یادی از شاهین های بوشهر انگار زمان برای بوشهر لحظه‌ ای ایستاد. وقتی که سید جعفرحمیدی که برای بوشهر می‌خواند و می سرود، می‌نوشت و زیستن را به عشق آن می گذراند، برای دانش آموزان دهه ۳۰ کتاب الیور تویست در کلاس روخوانی می‌کرد و هرجا که بود دلش برای بوشهر می تپید، قلم میزد […]

یادی از شاهین های بوشهر
انگار زمان برای بوشهر لحظه‌ ای ایستاد. وقتی که سید جعفرحمیدی که برای بوشهر می‌خواند و می سرود، می‌نوشت و زیستن را به عشق آن می گذراند، برای دانش آموزان دهه ۳۰ کتاب الیور تویست در کلاس روخوانی می‌کرد و هرجا که بود دلش برای بوشهر می تپید، قلم میزد و می سرود، و برای تیم شاهین حکم پدر داشت؛ امروز شاهین وار پرواز را به سوی بهشت آغازیدن نمود.
همزمان با آن شاهین دیگری از بوشهر با آن صدای دلنشینش که برای هر قشری ازمردم برنامه ای داشت بازنشسته می شود. او صدای مردم بود. برای بچه ها نجوا می کرد و برای شهر و روستا نغمه آشنایی، برای صیادان با مرحوم بهرامی عالمی داشت و برای فوتبالیست ها صدایش دلچسب و چقدر خوش یمن بود. چنان ارتباطی با مردم برقرار می کرد گویی که برای همه یک غریب آشنا ست و براستی که مردی برای تمام فصول بود.
حالا همه برنامه ها جریان دارد، زمان شاید برای چند لحظه ای متوقف شود و به یاد آن حسرت بخوریم ولی زندگی ادامه دارد؛ هر چند که نابغه ها هر چندسال یکبار ظهور می کنند.
برای شاهین عزیز سلامتی، طول عمر، موفقیت و همواره با مردم بودن را در ایستگاه دیگر
و برای پدرِ پرکشیده تیم شاهین آمرزش و رحمت ابدی.