تقدیم به روح پرفتوح شهید جانباز حسن لاوری قسمت اول – چگونگی پیدایش و شکل‌گیری لاور ساحلی چه بخواهیم و چه نخواهیم، روزی از این دنیای خاکی کوچ خواهیم کرد. آن‌چه از ما باقی می‌ماند، نه ثروت است و نه نام، بلکه عملکرد و رفتار ماست. باشد که در زمره‌ی نیکان باشیم. این نوشته، با […]

تقدیم به روح پرفتوح شهید جانباز حسن لاوری
قسمت اول –
چگونگی پیدایش و شکل‌گیری لاور ساحلی
چه بخواهیم و چه نخواهیم، روزی از این دنیای خاکی کوچ خواهیم کرد. آن‌چه از ما باقی می‌ماند، نه ثروت است و نه نام، بلکه عملکرد و رفتار ماست. باشد که در زمره‌ی نیکان باشیم.
این نوشته، با دل و جان، تقدیم می‌شود به روح جانباز سرافراز، پسر دایی‌ام، حاج حسن لاوری. آن‌چه پیش روی شماست، حاصل مطالعات و مشاهدات میدانی است که بدون تکیه بر منابع مکتوب، و تنها با گردآوری خاطرات، روایت‌ها و یافته‌های عینی، فراهم شده تا در اختیار شما خواننده‌ی گرامی قرار گیرد.
به خاطر می‌آورم در نوجوانی، هرگاه چشمم به قلعه‌ای می‌افتاد که بر بلندترین نقطه‌ی کوه جا خوش کرده بود، این پرسش ذهنم را درگیر می‌کرد: چرا این بنا در چنین جای بلندی ساخته شده؟ هدف از ساخت آن چه بوده است؟
بزرگان روستا همیشه می‌گفتند: «این قلعه، مال گبراست.»
آن زمان واژه‌ی «گبرا» برایم ناآشنا و مبهم بود. بی‌تفاوت از آن عبور می‌کردم، اما با گذر زمان، این کلمه در ذهنم ریشه دواند.
پیران و سالخوردگان روستا نقل می‌کردند که مردمانی از نقاط دیگر فلات ایران به این منطقه آمده‌اند. آنان انسان‌هایی سخت‌کوش، پرتلاش و آینده‌نگر بودند. واژه‌ی «گبرا» و این تصویر از انسان‌هایی پرتلاش، همیشه مرا به فکر فرو می‌برد.
چرا گذشتگان ما را «گبر» نامیده‌اند؟
این مردم از کدام نژاد و تبار ایرانی‌اند؟
از کدام دیار کوچ کرده‌اند؟
آیا دلیل مهاجرتشان منابع آب بوده؟ یا زمین‌های حاصل‌خیز برای کشاورزی؟
شاید هم موقعیت مناسب دریانوردی، تجارت، و یا تنوع زیستی چشمگیر این منطقه، آنان را به این سوی کشانده است؟
همه‌ی این پرسش‌ها، ذهن و دلم را سال‌هاست به خود مشغول داشته‌اند.
ادامه دارد…
با من بمان