«بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم» «مدیریت؛ کلید موفقیت…!» { تبیین دو سبک مدیریتی…} ••سبک اول: «مدیریت استراتژیک» شاخص ها: +ْْْ+تفکر استراتژیک: مدیران استراتژیک غالبا دارای تفکر استراتژیک و تصمیمات«انتخاب های»استراتژیک هستند. «مهم ترین کار یک مدیر، تصمیم گیری است؛همچنین یکی از مهمترین کار های مدیر،تبیین چشم انداز می باشد». +نظریه پردازی […]

«بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم»

«مدیریت؛ کلید موفقیت…!»

{ تبیین دو سبک مدیریتی…}

••سبک اول:

«مدیریت استراتژیک»

شاخص ها:

+ْْْ+تفکر استراتژیک:

مدیران استراتژیک غالبا دارای تفکر استراتژیک و تصمیمات«انتخاب های»استراتژیک هستند.
«مهم ترین کار یک مدیر، تصمیم گیری است؛همچنین یکی از مهمترین کار های مدیر،تبیین چشم انداز می باشد».

+نظریه پردازی در مدیریت استراتژیک:
نظریه پردازی مهم است، چرا که تصویری بزرگ از راه و مقصد را به ما می دهد.
طبق بررسی مؤسسه حسابرسی و مشاوره ای «پی وی سی» کسب و کارهای آمریکایی در سال ۲۰۱۵ سالانه ۱۴۵ میلیارد دلار،صرف تحقیق و توسعه نموده اند.

 

++انتخاب های استراتژیک:

چیزی که سرنوشت انسان را می سازد استعدادهایش نیست، انتخابهایش هست!!
زندگی سراسر انتخاب است…
زندگی؛ امتحان انتخاب هاست…!
کاواساکی نظریه‌پرداز مدیریت و از مشاوران شرکت Apple؛ پدیده‌ای را در سازمانهای اداری و صنعتی عنوان می‌کند که استیو جابز از آن به عنوان «انفجار نادانی» نام
می برد!

این نظریه می‌گوید:
مدیران درجه یک، کسانی را انتخاب و استخدام می‌کنند که از خودشان بهتر و تواناتر هستند؛
اما افراد درجه دو و پایین‌تر؛
با نگرانی از دست دادن جایگاه خود، افرادی که از خودشان پایین‌تر هستند را استخدام می نمایند و همین طور نفرات رده‌های پایین‌تر نیز همین چرخه باطل را ادامه می‌دهند!

لذا پس از مدتی با موجی فراگیر از افراد ضعیف و ناتوان در ساختار سازمان مواجه می‌شوید که معدود افراد توانمند را نیز ناامید و فلج می کنند!
از خودتان بپرسید آیا با کسانی دوست هستم، که از من باهوش‌ترند و مرا به نقد می‌کشند یا کسانی هستند که هم‌رده من یا پایین‌ترند و بیشتر مرا تأیید
می کنند؟

در سازمان، از خودتان بپرسید آیا از استخدام و بکارگیری کسانی که از من باهوش‌تر، مطلع‌تر و کاربلدتر هستند ترس دارم؟ آیا تعداد کسانی که از من باهوش‌تر هستند در سازمان، به تعداد انگشتان یک دست می رسد؟

++ زبان های استراتژیک:

• وارن بافت؛ سرمایه گذار و دومین فرد ثروتمند دنیا، یک کتابخوان حرفه ای است و روزانه «۶۰۰ تا ۱۰۰۰» کلمه می خواند و اکثر زمان خود را به مطالعه اختصاص می دهد.

چرا داشتن پکیج زبانی تا این اندازه م️هم است؟
زیرا؛ «کلام تو،عصای معجزه گر و آفرینش گر توست»
«هرچیز که به زبان آید؛ به جهان آید!»
«اولین علمی که قرآن حکیم بعد از آفرینش انسان به آن توجه
می نماید،علم” بیان” است».
فن بیان خوب؛ شانس موفقیت را افزایش می دهد.

•دکتر “جانسون اکنور” در بوستون ، رابطه ی جالبی بین واژه ها در کلام افراد و موفقیت حرفه ای آنها پیدا کرد:

او از ١٠٠ مرد جوان که اهل مطالعه در حرفه خود بودند امتحان واژگان گرفت.
پنج سال بعد، دکتر جانسون روند موفقیت آنها را در تجارت بررسی کرد و رابطه جالبی کشف شد:

از میان کسانی که نمره واژگان آنها بالا بود، از هر چهار،یک نفر تاجر موفقی بود.

پس نتیجه گرفت که؛
داشتن دایره واژگان گسترده و به کاربردن واژگان درست در زمان درست ( فن بیان خوب )، ٢۵٪‏ شانس موفقیت در بیزنس را افزایش می دهد…!

++ راهبردهای استراتژیک:

• گام اول:
وقتی فکر و شیوه ی تفکر خود را تغییر می دهیم، در حقیقت باورمان تغییر می کند…

• گام دوم:
وقتی باورمان را تغییر می دهیم،
انتظارات ما تغییر می کند…

• گام سوم:
وقتی انتظارات خود را تغییر می دهیم، نگرشمان به خود، جهان و آینده تغییر می کند…

•گام چهارم:
وقتی نگرش خود را تغییر می دهیم، عملکردمان تغییر می کند…

• گام پنجم:
وقتی عملکردمان را تغییر می دهیم، تمامی کلیت رفتاری یا نظام رفتاری ما تغییر می کند…

• گام ششم:
وقتی سیستم رفتاریمان را تغییر می دهیم، قطعا آن زمان است که زندگی را تغییر داده ایم…

{تغییر فکر —-> تغییر باور—> تغییر انتظارات و توقعات—> تغییر نگرش—> تغییر عملکرد —-> تغییر رفتار—> تغییر زندگی …}

سبک دوم:
«مدیریت کاریزماتیک»

این فرم مدیریت و رهبری؛قدرت جذب افراد،تأثیر و نفوذ در آن هاست به نحوی که افراد و پیروان به طور داوطلبانه رهبری او را بپذیرند….

شاخص ها:

++قدرت جاذبه:

رهبری کاریزماتیک به نوعی از رهبری گفته می‌شود که دارای قدرت جاذبه ی شخصیتی است.
دارای قدرت الهام بخشی برای پیروان خویش است…

++قدرت نفوذ:
رهبری به زبان ساده یعنی قدرت نفوذ در افراد برای تغییر و هدایت رفتار آن ها…
قدرت؛نیروی نهفته یا پتانسیلی است که در یک پدیده یا فرد وجود دارد و می تواند در صورت لزوم از آن استفاده نماید یا به عبارت دیگر؛
آن را به کار و انرژی تبدیل نماید….
باید توجه داشت که داشتن قدرت با بکار آن تفاوت دارد…!
فرد ممکن است از قدرت خود استفاده کند و یا نکند…
کاربرد قدرت؛وابسته به تشخیص و تصمیم صاحب قدرت است…

+فرنچ و ریون منابع قدرت را به پنج دسته متفاوت تقسیم می کنند:

۱•قدرت پاداشی:
توانایی دادن پاداش های مثبت مادی و تأمینی….

۲•قدرت اجباری:
این نوع قدرت ناشی اجبار و داشتن توان تأدیب می باشد…

۳•قدرت قانونی:
فردی که بر اساس قانون بتواند به دیگران دستوراتی بدهد و آن ها نیز متقابلا مکلف به اطاعت از فرامین و دستورات او باشند…

۴•قدرت مرجعیت:
ممکن است فرد دارای چنان هویت و توانایی هایی باشد که دیگران را مجذوب آن ویژگی ها سازد.
ویژگی هایی از قبیل:
[خودآگاهی؛دیگر آگاهی؛جهان آگاهی؛ حقیقت جویی؛دفاع از حق؛راستی؛شجاعت؛
صداقت؛صراحت؛صلابت؛
صمیمیت و….]

۵•قدرت تخصصی:
دانش،تخصص و توانایی فرد و پیدا کردن راه حل های علمی برای مشکلات،منبع دیگر قدرت است….

++ قدرت اثر:

مدیریت دارای قدرت حضور و اثر حضور است…
بیشتر با توانایی های شخصیتی و مهارتی خود تأثیر می گذارد.
افراد صاحب کاریزما، دارای قدرت مرجع و مرجعیت هستند درست مثل یک کتاب مرجع که محل رجوع باشد…

افراد کاریزماتیک داری تفکر مثبت،توجه مثبت و انرژی مثبت هستند….
افراد دارای کاریزما،به دیگران احساس ارزشمند بودن،احساس مهم و مفید بودن، احساس اعتماد و احترام می دهند…
صمیمیت و صداقت، قاطعیت و صلابت نقش مهمی در کاریزماتیک بودن انسان دارند…
این افراد دارای قدرت بیان خود و ابراز خود هستند…
دارای آرمان،اعتقاد و عزمی راسخ هستند…
و همچنین عامل تغییر در سطوح اجتماعی هستند…

  • منبع خبر : نصیر بوشهر