حقوق مالکیت، یکی از پایه‌های اصلی اقتصاد سالم و پایدار، در هر جامعه‌ای است. این حقوق به افراد اطمینان می‌دهد که حاصل تلاش و سرمایه‌گذاری‌شان محفوظ خواهد ماند و از تصرف یا اتلاف توسط دیگران، از جمله دولت، در امان است. با این حال، در بسیاری از جوامع، «مالیات پنهان» عملاً نقض حقوق مالکیت را […]

حقوق مالکیت، یکی از پایه‌های اصلی اقتصاد سالم و پایدار، در هر جامعه‌ای است. این حقوق به افراد اطمینان می‌دهد که حاصل تلاش و سرمایه‌گذاری‌شان محفوظ خواهد ماند و از تصرف یا اتلاف توسط دیگران، از جمله دولت، در امان است. با این حال، در بسیاری از جوامع، «مالیات پنهان» عملاً نقض حقوق مالکیت را به شکل غیرمستقیم و نادیدنی عملی می‌کند.

مالیات پنهان چیست؟
مالیات پنهان شامل هزینه‌هایی است که دولت به‌طور غیرمستقیم از جیب شهروندان می‌گیرد، بدون اینکه آن را رسماً به‌عنوان مالیات اعلام کند. تورم، یکی از بارزترین نمونه‌های مالیات پنهان، از طریق کاهش ارزش پول موجب می‌شود که قدرت خرید افراد به‌طور ناعادلانه به دولت منتقل شود. دیگر موارد شامل تعرفه‌های پنهان واردات، هزینه‌های اضافی خدمات عمومی، و ناکارآمدی‌های ساختاری در اقتصاد است.

نقض حقوق مالکیت
کاهش ارزش دارایی ها و سرمایه ها؛
تورم، به‌عنوان نوعی مالیات پنهان، ارزش دارایی‌های مردم را بدون هیچ‌گونه جبران عادلانه کاهش می‌دهد. این فرایند، در عمل به مصادره بخشی از ثروت افراد شباهت دارد.
غیر شفاف بودن فرایندها؛
مالیات‌های مستقیم، با شفافیت وضع می‌شوند و مردم از میزان و محل مصرف آن آگاه‌اند. اما مالیات‌های پنهان، به دلیل غیرشفاف بودن، نه تنها حقوق اقتصادی، بلکه حق آگاهی و مشارکت مردم را نیز زیر پا می‌گذارد.
-تشویق به رفتارهای غیراخلاقی؛
در شرایطی که مالیات پنهان بار سنگینی بر دوش مردم می‌گذارد، بسیاری از افراد برای حفظ حقوق خود به راه‌هایی چون فرار مالیاتی یا انتقال دارایی‌ها به خارج از کشور روی می‌آورند. این امر به تضعیف اقتصاد ملی منجر می‌شود.
مالیات پنهان، برخلاف مالیات‌های مستقیم که می‌توانند تصاعدی و عادلانه تنظیم شوند، اقشار کم‌درآمد را بیشتر تحت تأثیر قرار می‌دهد. در نتیجه، این اقشار عملاً از حق مالکیت خود بر درآمد و دارایی‌های محدودشان محروم می‌شوند.
توجیه؛
دولت‌ها می‌توانند حذف یارانه‌ها را به‌عنوان اقدامی اصلاحی معرفی کنند، اما درباره تورم و تأثیرات آن سکوت می‌کنند، زیرا اعتراف به آن نوعی قبول ناکارآمدی است.

درس هایی برای ایران؛
آرژانتین، کشوری که تا چند دهه پیش یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای بحران‌زده دنیا محسوب می‌شد، اخیراً توانست پس از ۱۲۳ سال، کسری بودجه خود را به صفر برساند. اما این موفقیت چگونه به دست آمد و چه درس‌هایی برای ایران دارد؟
کنترل مخارج عمومی: دولت آرژانتین با کاهش هزینه‌های عمومی و حذف یارانه‌های غیرضروری، بخش بزرگی از بودجه را آزاد کرد.
شفافیت مالی: اصلاح نظام مالیاتی و شفاف‌سازی در هزینه‌کردهای دولتی، اعتماد عمومی را به سیاست‌های اقتصادی بازگرداند.
کاهش تورم: دولت با مهار چاپ پول و ایجاد سیاست‌های انقباضی، توانست تورم را تا حد زیادی کنترل کند.
جلب سرمایه‌گذاری خارجی: جذب سرمایه‌گذاری خارجی از طریق ایجاد ثبات در سیاست‌های اقتصادی و ارائه مشوق‌های مالیاتی، نقش مهمی در بهبود اقتصاد آرژانتین داشت.

اصلاح تدریجی و متوازن: حذف ناگهانی یارانه‌ها بدون اصلاح مالیات‌ها و مهار تورم، به بحران‌های اجتماعی و اقتصادی منجر خواهد شد.
کنترل تورم به‌عنوان اولویت: تورم، به‌عنوان نوعی مالیات پنهان، باید با سیاست‌های پولی دقیق مهار شود.
شفافیت و پاسخگویی: دولت باید در ارائه گزارش‌های مالی شفاف و صادقانه عمل کند تا اعتماد عمومی جلب شود.
تجربه آرژانتین نشان می‌دهد که اصلاحات اقتصادی هرچند دشوار، با برنامه‌ریزی صحیح و شفافیت می‌تواند به نتیجه‌ای پایدار برسد.