برگ‌هایی از تاریخ دشتی و تنگستان در جنگ جهانی اول (بر ا ساس اسناد آرشیوی نمایندگی انگلیس در بحرین) قسمت اول: از: ماژور ای. پی. ترور/ معاون مقیم سیاسی در بصره به: نمایندگی سیاسی مقیم بحرین / ششم نوامبر 1915م. شیخ عیسی دستورالعمل‌های قبلی را صادر کرده است. از آن زمان تاکنون، تنها شناوری که […]

برگ‌هایی از تاریخ دشتی و تنگستان در جنگ جهانی اول (بر ا ساس اسناد آرشیوی نمایندگی انگلیس در بحرین) قسمت اول:

از: ماژور ای. پی. ترور/ معاون مقیم سیاسی در بصره
به: نمایندگی سیاسی مقیم بحرین
/ ششم نوامبر 1915م.
شیخ عیسی دستورالعمل‌های قبلی را صادر کرده است. از آن زمان تاکنون، تنها شناوری که آمده از لاور بوده است. در بازگشتم، آرمور به من گفت که میرزا اسماعیل به او گزارش داده که در طول غیبت من، ۵ شناور تنگستانی به اینجا آمده و با محموله‌های بزرگ چای برگشته‌اند و افزود که این جهازات خود را به شکل اعراب درآورده‌ بودند، اما با افتخار می‌گفته‌اند که در جنگ علیه ما شرکت داشته‌اند [و گفته‌اند که] واسموس برای یک افسر بریتانیایی پاداشی تعیین کرده است و از این قبیل حرف‌ها. یوسف کانو به من گفت که عیال زایرمحمد، پیش او آمده و داستان را با جزئیات بیشتری مانند اینکه حاجی زایرحسن نامه‌ای از واسموس دریافت کرده بود، با او آورده است که متوجه شده، این داستان پایه و اساس بسیار سستی دارد که سرانجام زائرمحمد آن را توسط یکی از منشی‌های پزشک عمومی طی نامه‌ای به بوشهر اطلاع داده بود. تا آنجا که من می‌دانم، پنج جهاز در زمان حضور من آمدند و روی هم رفته ۸۰۰ صندوق چای بردند. دو تا از بندر ریگ، یکی از لاور، یکی از کّری و یکی از بوالخیر بودند. این دو تای آخر که بخش عمده چای را بردند، احتمالاً جهازات دشمن ما بودند. داستان نامه زائرحسن از واسموس خنده‌دار است و زائرمحمد پس از بازجویی اعتراف کرد که دروغ بوده است. او مردی کاملاً غیرقابل اعتماد و نادان است. من به بازرگانان ایرانی اطلاع داده‌ام که اگر کسی بدون مجوز من به یک جهاز تنگستانی کالا بفروشد، او را دستگیر کرده و کاری خواهم کرد که دیگر نتواند از هند کالا بخرد.
گو اینکه پی برده‌اند من می‌توانم تجارت آن‌ها را مختل کنم. به همین دلیل ناچارند با من مدارا کنند، یا این که توقعی از من نداشته باشند. اما همانطور که خودت می‌دانی، پی بردن به نیت جهازاتی که مخفیانه دور و بر ما می‌چرخند، سخت است. زیرا ما چندین دشمن داریم. به من اجازه می‌دهی تا دقیقاً بدانم چه کسی دوست ماست؟ مردی از اهالی روستای زیارت که با جهاز یکی از لاوری‌ها آمده بود به من گفت که زیارت تحت فرمان حسین‌خان، برادرزاده‌ی جمال‌خان دشتی است که دوستانه رفتار می‌کند و او را رئیس خنسیرهای کاکی می‌نامید، اما این برای من هیچ معنایی ندارد. او گفت که حسین‌خان تمام جهازات تنگستانی را از [خور] زیارت رانده و اکنون بیشتر آنها در سواحل آنجا به گل نشسته‌اند.
طاهری، نخلِ تقی و سایر مکان‌هایی که اغلب در گزارش‌های من دیده می‌شود، کجاست؟ تا آنجا که من دانسته‌ام در خلیج رأس‌بندان است و از این رو رفتاری دوستانه دارند. زائرغلام و زایرحسین کیستند؟ تا جایی که من می‌دانم، دو تن از تبعیدی‌های زمان اشغال نظامی هستند، اکنون اینجا با حاجی زایرحسن زندگی می‌کنند که می‌گوید مسئولیت آنها را بر عهده دارد. زائر غلام دارای یک گذرنامه با امضای ویلسون است. فکر می‌کنم، او باید به من می‌گفت که یک تبعیدی را به بحرین می‌فرستد. زائرحسن می‌گوید که زایرحسین توسط آقاخلیل فرستاده شده است.
برایم خیلی آزاردهنده است که تنها هر سه هفته یا حتی بیشتر بتوانم با شما ارتباط برقرار کنم. من یک ماه است که هیچ نامه‌ای از طریق کشتی‌های بخار یا پیک‌های دیگر دریافت نکرده‌ام. آخرین خبر ما مربوط به هشتم نوامبر است: ما نمی‌توانیم تا هجدهم، یعنی پنج هفته پس از آخرین خبر، نامه دریافت کنیم.

ترجمه دکتر غلامرضا زائری

  • نویسنده : دکترغلامرضا زائری نصیر بوشهر