با پایان قرن بیستم و تجربه حکومت‌های تمامیت‌خواه فاشیسم، نازیسم و استالینیسم، جهان در این فکر فرو رفت که چگونه می‌توان از این اقتدارگرایان تمامیت‌خواه عبور کرد؟ چگونه باید جوامع را به سمت حکومت‌های دموکراتیک هدایت کرد؟ در واقع گذار به دموکراسی، رسیدن به آزادی و توسعه اقتصادی و سیاسی از مسائل مهمی بود که […]

با پایان قرن بیستم و تجربه حکومت‌های تمامیت‌خواه فاشیسم، نازیسم و استالینیسم، جهان در این فکر فرو رفت که چگونه می‌توان از این اقتدارگرایان تمامیت‌خواه عبور کرد؟ چگونه باید جوامع را به سمت حکومت‌های دموکراتیک هدایت کرد؟ در واقع گذار به دموکراسی، رسیدن به آزادی و توسعه اقتصادی و سیاسی از مسائل مهمی بود که جهان بعد از قرن بیستم با آنها روبه‌رو شده بود.
امروزه نیز که در بخش بزرگی از جهان مسائلی از جمله تکامل ربات‌های انسان‌نما و گفتگو از عصر کوانتوم مطرح است، در گوشه دیگر هنوز برخی جوامع در تکاپوی گذار از نظام‌های سیاسی اقتدارگرا و رسیدن به دموکراسی و آزادی‌های مدنی و اجتماعی و فردی اولیه خود هستند. با توجه به اهمیت چگونگی گذار به دموکراسی در جوامع، کتاب گذارهای دموکراتیک در بخش‌های مختلف خطوط کلی را برای موفقیت در این مسیر براساس نمونه‌های جهانی ترسیم می‌کند.
نویسندگان تاکید بر آموختن از این نمونه‌های تاریخی گذار موفقیت آمیز به دموکراسی‌ها و رهبران آنها را با این پیش فرض جلو می‌برند که ویژگی‌ها و خصوصیات جوامع و رهبران در هیچ کجای دنیا مثل یکدیگر نیست، بنابراین نمی‌توان نسخه واحدی برای گذراندن این مسیر تهیه کرد و آن را در تمامی جوامع اجرا کرد. قطعا جوامع و رهبران با توجه به آَشنایی با ظرفیت‌ها و محدودیت‌های خود بایذ نقشه راه را ترسیم کنند، اما به طور کلی می‌توان از این تجربیات تاریخی موارد مهمی را استخراج و در شرایط خاص خود از آنها استفاده کرد. در ادامه به برخی از اصلی ترین مبانی این تجربیات موفقیت آمیز گذار مورد تاکید نویسندگان اشاره خواهیم کرد:
۱_گذار فرایندی گسترده و پیچیده است که به حضور گروه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی نیاز دارد و فرایندی انفرادی نیست. گذار در تمامی مراحل خود نیاز به گفتگو میان احزاب، انجمن‌ها و اتحادیه‌های مختلف در سطح کشور دارد. فعالیت‌های فردی زمانی موثر خواهد بود که درون جمع حل بشود و با سایر افراد همراه باشد.
۲_رد پای این گذارها به سال‌ها قبل از پایان رژیم‌های اقتدارگرا باز می‌گردد. در واقع آنچه بعد از پایان عمر یک رژیم اقتدارگرا به عنوان دولتی دموکراتیک و اولین تلاش برای رسیدن به دموکراسی در جامعه شکل می‌گیرد ثمره نهالی است که سال‌ها پیش از آن کاشته شده.
۳_جنبش‌های مخالف، احزاب، اتحادیه‌ها و انجمن‌ها پیش از رسیدن به آخرین مراحل گذار نیاز به ایجاد یا تعمیق ارتباط شخصی و گروهی با یکدیگر دارند.
۴_با آغاز فرایند، گذار با موانع، چالش‌ها و مشکلات فراوانی روبه‌رو خواهد شد. رهبران باید بتوانند این مشکلات غیر مترقبه را تا حد ممکن پیش بینی و پیشگیری و مدیریت کنند. این موانع در جوامع مختلف یکسان و مشابه نبوده، بنابراین رهبران و افراد با توجه به شرایط خود باید راهبردهای عبور از آنها را انتخاب کنند.
۵_گذارها از یک جهت تفاوت بسیار چشمگیری داشتند و آن در این مسئله بود که خاستگاه و ریشه رژیم‌های اقتدارگرای مقابل‌شان کاملا متفاوت بوده، بنابراین مسیر مبارزه آنان نیز برای گذار از یکدیگر متفاوت بود.
۶_در این گذارها نگاه ویژه‌ای به نیروهای مسلح، ماموران و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی وجود داشته. در واقع این باور که تمامی افراد و نیروهای رژیم اقتدارگرای سابق را الزاما باید از عرصه سیاست و اجتماع دور کرد باور غلطی است. گروهی از افراد خود به صف مخالفان پیوسته‌اند و گروهی نیز افرادی تحصیل کرده و متخصص در رشته‌های مختلف هستند که باید از توانایی‌های آنها استفاده کرد. فارق از این مسئله یکی از اصول مبارزات و گذارهای خشونت‌پرهیز به دموکراسی این است که کرامت انسانی طرف مقابل را حفظ کنیم، به آنها این اطمینان را بدهیم که زندگی انسانی آنها با خطری روبه‌رو نخواهد شد. این امر از دو جهت اهمیت دارد: یکی اینکه این افراد باقی مانده از رژیم اقتدارگرای سابق باید تا حد ممکن حقایق و اسناد مربوط به عملکرد خود را بیان و شفاف سازند و مطابق قانون با آنان برخورد شود. دیگر اینکه اگر بخواهیم به یک دموکراسی پایدار و با ثبات برسیم باید تا حد امکان از خشونت پرهیز کرد و چرخه آ را متوقف کرد.
۷_این گذارها در سایه نظم و انضباط حرفه‌ای و با میزان مشخصی از حمایت عمومی گروه‌های مختلف شهروندان همراه بوده.
۸_اجماع میان گروه‌های مخالف و احزاب مبارز داخل همواره با میزانی از حمایت خارجی همراه بوده است. اما این حمایت نباید به نفوذ و دخالت در امور داخل برسد. این امری است که رهبران باید نسبت به آن حساس باشند و آن را کنترل کنند. ایجاد دموکراسی و عبور از رژیم‌های سیاسی اقتدارگرا امر آسان و سریع نبوده. تجربیات تاریخ جهان حتی مواردی را نشان می‌دهد که در این مسیر با شکست مواجه شده و دچار پسرفت‌های بیشتر نیز شده‌اند. اما این تجربیات ناموفق نباید مانع آموختن از رهبران و نمونه‌های موفق آن شود. از طرف دیگر دموکراسی کالایی وارداتی نمی‌باشد که توسط سایر دولت‌ها یا ملت‌ها به کسی پیشکش شود، بلکه امری کاملا درونی و با تکیه بر بستر تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خاص جوامع رشد می‌کند و به بلوغ می‌رسد. بنابراین در ایران نیز باید از این تجربیات آموخت اما به این نکته توجه داشت که جامعه امروز ایران با توجه به بافت تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود نیاز به نسخه‌ای درون‌زا و خاص خود دارد