جریان‌شناسی سیاسی حوزه علمیه قم و نگاهی به گروه‌های سیاسی در آن   بسیاری از تحولات سیاسی در کشور ما طی سده‌های اخیر متأثر از روحانیت، حوزه‎های علمیه (به‌ویژه حوزه علمیه قم) و یا با همراهی این قشر از جامعه شکل گرفته است. تحریم توتون و تنباکو با فتوای میرزای‌شیرازی و تغییر سیاست حکومت در […]

جریان‌شناسی سیاسی حوزه علمیه قم و نگاهی به گروه‌های سیاسی در آن

 

بسیاری از تحولات سیاسی در کشور ما طی سده‌های اخیر متأثر از روحانیت، حوزه‎های علمیه (به‌ویژه حوزه علمیه قم) و یا با همراهی این قشر از جامعه شکل گرفته است. تحریم توتون و تنباکو با فتوای میرزای‌شیرازی و تغییر سیاست حکومت در پی آن، انقلاب مشروطه که بخشی از رهبران و معترضان آن روحانیون بودند و روحانیون و علمایی مانند آخوند خراسانی، محمدحسین نائینی، سیدعبدالله بهبهانی و… در این بین، جریان‌سازی مؤثری داشتند. پس از آن هم در مواردی مانند ملی شدن صنعت نفت که روحانیت به رهبری ابوالقاسم کاشانی در کنار محمد مصدق، ایستاد و آن حادثه تاریخی را رقم زد و البته بعد هم با دست کشیدن از این همراهی، کودتاچیانی که علیه دولت مصدق دست به عمل زده بودند آسان‌تر به هدف‌شان رسیدند. این نقش‌آفرینی‌ها در دوره‌های بعدی هم ادامه یافت تا در نهایت بسیاری از تحلیلگران آنچه را که به انقلاب اسلامی ایران منتهی شد هم متأثر از همین فعالیت گسترده حوزه‌های علمیه و روحانیت در عرصه سیاسی کشور عنوان کنند.

عملاً در یک سده گذشته اگرچه حوزه در پاره‌ای مواقع از جمله در زمان حضور و مرجعیت آیت‌الله بروجردی دخالت چندانی در امر سیاست نداشت اما بسیاری از وقایع سیاسی در کشور ما با فعالیت و نقش‌آفرینی حوزه‌های علمیه و روحانیون گره خورده بود. در این بین انقلاب اسلامی ایران تجلی حضور و فعالیت روحانیون در عرصه سیاسی کشور شد و پس از پیروزی این انقلاب هم، این قشر دور از سیاست نماندند و در کنار همه فعالیت‌های دیگری که در عرصه‌های مختلف انجام می‌دادند؛ با وجود بحث‌هایی که در ابتدا بر سر حضور و عدم حضور آنها در عرصه‌های مسئولیت سیاسی و اجرایی به میان آمد، آنها وارد این بخش از دنیای سیاست هم شدند. اگر روحانیت در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب در دو دسته موافقان حکومت دینی در زمان غیبت و معتقدان به نظریه تعطیل تقسیم می‌شدند اما پس از پیروزی انقلاب نظریه دوم کمتر مورد توجه قرار گرفت و گروه اول بیش از گذشته فعال شدند. در ابتدا نگاهی به جریان‌های درون حوزه نسبت به حکومت و سپس به فعالیت آنها در امر سیاست خواهیم داشت.

سنتی یا غیرسنتی

در نگاه و نظم سنتی، نظم سیاسی منبعث از دین نیازمند حضور امام معصوم در رأس حکومت است و طرفداران آن مانند شیخ مرتضی انصاری با این دیدگاه که چون بر رأس هرم، امام معصومی نیست، معتقدند دولت دینی در عصر غیبت شکل نمی‌گیرد و به نفی بنای دولت دینی در عصر غیبت می‌رسند. انجمن حجتیه هم از جمله تشکل‌های باسابقه طولانی با همین نگاه است که در فضای حوزه حضور دارد اما برخی چون محمد مؤمن‌قمی که به نیابت فقیه از امام معصوم اعتقاد بسیاری دارند؛ خواهان حکومت دینی بوده اما به‌شدت مخالف ترکیب آن با عناصر و نهادهای دولت مدرن مانند دموکراسی و تحزب هستند (عبدالوهاب فراتی در کتاب گونه‌شناسی فکری سیاسی حوزه علمیه قم به این موضوع اشاره کرده است). در نظم غیرسنتی اما مشروعیت همه امور به شخص حاکم ختم نمی‌شود و مردم به‌صورت مستقل یا ترکیبی در مشروعیت بخشیدن به نظم سیاسی ایفای نقش می‌کنند. در این نگاه غیرسنتی مشروعیت وابسته به قاعده هرم، یعنی مردم است و رأس هرم و حاکم بدون چنین نقش‌آفرینی از سوی مردم مشروعیتش برای حکمروایی را به دست نمی‌آورد.

سلب یا ایجاب

سلب و ایجاب هم اصطلاحی است که در فضای سیاسی دینی و مذهبی نسبت به ضرورت تاسیس دولت، براساس آموزه‌های دینی، اشاره دارد. سلب به‌معنای نفی ضرورت تاسیس چنین دولتی ممکن است در نگاه هر دو جریان سنتی و غیرسنتی وجود داشته باشد. از جمله چهره‌های سنتی که نافی بنای دولت دینی بودند و ادله لفظی درباره ولایت فقیه را نپذیرفتند، سیداحمد خوانساری بود. از چهره‌های غیرسنتی و معاصر که نگاه سلبی به تاسیس حکومت دارند محمدمجتهد شبستری و محسن کدیور را می‌توان نام برد (سال ۱۳۸۷ در مطلبی به این موضوع اشاره کرد.) در برابر موافقان تاسیس حکومت دینی هم در هر دو گروه سنتی و غیرسنتی وجود دارند. از جمله چهره‌های سنتی می‌توان به محمد مؤمن‌قمی و سیدکاظم حائری اشاره کرد و درباره چهره‌های غیرسنتی هم علاوه بر افرادی مانند محمدحسین نائینی و آخوند خراسانی که در انقلاب مشروطه اثرگذار بودند، با توجه به آنچه در انقلاب اسلامی شاهد بودیم، امام خمینی، محمد بهشتی،  حسینعلی‌منتظری  و همه آن جریانی که به بال جمهوریت در کنار بال اسلامیت نظام اعتقاد داشتند و این سخن امام که «میزان رای، ملت است» را در ساختار نظام از اصول آن دانستند؛ مربوط به همین جریانند.

دوری از سیاست

علاوه بر این دسته‌بندی‌ها که بالاخره نشانی از نیم‌نگاه به سیاست و نظم سیاسی وجود دارد، چهره‌هایی از روحانیون در طول تاریخ تشیع بوده و هستند که ورود به مسائل سیاسی نداشته‌اند و در کلامی واضح‌تر، دین و سیاست را به مثابه دو دنیای مجزا می‌دانند و به‌عبارتی نقطه‌ای مقابل «سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست» بوده‌اند (جمله‌ای که به سیدحسن مدرس نسبت داده شده اما در اصل میرزاعلی‌اکبر شیخ‌الاسلام‌اصفهانی آن را مطرح کرده است). در میان این جریان و تقسیم‎بندی‎ها می‌توان از افرادی مانند آیت‌الله بروجردی نام برد. چنانچه وقتی از او در مورد جنبش ملی شدن صنعت نفت سوال کردند، او گفته بود که «من در قضایایی که وارد نباشم و آغاز و پایان را ندانم و نتوانم پیش‌بینی کنم، وارد نمی‌شوم. قضیه ملی شدن صنعت نفت را نمی‌دانم چیست، چه خواهد شد و در آینده در دست چه کسانی خواهد بود. البته روحانیت نباید به‌هیچ‌وجه با این حرکت مخالفت کند، که اگر با این حرکت مردمی مخالفت کند و این حرکت ناکام بماند، در تاریخ ایران ضبط خواهد شد که روحانیت مانع شد؛ لذا به آقای بهبهانی و علمای تهران نوشتم که مخالفت نکنند.» همچنین بروجردی مخالف شرکت طلاب در انتخابات مجلس بود. معمولا از حامیان جریان در ادوار مختلف این برداشت نیز مطرح بود که مبارزه با رژیم، به‌ویژه اگر تند و قهرآمیز باشد، نمی‌تواند به نفع حوزه‌های علمیه و در نهایت به نفع دین تمام شود. نتیجه این تفکر، غیرسیاسی شدن این طیف از روحانیون بود که اکثریت را در حوزه علمیه قم تا مدت‌ها پیدا کردند. ‍ اینان به‌رغم مخالفت با برخی سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی شاه، تبلیغ احکام دین، تحصیل در حوزه‌ها و پرداختن به شئونات مرجعیت را وظیفه خطیر و اسلامی خویش می‌دانستند.‍ چنانچه امام‌خمینی هم درباره این گروه روحانیون در زمینه پیگیری موضع مراجع در مورد مصوبه انجمن‌های ایالتی و ولایتی چنین گفته بود: «همراه اهل بصیرت تبادل‌نظر کردیم. مابین آنها اشخاصی صلاح را خاموشی دانسته و تذکر دادند، دیگر وظیفه ما انجام شده است، هرگاه اعلام مخالفت کنیم، موجودیت حوزه علمیه قم به مخاطره می‌افتد، دقت کردم دیدم مطلب به عکس استنباط طبقه احتیاط کار است».

از طرفداران چنین نگاهی علاوه بر بروجردی، می‌توان از آیت‌الله وحید خراسانی و… نیز نام برد.

تشکل‌های سیاسی موجود در حوزه

فعالیت سیاسی روحانیون با نام جامعتین (جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه) گره خورده است. تشکل‌هایی که تصمیمات آنها به‌ویژه در آستانه هر انتخابات به گوش می‌رسد و تجربه نشان داده یکی از تشکل‌های اصلی فعالیت‌های سیاسی به‌ویژه در انتخابات  از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی همین جریان‌های نشأت‌گرفته از حوزه بود. اولین تقسیم‌بندی که برای فعالیت سیاسی تشکیلاتی در حوزه علمیه به‌ویژه حوزه علمیه قم می‌توان در نظر گرفت متأثر از فضای سیاسی کشور و به نسبت نوع ارتباطی است که با حاکمیت دارند؛ که این‌گونه است:

۱٫راست‌گرایان و محافظهکاران؛ همانند جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

۲٫چپ‌گرایان؛ همانند مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم

البته عبدالوهاب فراتی، استاد دانشگاه باقرالعلوم دسته سومی هم در نظر گرفت و آن ارزش‌گرایان است که بدون ارتباط مستقیم به هر یک از دو جناح فوق در تلاشند هر که به قدرت رسید را از مسیر تغافل از ارزش‌های اسلامی دور کنند. البته در کنار این تقسیم‌بندی روحانیون منتقد و مخالف هم مطرح می‌شود که در هیچ‌یک از تشکیلات سیاسی قرار نمی‌گیرند؛ چهره‌هایی مانند آیت‌الله صانعی و آیت‌الله منتظری به‌عنوان منتقد و آیت‌الله صادق‌شیرازی که با نگاه سنتی سلب مخالف تشکیل حکومت دینی هستند.

۳- بنیادگرایان که جریان‌های سیاسی خارج از حوزه از جمله جبهه پایداری از آن متأثر است.

 

اصلاح‌طلب

 

مجمع روحانیون مبارز

 

مجمع روحانیون مبارز از تشکل‌های سیاسی است که در پهنه سیاست کشور در جبهه جناح چپ و سپس اصلاح‌طلبان قرار می‌گیرد. این تشکل بال چپ جامعه روحانیت مبارز بود که در سال ۱۳۶۶ در آستانه انتخابات مجلس سوم با مشورت و تایید امام خمینی از آن جدا شد. محمد موسوی‌خوئینی‌ها و مهدی کروبی، در پی حذف محمود دعایی و فخرالدین حجازی از فهرست انتخابات جامعه روحانیت دست به اعتراض و سپس جدایی از آن زدند. اولین شورای مرکزی مجمع به دبیرکلی مهدی کروبی و عضویت محمد موسوی‌خوئینی‌ها، محمدرضا توسلی، حسن صانعی، امام جمارانی، حیدرعلی جلالی، سیدمحمد خاتمی، رسول منتجب‌نیا، اسدالله بیات، سیدمحمد هاشمی، محمدعلی انصاری، صادق خلخالی، محمدعلی رحمانی، سراج‌الدین موسوی، عبدالواحد موسوی‌لاری، علی‌اکبر آشتیانی، ناصر قوامی، محمدعلی نظام‌زاده، محمدعلی ابطحی، هادی غفاری، اسدالله کیان‌ارثی، سیدحمید روحانی، محمود دعایی، سیدتقی درچه‌ای و عیسی ولایی تشکیل شد. در انتخابات مجلس سوم این تشکل و جریان‌های همسو با آن توانست در برابر لیست جامعه روحانیت و جریان‌های همسوی آن، اکثریت را به دست آورد. با فوت امام خمینی در سال ۶۸ فعالیت این تشکل در عرصه سیاسی به حاشیه کشیده شد و در دولت اول هاشمی تنها سیدمحمد خاتمی، آن هم به مدت کوتاهی به‌عنوان وزیر ارشاد از این تشکل حضور داشت. پس از آن در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۷۶، سیدمحمد خاتمی گزینه پیشنهادی این تشکل بود که توانست جناح چپ را بسیج کند و آن اتفاق تاریخی را رقم بزند. در سال ۸۴ هم این تشکل از مهدی کروبی حمایت کرد و در سال ۸۸ گزینه آنها میرحسین موسوی بود و در سال ۹۲ و ۹۶ حمایت‌شان از حسن روحانی به‌عنوان بخشی از جبهه اصلاحات انجام گرفت. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ هم از هیچ گزینه‌ای حمایت نکرد. مجمع روحانیون مبارز در انتخابات‌های مجلس پس از اعلام موجودیت به جز مجلس چهارم با لیست جناح چپ همراهی داشت اما در مجلس هفتم که بحث تحریم انتخابات از سوی اصلاح‌طلبان مطرح شد این تشکل از آن اجتناب کرد. در حال حاضر دبیرکل این تشکل پس از مهدی کروبی، سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها و سخنگوی آن، مجید انصاری است.

 

 

اصولگرا

 

جامعه روحانیت مبارز

 

وقتی فعالیت سیاسی روحانیون در حوزه علمیه قم پس از فوت آیت‌الله بروجردی در سال ۱۳۴۰ گسترش پیدا کرد و برخی از روحانیون از جمله اکبر هاشمی‌رفسنجانی دور آیت‌الله روح‌الله خمینی جمع شدند، به مرور فعالیت سیاسی روحانیون برنامه‌ریزی و شاکله مشخصی یافت. با گذشت زمان و با حمایت و همراهی چهره‌های شاخصی مانند مرتضی مطهری در سال ۵۶ این تشکل به مرور شکل گرفت و در کنار احزاب و تشکل‌هایی مانند مؤتلفه اسلامی و بازار به فعالیت مشغول شد. مؤسسین و اولین شورای مرکزی این تشکل از اعضای شاخص انقلاب بودند؛ افرادی همچون سیدمحمد بهشتی، مرتضی مطهری، محمدجواد باهنر، علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی، محمدرضا مهدوی‌کنی، محمد مفتح، مهدی شاه‌آبادی، فضل‌الله محلاتی، ملکی، خسروشاهی، عباسعلی عمیدزنجانی، عرفانی، محمدعلی موحدی‌کرمانی، سیدمحسن هزاوه‌ای‌همدانی، علی‌اکبر ناطق‌نوری، مهدی کروبی و سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها. این جریان در ۶ انتخابات اول ریاست‌جمهوری و دو انتخابات اول مجلس نقش پررنگی در پیروزی‌ها ایفا کردند. یعنی ابوالحسن بنی‌صدر، محمدعلی رجایی، آیت‌الله سیدعلی‌خامنه‌ای و اکبر هاشمی‌رفسنجانی همه گزینه‌های مورد حمایت این تشکل بودند. معمولاً این جامعه در کنار جامعه مدرسین به‌عنوان جامعتین نقش‌آفرینی کرده‌اند. با شهادت برخی از چهره‌های برجسته و البته انشقاقی که در این جریان اتفاق افتاد و چپ‌های آن با ایجاد مجمع روحانیون مبارز مسیر خود را از آن جدا کردند، این تشکل به‌عنوان تشکلی راست‌گرا به فعالیت پرداخت. این جریان در انتخابات ۱۳۷۶ از علی‌اکبر ناطق‌نوری حمایت کردند. در انتخابات ۱۳۸۰ در کنار جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و تشکل‌های همسو سکوت اختیار کردند و اغلب تشکل‌های راست‌گرایان به دعوت مردم به شرکت در انتخابات اکتفا کردند و در انتخابات ۱۳۸۴ از هاشمی‌رفسنجانی حمایت کردند. در انتخابات ۸۸ از هیچ کاندیدایی به‌صورت رسمی حمایت نکردند اما محمدرضا مهدوی‌کنی، دبیرکل این تشکل مردم را تشویق به رای به محمود احمدی‌نژاد کرد. علی‌اکبر ولایتی گزینه مورد توجه آنها در انتخابات ۱۳۹۲ بود که البته از او هم حمایت مستقیمی انجام ندادند. در سال ۱۳۹۶ و ۱۴۰۰ هم ابراهیم رئیسی گزینه مورد تایید و حمایت آنها بود. در انتخابات مجلس شورای اسلامی هم معمولاً لیست‌های جناح راست و بعد اصولگرایان از دوره سوم به بعد مورد حمایت این تشکل بودند. در حال حاضر دبیرکل این تشکل مصطفی پورمحمدی، نایب‌رئیس آن محمدعلی موحدی‌کرمانی و سخنگوی آن، غلامرضا مصباحی‌مقدم است.

 

 

اصولگرا

 

مصباحیون

 

در عصر جدید، گروه دیگری نیز در میان حوزویان مشغول به فعالیت است که اگر بخواهیم بر مبنای رویکردی و اندیشه‌ای نامی بر آنها بگذاریم می‌توانیم آنها را بنیادگرا محسوب کنیم. از جمله چهره‌های شاخص آن محمدتقی مصباح‌یزدی است. اگرچه مدرسه حقانی با نام چهره‌هایی مانند سیدمحمد بهشتی، عبدالرحیم ربانی‌شیرازی و حسین حقانی و بسیاری از چهره‌های انقلابی و مبارزاتی مشهور است اما آن زمان که مصباح‌یزدی به‌عنوان مدرس در این مدرسه حضور داشت، جمعیتی از دانش‌پژوهان این مدرسه حول او جمع شدند و طیفی را تشکیل دادند که برخلاف قاطبه این مدرسه، مخالف فعالیت مبارزاتی انقلابی بودند و همین جریان پس از پایان دوره و پیروزی انقلاب در فضای حوزه و دانشگاه مبلغ نوعی نگاه بنیادگرایی شدند. این جریان معمولاً از جامعه سنتی فاصله گرفته‌ است. آنها مطالعه دروس مدرن از جمله فلسفه غرب را در برنامه‌های خود داشتند و اگرچه نمی‌توان ریشه اندیشه‌ای آنها را با قاطعیت متأثر از مارتین هایدگر دانست اما برخی ابعاد و نوع اندیشه آنها بی‌شباهت به دیدگاه‌های هایدگر نیست. خارج از حوزه علمیه، جبهه پایداری ارتباط و تأثیر بسیاری از این جریان داشته است و در حال حاضر این اندیشه و حامیان آن در مؤسسه آموزشی – پژوهشی امام‌خمینی(ره) و فرهنگستان علوم اسلامی قم فعال هستند.

 

اصلاح‌طلب

 

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

 

پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ که سیدمحمد خاتمی با حمایت جناح چپ از دل روحانیت توانست به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیده مردم سکان دولت اصلاحات را در دست بگیرد، تشکل‌های سیاسی زیادی مشغول به کار شدند. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم هم با مشی «اصلاح‌طلبی، تغییر و اصول‌گرایی انقلابی اصیل» به فعالیت سیاسی در حوزه عمومی کشور و البته حوزه علمیه قم آغاز به کار کرد. اعضای آن که اکنون اکثراً اصلاح‌طلبان، مدرسان درس خارج حوزه علمیه قم، استادان دانشگاه روحانی و شاگردان آیت‌الله منتظری و برخی نیروهای چپ خط امام هستند. برخی از اعضای شاخص این تشکل سیدحسین موسوی‌تبریزی، سیدمحمدعلی ایازی، محمود صلواتی، محمدتقی فاضل‌میبدی، سیدابوالفضل موسویان، محمدعلی کوشا، سیدسراج‌الدین موسوی، اسدالله بیات‌زنجانی، مسعود ادیب، مهدوی آملی، داود فیرحی(مرحوم)، ناظم‌زاده‌قمی، علی ظهیری، صادق کاملان، محمدرضا یوسفی، سیدرضا برقعی‌مدرس، عبدالرحیم سلیمانی، سعیدیان‌فر و مقدم هستند. این تشکل در بسیاری از حوادث به‌ویژه در مسائلی که موضوع مذهبی و دینی دغدغه بوده واکنش‌های اصلاح‌طلبانه داشته و در انتخابات هم همسو با سایر تشکل‌های اصلاح‌طلب عمل کرده است. این تشکل سیاسی در سال گذشته علاوه بر بیانیه‌هایی همسو با نگاه اصلاح‌طلبانه نسبت به اعتراضات سال گذشته در بعد فقهی نسبت به احکام معترضان و برخوردها واکنش نشان داده است. دبیر فعلی مجمع محققین و مدرسین حوزه قم، سیدحسین موسوی‌تبریزی است.

 

 

اصولگرا

 

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

 

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که این روزها به‌عنوان یک تشکل اصولگرا شناخته می‌شود، در سال ۱۳۴۰ توسط برخی علما و استادان حوزه علمیه قم، با محوریت حسینعلی منتظری و همراهی آذری‌قمی، ربانی‌شیرازی و هاشمی‌رفسنجانی تأسیس شد و برنامه‌های سیاسی آن حول محور مبارزه با حکومت پهلوی و تلاش برای دستیابی به انقلاب انجام می‌گرفت. پس از انقلاب اسلامی ایران هم این تشکل سیاسی متشکل از روحانیون در جهت تأسیس و تثبیت جمهوری اسلامی در کنار جامعه روحانیت مبارز فعالیت و مشارکت کرد. با گذشت زمان و دسته‌بندی سیاسی که در فضای روحانیت شکل گرفت، این تشکل به مرور از چهره‌های سیاسی نزدیک به جناح چپ خالی شد و چهره‌های برجسته باقی‌مانده آن در حمایت از جناح راست و اصولگرایان فعالیت کردند. محمد یزدی به‌عنوان دبیرکل این تشکل معمولاً در بسیاری موارد همسو با نظرات محمدرضا مهدوی‌کنی و جامعه روحانیت اعمال نظر کرد. البته در انتخابات ۸۴ به‌صورت مستقیم از هیچ‌یک از کاندیداها حمایت نکرد و در انتخابات سال ۹۲ اگرچه جامعه روحانیت اعلام نظر و حمایت مستقیمی نداشت اما جامعه مدرسین از علی‌اکبر ولایتی حمایت کرد. در حال حاضر هاشم حسینی‌بوشهری رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است.

  • منبع خبر : هم میهن