«بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم» {گنج زبان…!} [بخش اول…] {ای زبان هم گنج بی پایان تویی…} «مولانا» {کمال مرد به شش چیز است؛ به دو کوچکترینش: «دل و زبان» و دو بزرگترینش:«خرد و همت» و دو وضعیش: دارایی و زیبایی…} «حضرت علی علیه السلام» ••مقدمه: قادر متعال در سوره ی«الرحمن» به […]

«بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم»

{گنج زبان…!}
[بخش اول…]

{ای زبان هم گنج بی پایان تویی…}
«مولانا»

{کمال مرد به شش چیز است؛
به دو کوچکترینش: «دل و زبان»
و دو بزرگترینش:«خرد و همت»
و دو وضعیش: دارایی و زیبایی…}
«حضرت علی علیه السلام»

••مقدمه:

قادر متعال در سوره ی«الرحمن» به حکمت آفرینش و عظمت وجودی انسان اشاره دارد و در تبیین مؤلفه های عزت و عظمت انسان؛
«قدرت بیان» را جزو شاخص ها و شاخصه های اساسی و حیاتی بزرگی و بزرگواری می داند:
«علمه البیان»
چرا که یکی از پیش شرط های عظمت آدمی؛برخورداری و استفاده ی صحیح از «علم بیان» به معنای قدرت تبیین؛روشنگری؛ هویدا وآشکار سازی؛
تکلم هدایت گرانه و….
می باشد.

++چرا گنج زبان…!؟

••نکته ی اول:
آفرینش انسان در بین دو علم…!!

+آفرینش انسان از منظر منشور جاودانه ی الهی قرآن حکیم؛
در بین حکمت و معرفت و از منظری بین دو علم واقع شده است:
{ قرآن + بیان}
در سوره ی مبارکه الرحمن؛
جاودانه فرموده است:
{الرحمن–علم القرآن–خلق الانسان–علمه البیان…}

بنابراین انسان اگر می خواهد حیات طیبه و متعالی را تجربه نماید به یک معنا می بایست:
«فرایندآموختن؛ یادگیری همیشگی و مادام العمر» را در ساحت ها و ابعاد گوناگون؛ زیست عالمانه نماید،
به تعبیر فاخر حکیم عطار نیشابوری:
{چون بتابد آفتاب معرفت/
از سپهر این ره عالی صفت/
هر یکی بینا شود بر قدر خویش/
باز یابد در حقیقت صدر خویش}

فلذا سرآغاز تربیتی ما؛
تربیت علمی است…
{اقرأ باسم ربک الذی خلق…}
آغازین آیات با واژه ی فاخر و فخیم:
{خواندن و خوانش نمودن….}

••نکته ی دوم:
سرآغاز و سرانجام آدمی در بین خواندن و فهمیدن…!!

در آیین اسلام ما معتقدیم که اولین آیاتی که بر رسول مکرم اسلام حضرت محمد«ص» نازل شد در باب تربیت علمی می باشد و اولین گل واژه ای که بر زبان حضرت رسول نقش بسته است«اقرأ…» قدرت خواندن و خوانش بوده است…
{اقرأ باسم ربک الذی خلق…}

همچنین در مذهب تشیع نیز؛ در
واپسین لحظه های هجرت از عالم فانی به جهان باقی؛ مهر واژه ی «افهم» بر زبان تلقین دهنده جاری می شود…!
بنابراین شروع و عروج؛همچنین آغاز و پرواز؛ بر«خواندن وفهمیدن» تکیه دارد…!

به تعبیرحکیم ناصر خسرو قبادیانی:
{بدان خود را که گر خود را بدانی/
زخود هم نیک و هم بد را بدانی/
شناسای وجود خویشتن شو/
پس آنگه سرفراز انجمن شو }

••نکته ی سوم:
زبان هم می تواند گنج بی پایان باشد و هم به تعبیری رنج
بی درمان…!!

عارف بزرگ مولانا مانا می سراید:
{ای زبان هم گنج بی پایان تویی/
ای زبان هم رنج بی درمان تویی}

ای زبان؛ تو گنج تمام نشدنی هستی اگر بر مدار خرد؛ادب و حکمت قرار بگیری…
{سخن چون برابر شود با خرد/
روان سراینده رامش برد }
«حکیم فردوسی»

یعنی می توانی با گفتار صحیح و صواب؛در گنج خانه ی حکمت و معرفت را بگشایی و شاهوارهای دانایی و نکویی را صید نمایی…!
و هم می توانی رنج بی درمان باشی؛
یعنی اینکه با کلمات ناصواب؛نسنجیده؛گزنده؛ ناصحیح و… دل های آدمیان را بشکنی؛به درد آوری و مجروح سازی؛اگر که نابهنگام و خارج از دایره ی تفکر و تدبر؛
تیغ زبان را از نیام برکشی و مدیریت
زبان و بیان را از دست دهی در حقیقت مدیریت و رهبری بر خویشتن را دچار آفت و آسیب جدی نموده ای…!
از همین باب است که بزرگان حکمت و خرد مانا
می سرایند:
{سخن باید به دانش درج کردن/
چو زر سنجیدن،آنگه خرج کردن} «حکیم نظامی»

{نخست اندیشه کن،آنگاه گفتار/
که نامحکم بود بی اصل؛ دیوار } «سعدی»

••نکته ی چهارم:
برخی از اندیشمندان معتقد هستند که بیان دوگونه است:
{بیان کلام و بیان قلم….
{علمه البیان+ الذی علم بالقلم…}

درحقیقت گردش نیش قلم بر
صفحه ی کاغذ؛سرنوشت بشر را رقم می زند؛فلذا پیروزی و شکست جوامع انسانی به یک معنا به نوک قلم اندیشمندان و دانشمندان و صاحبان خرد؛ وابسته است…!

قلم؛حفظ کننده وحافظ علوم و دانش ها… پاسدار افکار اندیشمندان؛
حلقه ی اتصال فکری علماء و فضلا؛
پل اتصالی گذشته و آینده و همچنین حلقه ی ارتباطی آسمان و زمین از طریق لوح و قلم حاصل شده است…!

قلم؛انسان هایی را که جدا از هم؛از نظر زمان و مکان زندگی می کنند
به هم پیوند می دهد…!
گویی همه ی متفکران بشر را در تمام طول تاریخ انسانی و در تمام
صفحه ی روی زمین؛در یک
کتابخانه ی بزرگ جمع می بینی….!!

قرآن حکیم؛همیشه سوگند به امر عظیم و پر ارزش دارد:
{ ن و القلم و ما یسطرون…
ن؛ سوگند به قلم و آنچه را با قلم
می نویسند…}
ارزش قلم تا آنجاست که دوران زندگی بشر را به دو دوران تقسیم
می نماید:
{دوران تاریخ+دوران قبل از تاریخ}

دوران تاریخ بشر از زمانی شروع
می شود که خط اختراع شد و انسان توانست ماجرای زندگی و حیات خویش را بنگارد…!
در یک کلام؛قلم عامل پیدایش تمدن و تکامل دانشی،انسانی، اجتماعی،فرهنگی و…. است.
از همین باب است که پیامبر اکرم«ص» در فرمایشی فاخر و فخیم می فرماید:
{سه صدا هست که حجاب ها را پاره می کند و به پیشگاه با عظمت خدا می رسد:
صدای گردش قلم های دانشمندان به هنگام نوشتن؛صدای قدم های مجاهدان در میدان جهاد و صدای چرخ نخ ریسی زنان پاکدامن…}

••نکته ی پنجم:
انسان در زیر زبان خویش نهفته است…!
{آدمی مخفی است در زیر زبان/
این زبان پرده است بر درگاه جان}
«مولانا»

انسان از ریشه ی «إنس» گرفته شده است به معنای آشکار نمودن؛هویدا ساختن و ابراز کردن…
بنابراین آدمی به میزانی که خودش را ابراز و بیان می نماید جلوه های جمیل وجودی اش را نمایان و
به اشتراک می گذارد…
از همین نظرگاه می باشد که شهریار خرد و شهسوار ادب حضرت علی علیه السلام زیبا می فرماید:
{شخصیت انسان در زیر زبان خویش نهفته است سخن بگویید تا اینکه شناخته شوید…}

••نکته ی ششم:
گفتار همراه با کردار…
«از داد و وداد آنهمه گفتند و نکردند/یا رب چقدر فاصله ی دست و زبان است} «ابتهاج»

زبان سخن؛ هنگامی دارای برد اثر
وقدرت نفوذ می باشد که با زبان عمل هم راستا گردد…
به تعبیر افصح المتکلمین سعدی:
{سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی/به عمل کار برآید به سخندانی نیست}

  • منبع خبر : نصیر بوشهر