر می رسد که روزهای تحصیل جدا و زنانه، مردانه شده و “شیخ عبدالباقی حقانی”، وزیر آموزش عالی طالبان روشن ساخت که شرط حضور زنان در دانشگاه ها “پوشیدن لباس مشروع” است و دیگر از کلاس های مختلط خبری نخواهد بود. این رویکرد تحمیلی طالبان با آنچه افغانی ها در این ۲۰ سال به آن خو گرفته بودند ناسازگار است. برخی دانشگاه های خصوصی نیز با تفکیک جنسیتی بازگشایی شده و دانشجویان نگران وضعیت آموزشی کشور هستند. به گفته ی یکی از دانشجویان جز اندکی دانشجو، دیگر استادان و دانشجویان در دانشگاه حضور نداشته و هیچ شور و شوقی برای استادان و دانشجویان ها برای رفتن به دانشگاه وجود ندارد. ( ایرنا، ۲۲/۶/۱۴۰۰ ) در هراس از اسلام طالبانی و انتقام جویی آنها، دسته ای از زنان نیز به روش های گونه گون و در آشفتگی روانی و ترس و لرز، شاید برای همیشه، ار کشور گربختند. و این فقط پاره ای از رنج ها و بیدادی است که امارت اسلامی در این یک ماه برای زنان افغان به ارمغان آورده است. طالبان پیام آور مرگ و قبض و ناشادی که مانند دیگر مذهبی های پوسته گرا و ضد حقوق بشر، آلرژی روانی خاصی نسبت به موی زنان داشته و مناسبات میان زن و مرد را فقط در پایین تنه تعریف می کنند، در پی آن است که همه ی حقوق خجسته ای را که زنان افغان در این بیست سال با کوشش بی امان خود و یاری حامیان حقوق زن به دست آورده اند، در یک آن نابود کرده و زنان افغان را با چوب و چماق به دنیای پیشا مدرن برگردانند. طالبان در نمودی دیگر از نگرش سیاه خود به انسان، در و دیوارهای شهرهای افغانستان را که به واژگان، تابلوهای نقاشی و تصویرهای شاد و یا یا تبلیغات آراسته بود پاک کرده و به رنگ ذهنشان که سیاهی مطلق است آلودند و بر آن شعارهایی در حمایت و ستایش از حکومتشان نوشتند. حاکمان امارت اسلامی هم چنین به معلمان دستور داده اند تا با بر دوش کشیدن پرچم طالبان، حمایت خود را از اصحاب جهل و جور اعلام کنند و گرنه منتظر پیامدهای ناگوار آن باشند. حاکمان خودخوانده ی افغانستان همچنین با پشتیبانی نظامی پاکستان به مبارزان جبهه ی ملی مقاومت و مردمان باشنده در دره ی پنجشیر که به سرهنگی ” احمد مسعود “و “امرالله صالح ” معاون رئیس جمهور افغانستان پرچم پایداری بر افراشته بودند، یورش برده و افزون بر کشتار درمانی، غیر نظامیان را وادار به کوچ ار خانه و کاشانه ی خود کرده اند. آنها ” روح الله صالح وزیری ” برادر امرالله صالح را نیز اعدام کرده و از خاک سپاری او جلوگیری کردند. پیش از این “فهیم دشتی ” سخنگوی جبهه ی پایداری نیز در درگیری با طالبان شهید شده بود. ده ها فیلم نبز از جنایت های این گروه فاشیستی منتشر شده که تماشای آن جسم و جان آدمی را به آتش می کشد و بیانگر اوج درندگی این جماعت می باشد. در این میان برخی نسبت به بروز تراژدی بزرگ انسانی در پنجشیر هشدار داده اند. به علاوه در این یک ماه فاجعه بار، شاید نزدیک به ۲۰۰ هزار انسان افغانی و از جمله زنان و کودکان از بیم جان خود از گزند اژدهای دولت اسلامی طالبان، فرودگاه کابل را به صحرای محشر تبدیل کرده و از آنجا به کشورهای دیگر گریخته اند. برخی از آنان برای رهایی از دوزخ دولت اسلامی، بر بال و بدنه بیرونی هواپیمای ترابری نیروی هوایی آمریکا پریدند و صحنه های وحشتناکی را آفریدند که تاکنون شاید فقط در فیلم های سینمایی دیده شده باشد. در این فرار غم انگیز، دو انسان افغانی که به امید و آرزوی دستیابی به فردایی بهتر خود را به چرخ دنده و بدنه ی هواپیما چسبانده بودند پس از برخاستن هواپیما و در بلندای چند صد متری، از هواپیما به پایین افتاده و جان باختند. یکی از این قربانیان ” ذکی انوری ” بازیکن تیم ملی فوتبال جوانان افغانستان بود. اکنون روشن است که میلیون ها انسان افغانی در صورت توان زندگی در دیگر کشورها، از میهن خود بار سفر خواهد بست تا از زیست زیر بیرق وحشت آفرین اسلام طالبانی رهایی یابد.

  • منبع خبر : نصیر بوشهر