خاطرات کودکی تقدیم به روح پاک تمام مادران و پدران هم‌ولایتی‌ام؛ کسانی که با کمترین امکانات و در سخت‌ترین شرایط، در گرمای طاقت‌فرسای ۵۰ درجه، از صبح تا غروب، برای لقمه‌ای نان تلاش می‌کردند. خاطرات آن‌ها در ذهن ما جاودانه است. از سالیان دور تا دهه ۶۰، وقتی هوا گرم می‌شد، مردم شب‌ها روی پشت‌بام‌ها، […]

خاطرات کودکی
تقدیم به روح پاک تمام مادران و پدران هم‌ولایتی‌ام؛ کسانی که با کمترین امکانات و در سخت‌ترین شرایط، در گرمای طاقت‌فرسای ۵۰ درجه، از صبح تا غروب، برای لقمه‌ای نان تلاش می‌کردند. خاطرات آن‌ها در ذهن ما جاودانه است.
از سالیان دور تا دهه ۶۰، وقتی هوا گرم می‌شد، مردم شب‌ها روی پشت‌بام‌ها، آب‌انبارها، لوکه‌ها یا در حیاط خانه‌ها می‌خوابیدند. برخی خانه‌های دو طبقه داشتند که به آن‌ها “بالاخونه” می‌گفتند، اما آن‌هایی که توان مالی ساختن بالا‌خونه نداشتند، برای فرار از گرمای روز، روی بام‌ها با ۴ تا ۶ ستون چوبی به بلندی ۲ تا ۲.۵ متر، سازه‌ای می‌ساختند. ستون‌ها با تیرهای چوبی به نام “چَندَل” به هم متصل می‌شدند و فاصله بین آن‌ها را با “پیش‌مو” (برگ درخت نخل) که با طناب به هم بافته شده بود، می‌پوشاندند. این ساختار شبیه کَپَر بود و روزها برای استراحت در آن پناه می‌گرفتند.
یادش بخیر… پدرانمان در فصل “توسو” (تابستان) برای تأمین معاش با موتورلنج به بحرین می‌رفتند. برخی دیگر با رِیِه‌دستی، قلاب یا کاسه، ماهی‌هایی مثل بتان، سِمِیتی، سَمع و بولا می‌گرفتند. کشاورزانی هم بودند که در باغ‌هایشان کار می‌کردند.
مادران نیز از صبح زود، پیش از طلوع آفتاب، برای آوردن آب آشامیدنی به سوی چاه “دریشکت” که حدود ۸۰۰ متر با روستا فاصله داشت، راهی می‌شدند. آن‌ها با “دِلِه” پنج‌لیتری آب را از چاه می‌کشیدند و درون درام‌های ۲۰ لیتری فلزی می‌ریختند. سپس با کمک نواری مشکی‌رنگ که به آن “نوار” می‌گفتند، درام را بر پشت خود می‌بستند. حلقه‌ی نوار به‌صورت نیم‌دایره روی زمین قرار می‌گرفت، درام روی آن گذاشته می‌شد و دو سر نوار از جلو سینه گره می‌خورد.
گروهی از زنان نیز برای تهیه هیزم به کوه می‌رفتند. مسیر سخت و طولانی بود و در گرمای شدید، باید هیزم جمع می‌کردند. این زنان همیشه قمقمه‌ای پنج‌لیتری همراه داشتند و برای خنک نگه‌داشتن آن، اطراف قمقمه را با گونی خیس می‌پوشاندند تا آب داخل آن گرم نشود.
پیران روستا نقل می‌کردند که پس از برداشت خرمن، حوالی خرداد، هوا به شدت گرم می‌شد. برای رهایی از شرجی و نفس‌گیر بودن هوا، مردم به باغ‌ها می‌رفتند؛ جایی که نسیم ملایمی می‌وزید و کپرهایی برای استراحت برپا می‌کردند.
واژه‌نامه محلی:
۱. چَندَل: تیر چوبی
۲. توسو: تابستان
۳. چَهِه: چاه آب
۴. خواسیدن: خوابیدن
۵. پیش‌مو: برگ درخت نخل
با من بمان
مهدی حاج حسین