دکتر عبدالله معروف، کارشناس ارشد مسائل اسرائیل در الجزیره. الجزیره: اسرائیل در لحظهای که تحلیلگران آن را فرصتی تاریخی برای تغییر معادلات سوریه میدانستند، وارد عمل شد و با پیشدستی، اقدامات گستردهای را در بلندیهای جولان و مناطق مجاور انجام داد. همزمان با فرار بشار اسد از دمشق، ارتش اسرائیل به منطقه حائل در جولان […]
دکتر عبدالله معروف، کارشناس ارشد مسائل اسرائیل در الجزیره.
الجزیره: اسرائیل در لحظهای که تحلیلگران آن را فرصتی تاریخی برای تغییر معادلات سوریه میدانستند، وارد عمل شد و با پیشدستی، اقدامات گستردهای را در بلندیهای جولان و مناطق مجاور انجام داد. همزمان با فرار بشار اسد از دمشق، ارتش اسرائیل به منطقه حائل در جولان حمله کرده و کنترل آن را به دست گرفت. طی دو روز، تانکهای اسرائیلی وارد روستاهای سوریه در اطراف منطقه حائل شدند و در نقاط استراتژیک مستقر گشتند. نیروی هوایی اسرائیل نیز عملیات گستردهای را آغاز کرد و با حملاتی دقیق، آشیانههای جنگندههای سوری، انبارهای تسلیحات سنگین، مراکز تحقیقاتی و تأسیسات حساس را هدف قرار داد.
خلع سلاح سوریه جدید: سناریوی پیشدستانه اسرائیل برای حفظ برتری نظامی
اقدام اسرائیل در حمله به سوریه را نمیتوان غیرمنتظره دانست، چراکه این کشور همواره بهعنوان یک قدرت استعماری جایگزین، از هر فرصتی برای تغییر معادلات منطقه به نفع خود بهره میبرد. هدف اسرائیل از چنین اقداماتی، تحمیل واقعیتهای جدیدی است که به بقای پروژه اشغالگریاش کمک کند. این راهبرد برای اسرائیل بهویژه در سالهای اخیر، که از دست دادن یکی از مؤلفههای کلیدی بقای خود یعنی افق سیاسی و استراتژیک را تجربه کرده است، اهمیتی حیاتی یافته است.
اکنون، این رژیم با خطر فرسایش داخلی و فروپاشی پروژه کلانش روبهروست و چنین اقدامات مداخلهگرانهای را تنها راه برای حفظ موقعیت خود در منطقه میبیند. تلاش اسرائیل برای خلع سلاح سوریه جدید، بهویژه محروم کردن آن از تسلیحات سنگین و نیروی هوایی، اقدامی قابل پیشبینی بود. این رویکرد در راستای سیاست همیشگی اسرائیل برای حفظ برتری نظامی بر کشورهای عربی و اسلامی اطرافش ارزیابی میشود.
با وجود آنکه نظام بعث به رهبری حافظ و بشار اسد هرگز تهدید جدی برای اسرائیل به شمار نمیرفت، بهویژه پس از توافق جداسازی نیروها در سال ۱۹۷۴، تحولات کنونی سوریه، اسرائیل را به اتخاذ اقدامات پیشدستانه برای تضمین امنیت خود واداشته است. اسرائیل که به نقشآفرینی در شکلدهی به آینده مطلوب خود عادت دارد، خلع سلاح سوریه جدید را پیش از تثبیت کامل آن، در اولویت قرار داده است. این اقدام با هدف تضعیف نظامی سوریه نوپا و قرار دادن آن در موقعیتی دائماً تحتالشعاع قدرت و تهدید اسرائیل انجام میشود.
از لغو توافقنامه تا تسلط بر جولان: اسرائیل چگونه اهرمهای تازه میسازد؟
اسرائیل امیدوار است که تضعیف نظامی سوریه جدید، این کشور را یا به صلح و عادیسازی کامل روابط با اسرائیل وادار کند یا دستکم در موقعیتی قرار دهد که توانایی مواجهه نظامی با اسرائیل را نداشته باشد. از دیدگاه اسرائیلیها، چنین شرایطی فشار و تهدیدی دائمی بر سوریه تحمیل خواهد کرد. در این میان، اقدامی که توجه ناظران را جلب کرد، گسترش نفوذ ارتش اسرائیل در بلندیهای جولان اشغالی و اعلام لغو توافقنامه جداسازی نیروها در سال ۱۹۷۴ بود. اسرائیل این توافق را، همانطور که بنیامین نتانیاهو تأکید کرد، با سقوط نظام پیشین سوریه منسوخ شده تلقی کرد.
هرچند ارتش اسرائیل و دولت نتانیاهو در بیانیههایی جداگانه تأکید کردهاند که اقدامات اخیر در جولان موقتی است، اما شواهد تاریخی این ادعا را زیر سؤال میبرد. اسرائیل بارها اقداماتی را موقتی خوانده که سالها به طول انجامیده یا حتی دائمی شدهاند. نمونه بارز آن، قانون وضعیت اضطراری است که از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تاکنون پابرجاست. اگر این اقدامات «موقتی» شامل الحاق اراضی بیشتر و تأمین امنیت جولان از طریق ایجاد پایگاههای استراتژیک، بهویژه تسلط کامل بر جبلالشیخ باشد، دشوار بتوان پایان زودهنگامی برای آن متصور شد.
این تحولات نشان میدهد که اسرائیل در پی آن است تا پیش از تثبیت شرایط، اهرمهای تازهای برای مذاکره با نظام جدید سوریه به دست آورد. چنین اقدامی به اسرائیل امکان میدهد تا خواستهها و دیدگاههای خود را درباره آینده روابط با این نظام تحمیل کند، بهویژه در وضعیتی که سوریه از تسلیحات سنگین، تجهیزات پیشرفته و نیروی هوایی بیبهره شده است.
باید اذعان کرد که نظام آینده سوریه نمیتواند واقعیت حضور اسرائیل را در کنار مرزهای خود نادیده بگیرد؛ عاملی کلیدی که خواه ناخواه باید با آن مواجه شود. انکار این واقعیت دشوار است که نبود اسرائیل در مجاورت سوریه میتوانست موضع جامعه بینالمللی نسبت به انقلاب سوریه را کاملاً تغییر دهد. طی چهارده سال گذشته، سوریه به میدان درگیریهای بینالمللی بدل شده است، زیرا بسیاری از بازیگران جهانی با استناد به امنیت اسرائیل، از بقای نظام اسد حمایت کردهاند.
بنابراین، هیچ نظامی در سوریه نمیتواند واقعیت حضور اسرائیل و انتظارات جهانی درباره نحوه تعامل با آن را نادیده بگیرد. این مسئله نهتنها در عرصه بینالمللی، بلکه در سطح داخلی نیز اهمیت ویژهای دارد. مردم سوریه همچنان بلندیهای جولان اشغالی را بخشی از خاک کشورشان میدانند که باید بازپس گرفته شود. این منطقه برای بسیاری از سوریها نماد مقاومت است. حتی احمد الشرع، رهبر کنونی هیئت تحریر الشام که پیشتر با نام «ابو محمد الجولانی» شناخته میشد، نام خود را از همین منطقه الهام گرفته است.
جولان و بازی قدرت اسرائیل: امنیتسازی یا بهرهبرداری استراتژیک؟
چندین سناریو برای آینده تعامل نظام جدید سوریه با چالش وجود اسرائیل در مرزهایش قابل بررسی است.
سناریوی اول این است که اسرائیل بتواند دیدگاه خود را بهطور کامل بر نظام جدید سوریه تحمیل کند. این احتمال زمانی تقویت میشود که نظام جدید، مشغول تثبیت امنیت داخلی و جلوگیری از هرجومرج باشد. در چنین وضعیتی، سوریه ممکن است برای جلب حمایت جامعه بینالمللی و تسریع در روند بازسازی، ناچار به پذیرش شرایطی شود که اسرائیل تعیین میکند.
این روند با حمایت جامعه بینالمللی، بهویژه ایالات متحده، همراه است. واشنگتن و اتحادیه اروپا با اشارههایی درباره احتمال حذف نام هیئت تحریر الشام و رهبر آن، احمد الشرع، از فهرستهای تروریستی، سیاستی دوگانه را دنبال میکنند. از یک سو، وعده حذف تحریمها و به رسمیت شناختن این گروه مطرح میشود و از سوی دیگر، تهدید به اعمال تحریمهای سنگین یا حتی محاصره علیه نظام جدید سوریه. این راهبرد که بهنوعی سیاست «چماق و هویج» است، با تلاشهای اسرائیل و متحدانش همسو شده و بهویژه در آستانه روی کار آمدن دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور جدید آمریکا شدت گرفته است.
سناریوی دیگری که قابل تصور است، سوق دادن نظام آینده سوریه به تقابل با جامعه جهانی از طریق واکنش به اقدامات تحریکآمیز اسرائیل در مراحل ابتدایی شکلگیری این نظام است. چنین واکنشی میتواند زمینهساز انزوای سوریه در عرصه بینالمللی شود. با توجه به باقی ماندن هیئت تحریر الشام در فهرست گروههای تروریستی، هرگونه اقدام تهاجمی از سوی سوریه ممکن است بهانهای برای افزایش فشارها و حتی اعمال محاصرهای مشابه آنچه در گذشته علیه عراق دیده شد، فراهم کند. این سناریو، سوریه را درگیر پیامدهای محاصرهای طولانیمدت کرده و موقعیت استراتژیک اسرائیل را برای سالهای بیشتری تثبیت خواهد کرد.
در مقابل، سناریوی دیگری نیز مطرح است که با سناریوی اول کاملاً متفاوت است. در این سناریو، شرایط شکننده سوریه و تحریکات مداوم اسرائیل میتواند به فعال شدن گروههای مسلح محلی در داخل یا اطراف مناطق اشغالی منجر شود. این گروهها ممکن است بهطور مستقل و بدون هماهنگی با حکومت جدید سوریه، هیئت تحریر الشام، یا هر نهاد دیگری، حملاتی محدود علیه نیروهای اسرائیلی مستقر در بلندیهای جولان یا روستاهای نزدیک آن ترتیب دهند. چنین اقداماتی میتواند تنشهای جدیدی در منطقه ایجاد کند و کنترل اوضاع را برای طرفهای درگیر پیچیدهتر سازد.
این وضعیت میتواند اسرائیل را وارد یک جنگ فرسایشی تازه کند؛ نبردی که ارتش اسرائیل، بهویژه در جنگهای چریکی، همواره از آن گریزان بوده و تجربه شکستهای سنگینی در آن داشته است، چه در غزه و چه در جنوب لبنان. چنین جنگی میتواند فشارهای داخلی بر بنیامین نتانیاهو را تشدید کرده و جایگاه سیاسی او را تضعیف کند، همانطور که شکستهای او در مهار حملات زمینی در جنوب لبنان پیشتر به بحرانی سیاسی برایش منجر شد. این سناریو با توجه به تداوم درگیریهای ارتش اسرائیل در غزه، بهویژه در شمال آن، طی چهارده ماه گذشته، بهوضوح محتمل به نظر میرسد و میتواند اوضاع را برای اسرائیل پیچیدهتر کند.
این سناریو را نمیتوان بهراحتی کنار گذاشت، زیرا ترکیب متنوع نیروهای مبارز در سایه انقلاب سوریه، بستر مناسبی برای درگیری مستقیم با ارتش اشغالگر اسرائیل فراهم کرده است. بهویژه اینکه اسرائیل با تجاوز به خاک سوریه و لغو توافقنامه جداسازی نیروهای سال ۱۹۷۴، خود را در موضع متهم قرار داده است. از سوی دیگر، عدم هماهنگی این گروهها با دولت انتقالی جدید سوریه، فضایی ایجاد میکند که این دولت تعهدی در قبال اسرائیل نداشته باشد و نیازی به مداخله در اقدامات این گروهها نبیند، بهویژه زمانی که هدف این گروهها صرفاً نیروهای متجاوز اسرائیلی است. علاوه بر این، ناتوانی دولت جدید سوریه در اعمال کنترل کامل بر کشور، وضعیتی پدید میآورد که اسرائیل و شخص بنیامین نتانیاهو، با پیامدهای ناخواسته و احتمالی اقدامات خود مواجه شوند.
از غافلگیری تا اقدام: اسرائیل چگونه تحولات سوریه را به فرصت تبدیل کرد؟
هیچ قطعیتی درباره تحقق یکی از این سناریوها یا احتمال وقوع سناریوهای دیگری خارج از این چارچوب وجود ندارد، زیرا تحولات سریع و پیشبینیناپذیر میدان سوریه هرگونه تحلیل قطعی را دشوار میکند. آنچه تنها در دو هفته گذشته در سوریه رخ داده، جهانیان را شگفتزده کرده است. با وجود تلاشهای بنیامین نتانیاهو در نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود درباره سوریه برای معرفی سقوط نظام بشار اسد بهعنوان یکی از دستاوردهای شخصیاش، کمتر کسی این ادعا را پذیرفت؛ چرا که حتی اسرائیل نیز از سرعت و گستردگی این تحولات غافلگیر شد. با این حال، اسرائیل توانست بهسرعت واکنش نشان دهد و همانطور که پیشتر اشاره شد، این تحولات را به فرصتی برای پیشبرد اهداف خود تبدیل کند.
با این حال، نمیتوان با اطمینان گفت که واکنش سریع اسرائیل به تحولات سوریه، لزوماً به نفع این کشور خواهد بود. پیامدهای اقداماتی که نیروهای اسرائیلی در جولان و دیگر مناطق انجام دادهاند، هنوز بهطور کامل آشکار نشده است. از سوی دیگر، سوریه جدید باید به این درک برسد که نادیده گرفتن اقدامات اسرائیل، بهویژه در بلندیهای جولان، نمیتواند امنیت آن را تضمین کند. اسرائیل، بهعنوان یک پروژه استعماری و توسعهطلبانه، بهدنبال حفظ و گسترش برتری خود است و شناخت این ماهیت، برای برخورد واقعبینانهتر و کارآمدتر با چالشهای پیشروی سوریه ضروری خواهد بود.
- منبع خبر : فرارو
Sunday, 15 December , 2024