«بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم» «هنر و گهر زندگی» «اسوه ی حسنه» «مدل بزرگی و بزرگواری– کرامت و عزت» + «ماه فرو ماند از جمال محمد / سرو نباشد به اعتدال محمد/قدر فلک را کمال ومنزلتی نیست/ در نظر قدر با کمال محمد» «افصح المتکلمین سعدی» ———————————- + « ستاره ای […]

«بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم»

«هنر و گهر زندگی»

«اسوه ی حسنه»
«مدل بزرگی و بزرگواری–
کرامت و عزت»

+ «ماه فرو ماند از جمال محمد / سرو نباشد به اعتدال محمد/قدر فلک را کمال ومنزلتی نیست/ در نظر قدر با کمال محمد»
«افصح المتکلمین سعدی»

———————————-

+ « ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد/دل رمیده ی ما را رفیق ومونس شد/
نگار من که به مکتب نرفت وخط ننوشت/ به غمزه مساله آموز صد مدرس شد»

«لسان الغیب حافظ»

••مقدمه:

گل واژه ی و مهر واژه عید؛ ازعود گرفته شده است و عود به معنای برگشتن است …! برگشتن به کجا…!؟
برگشتن به تغییر و تحول؛ برگشتن به تناسب و تعادل؛
برگشتن به توسعه،تکامل و تعالی…
در یک کلام برگشتن
به خویشتن خویش…
برگشتن به گنج درون…!

به تعبیر فاخر لسان الغیب
حافظ:
«مرو به خانه ی ارباب بی مروت دهر/ که گنج عافیتت در سرای خویشتن است»

حضرت محمد (ص) مظهر؛ منبع؛مرجع و مطلع:
«تحول؛ تناسب؛تعادل؛ توسعه؛تکامل وتعالی»
حیات انسانی و اجتماعی می باشد.
بنابراین عید بزرگ ما؛
آن هنگامی است که خصائص؛خصائل؛فضائل؛
محاسن و مکارم این اسوه ی عزیز و عظیم حسنه را در دنیای درون و جهان جانمان نهادینه؛درونی سازی و جانمایی؛ نماییم…..

ما در این مقال؛ می خواهیم سیری کوتاه در سیره و سلوک اسوه ی «دانایی؛نکویی وزیبایی ها»
پیامبر عزیز و عظیم اسلام حضرت محمد مصطفی «ص» داشته باشیم چرا که یکی از اندیشمندان مغرب زمین«آناتول فرانس»
مانا می فرماید :
«اگر مرا مخیر کنند که زیبایی یا حقیقت را انتخاب نمایم؛ من بی درنگ زیبایی را انتخاب خواهم نمود… زیرا اطمینان دارم در زیبایی حقیقتی نهفته است که بالاتر از خود حقیقت است!!
قدمی فراتر گذاشته و می گویم:
هیچ چیز دنیا حقیقت ندارد مگر زیبایی…!».

حال آنکه حضرت محمد «ص» هم صاحب منصب جمال است و هم صاحب منصب کمال و جلال…
هم اسوه ی حقیقت است و هم میدان دار طریقت…

در باب بعثتش جاودانه فرمود :
« انی بُعثتُ لِاُ تَمم مَکاِرمَ الاخلاق»
من برای تمام کردن مکارم اخلاق مبعوث شده ام .

خوب است بدانیم میان محاسن اخلاق و مکارم اخلاق تفاوت وجود دارد . این فرق از آنجا ناشی می شود که فعل اخلاقی ممکن است برخاسته از کرامت نفس باشد و ممکن است به خاطر رعایت مصالح فردی و اجتماعی باشد؛
در صورت اول آن فعل اخلاقی از مکارم اخلاق و در صورت دوم از محاسن اخلاق…
درهمین باب پروردگار کریم در قرآن حکیم می فرماید:
+ «هرکس به شما تعدی کند ، به اندازه ای که به شما تعدی کرده به او تعدی کنید»
«بقره– آیه ۱۹۱»
چنین رفتاری از جلوه های محاسن اخلاقی است.
+«هرکس عفو و اصلاح پیشه کند ، پاداشش بر خداست»«شورا– ۳۹»

این رفتار برخاسته از مکارم اخلاقی است…

+ «نیکی و بدی برابر نیستند ، بدی را به آنچه نیکوتر است دفع کن»
در این صورت ، آن که میان تو و او دشمنی است گویی دوستی تو با آن ست» «فصلت –۳۵»

مکارم اخلاقی ، نقطه ی اوج انسانیت و محاسن اخلاقی ، در مرتبه ای پایین تر قرار دارد…

++نکته ی اول:
«سیمای ظاهر»

•• زیبایی نام :
{محمد ؛ محمود ؛احمد ؛ حاشر؛ عاقب ؛ رسول التوبه؛ رسول الملاحم….

•• آراستگی :
«به آینه یا آب می نگریست و موهایش را شانه می زد».

+عایشه بیان می نماید :
دیدم در پیاله ی آبی که در خانه بود خود را می نگرد و موهایش را مرتب می کند و می خواهد نزد دوستانش برود ، بدو گفتم :
پدر و مادرم فدایت باد؛
تو پیامبر و بهترین آفریده هستی به آب می نگری و خود را می آرایی
حضرت فرمود :
«خداوند دوست دارد هرگاه بنده ای نزد دوستانش می رود خود را بیاراید».

•• رنگ لباس:
+چون لباسی نو می یافت آن را روز جمعه می پوشید.
از لباس سبز رنگ خوشش می آمد ، لباس جلوباز سبز رنگ می پوشید.

+براء گوید :
حضرت را درجامه ی بلند گلگونی دیدم ، کسی را به زیبایی ایشان ندیدم …

+ بیشتر لباس هایش سفید بود؛ می فرمود :
« زیباترین رنگ که در گورها و مساجدتان با آن خداوند را ملاقات خواهید کرد رنگ سفید است».
+می فرمود :
« هیچ لباسی زیباتر از سفید نیست».

•• خفتن و خوابیدن:
+« به طور معمول در آغاز شب می خفت و در فرجام آن بر می خاست؛ به پهلوی راست می خوابید و دست راستش را زیر گونه ی راست خویش قرارمی داد »

••خوردن :
+«صبر می نمود تا غذای داغ خنک شود و بعد میل نماید».

+خرما را بسیار می ستود و می فرمود :
«هر گاه زنی فرزندی زائید ، نخستین چیزی که باید بخورد خرمای تازه است؛ اگر چیزی برتر از خرما وجود داشت؛آفریدگار پس از تولد حضرت عیسی (ع) آن را به حضرت مریم
می خورانید».

+عسل را یکی از دو شفا می دانست که خدا آفریده است؛ می قرمود :
«دارویی برتر از نوشیدن عسل نیست».

+محبوب ترین میوه ها برایش خربزه و انگور بود.
می فرمود میوه های نوبر بخورید و بهترین آنها انار و ترنج است…
+انار را سرور میوه ها می دانست.
آن حضرت وقتی انار می خورد کسی را با خودش شریک نمی کرد…
+می فرمود :
«خربزه میوه ای است خجسته ، پاکیزه ، پاکیزه گر دهان ، تقویت کننده ی دل ، تمیز کننده ی دندان…».
+از ترنج و سیب سرخ خوشش می آمد …

+می فرمود :
«گلابی بخورید که بر حافظه می افزاید و اندوه دل می برد و فرزند را زیبا می گرداند».

•• خوش بویی :

+«اگر کسی از راهی که حضرت گذشته بود می گذشت؛ از بوی خوش باقی مانده در فضا می فهمید رسول گرامی از آن جا عبور کرده است».

+اگر بر سر کودکی دست می کشید؛بوی خوش دستش بر موی کودک
می ماند…

+عطری را که به او هدیه می دادند رد نمی کرد…

•• راه رفتن :
+خوشش نمی آمد دیگران پشت سرش حرکت کنند بدین سان دو طرف حضرت، راه می رفتند .

+چون راه می رفت به این طرف و آن طرف نگاه نمی نمود…

+وقتی راه میرفت گام هایش را محکم از زمین بر می داشت؛ باوقار گام بر
می داشت؛ قدم هایش کشیده و سریع بود .
بدون اینکه شتابی در راه رفتنش مشاهده شود…

+چون می خواست به پشت برگردد با تمام بدن بر می گشت…
+نگاهش به زمین بیش از آسمان بود .

•• لبخند زدن و خندیدن :

+عبدالله بن حارث زبیدی می گوید :
« کسی را ندیدم که بیش از حضرت رسول لبخند بزند».

+هرگاه سخن می گفت؛ تبسم بر لب داشت..

+می فرمود :
«شوخی بسیار ، انسان را بی ارزش می نماید».

•• نشستن :
+ سه گونه می نشست
« دو زانو – دستها را دور زانوها حلقه میکرد – یک پا بر روی پای دیگر )

+حضرت اباعبدالله الحسین (ع) سرور آزادگان عالم
می فرماید :
«رسول خدا(ص) در هیچ مجلسی نمی نشست و بر نمی خاست مگر به یاد خدا؛ جایگاهی مخصوص برای خود تعیین نمی کرد و از این کار منع می نمود؛
چون به گروهی که نشسته بودند می پیوست همان جا که رسیده بود پایین مجلس می نشست و دیگران را هم به این مهم؛ امر می نمود . به همه ی همنشینان خود توجه داشت؛ به گونه ای که هیچ کس احساس نمی کرد که کسی در نظر پیامبر از او گرامی تر است .
هر کس نیازی داشت ، او را رد نمی کرد تا آنکه نیازش را برآورد یا با گفتاری نرم و ملایم روانه اش سازد .

گشاده رویی ، خوش رویی و خوش خلقی پیامبر چنان مردم را فرا گرفته بود که او را چنان پدری مهربان برای خود می دانستند .
محضر و مجلس او سراسر گذشت ، حیا ، راستی و امانت بود .
در مجلس پیامبر صداها بلند نبود و داد و قال نبود ، حرمت همگان محفوظ بود . لغزش و اشتباه کسی فاش نمی شد .
اهل مجلس همه و همه با هم به عدالت رفتار
می کردند و ملاک برتری نزدشان تقوا بود .
همگان فروتن بودند و سالخوردگان را احترام می کردند و با کودکان مهربان بودند…».

••نوشیدن:
+ نوشیدن آب را دوست می داشت.
+ آب را در سه نفس می نوشید و می فرمودند:
«سه نفس نوشیدن؛ لذیذتر و در هضم غذا موثرتر و برای تندرستی بدن مفیدتر است».
+ برخی محبوب ترین نوشیدنی اش را آب شیرین و خنک دانسته اند.
برخی دیگر شیر را دوست داشتنی ترین نوشیدنی اش به شمار آورده اند.
+ نشسته نوشیدن را برتری می داد…

++نکته ی دوم:
«سیمای حقیقی»

•• ادب و اکرام:
+ هیچ لباس و پوششی زیباتر و زیبنده تر از لباس ادب نیست…
لباس ادب همیشه برازنده ی انسان است؛همیشه تازه است و هیچ گاه رنگ کهنگی به خود نخواهد گرفت.

– بر همین اساس است که مولانا مانا می فرماید:
«از ادب پرنور گشته این فلک/ از ادب معصوم پاک آمد فلک/از خدا جوییم توفیق ادب / بی ادب محروم ماند از فیض رب
بی ادب تنها نه خود را داشت بد/ بلکه آتش بر همه آفاق زد»

+پیامبر اکرم«ص» منبع ادب بود؛ می فرمود:
«تا هنگام مرگ؛ پنج خصلت را ترک نخواهم کرد؛ که یکی از آنان سلام کردن به کودکان است».
+هرگاه کودکی به محضرش می رسید تمام قامت به احترامش می ایستاد و جایی برای نشستن او باز می نمود؛ و هنگامی که با او صحبت می نمود گویی که تنها وتنها اوست که بر کره خاکی وجود دارد و تماما متوجه او می شد…

+می فرمودند:
« وارد بهشت نمی شوید مگر آنکه ایمان بیاورید؛ ایمان نخواهید آورد؛ مگر آنکه همدیگر را دوست بدارید.
و سپس می فرمود:
آیا شما را خبر دهم از چیزی که اگر انجام دهید محبوب قلب های یکدیگر شوید؛ سلام کردن بر هم را آشکار سازید».

•• امین و امانتدار :
«هم امین مردم بود وهم امین آفریدگار…»

+پیش از طلوع اسلام وپس از آن؛ میان دشمنان به «امین» شهرت داشت.

در شب معراج هم کار را به جایی رسانید که مقرب ترین فرشته ی وحی؛ بعد ازطی نمودن آسمان های هفت گانه؛در انتهای آسمان هفتم نتوانست اورا همراهی نماید…!
به تعبیر عارف بزرگ مولانا:
«گفت جبریلا بیا اندر پیم/ گفت رورو؛ من حریف تو نیم»

+دشمنانش درمکه حتی پس از اعلام رسالت ، همچنان نفیس ترین اشیا را نزدش به امانت می گذاشتند و تردیدی به خود راه نمی دادند که مبادا اموالشان را مصادره وبه نفع آیین خود هزینه نماید …
+از همین رو پس از هجرت؛ از امام علی ( ع) خواست چند روز درمکه بماند و امانت ها را به صاحبانشان پس دهد.
در نبرد خیبر؛گرسنگی بی حد بر سربازان غالب گشت به نحوی که گوشت حیواناتی می خوردند که مکروه بود؛ تا اینکه چوپان سیه چرده ی یهودیان به آیین اسلام گرایید و نزد پیامبر آمد وگفت :
همه ی این گوسفندان امانت یهودیان خیبر است؛اکنون که رابطه ی من با صاحبان گوسفند قطع شده است؛ تکلیف من چیست!؟
آن حضرت؛ دربرابر چشم صدها سرباز گرسنه؛
با کمال صراحت فرمود :
«در آیین ما خیانت به امانت یکی از بزرگترین گناهان است؛
بر تو لازم است همه ی گوسفندان را تا در قلعه ببری و همه را به صاحبانشان برگردانی و برسانی…».

•• پوزش پذیری :

+ پوزش پذیری از ویژگی های ممتاز انسان بزرگ است و آن حضرت چنین بود..
+ بیان داشت :
آیا به شما خبر دهم بدترینتان کدام است؟
گفتند آری ای پیامبر خدا !
فرمود :
«کسی که از اشتباه در نمی گذرد ، پوزش را نمی پذیرد و از لغزش چشم پوشی نمی کند»

•• حق گرایی :
+اگر پای حقی در میان می آمد دیگر کسی را نمی شناخت و احدی را یارای ایستادگی در مقابل آن عزیز نبود ، تا آن که حق را یاری کند».
+ بر دسته شمشیرش نوشته شده بود :
«حق را بگو اگر چه در ظاهر به زیان تو باشد»

•• خردورزی :
«جان مایه ی آدمی؛خرد اوست»

+می فرمود «مایه ی آدمی خرد اوست و کسی که بی خرد است دین ندارد».

+می فرمود :
«نخستین چیزی که پروردگار والا آفرید :
عقل است…
بدو گفت : پیش آی؛پس خرد جلو آمد؛ بعد به او فرمود : عقب رو…
عقل عقب رفت؛ سپس پروردگار فرمود :
سوگند به عزت و شکوه خودم ، محبوب تر از تو موجودی نیافریدم ، به خاطر تو می دهم و می ستانم و به وسیله ی تو پاداش و کیفر می دهم».
+ عقل در مقابل جهل
« عاقل کسی است که پایگاه خویش را بداند؛یا قدر خویش را بستاند».

••خوش خلقی :
آن حضرت جاودانه
می فرمود :
«در ترازوی عمل کسی در روز قیامت؛چیزی بهتر از خوش خلقی گذاشته نمی شود».
+همچنین بیان فرموده است:
«ای فرزندان عبدالمطلب ! شما با ثروت خود نمی توانید همه ی مردم را راضی نمایید؛پس با آنان با چهره ای گشاده و خوش خلق روبرو شوید».

+«نزدیکترین همنشین من در روز رستاخیز، خوش اخلاق ترین شماست»
«حضرت محمد” ص”»

+ فرمود :
«سه چیز دوستی را خالص می نماید :
چهره ی گشاده؛ صدا زدن با زیباترین نام ، جا باز کردن جهت نشستن دوست»

•• دانشوری :

+آن حضرت اعتقاد وافر داشت که:
با دانش است که آفریدگار اطاعت و پرستش می شود…
با دانش است که خدا شناخته می شود …
دانش پشتوانه خرد است؛ دانش گنجینه هاست و کلیدش پرستش است…

+جاودانه فرمود :
«ساعتی که دانشور بر بستر خویش تکیه زده و در دانش خویش می اندیشد از هفتاد سال عبادت نیایشگر برتر است».

+اهمیت به تخصص را بدان پایه رسانید که غیر متخصص را همپایه ی خائن برشمرد…

«هر آنکس ز دانش برد توشه ای / جهانی است بنشسته در گوشه ای/
هر آنکس زدانش شد آراسته / جهانی بود پر ز هر خواسته» «ابن یمین
————————————— «فردا که زوال شش جهت خواهد بود/ قدر تو به قدر معرفت خواهدبود/
درحسن صفت کوش که درروز جزا/ حشر تو به صورت صفت خواهدبود» «ابوسعید ابوالخیر»

•• فروتنی :

+امام علی «ع» می فرماید:
محبوبم محمد پای شتر را خود می بست؛خود به حیوانات علف می داد؛
با دستش گوسفند را
می دوشید و بر لباسش و کفشش؛ وصله می زد…
+ کسی فروتنی نکرد جز آنکه خداوند او را بالا برد.

نکته:
بحر بی کران و اقیانوس عظیم وجودی حضرت محمد«ص» بی انتهاست فلذا در این مطلب کوتاه کوشیده شده است؛
صرفا چشمه ای از فضائل؛محاسن
ومکارم اخلاقی؛ انسانی و اجتماعی رسول مکرم اسلام«ص» بازخوانی گردد…

  • منبع خبر : نصیر بوشهر