۱-کارل مارکس در جایی به یک جمله منسوب به هگل اشاره می کند که تا کنون بسیار نقل قول شده است.و در ادامه خود جمله ای وزین به آن می افزاید. مارکس می گوید:«هگل در جایی می گوید همه رویدادها و شخصیت ها در تاریخ گویی دو بار رخ می دهند، اما فراموش می کند […]

۱-کارل مارکس در جایی به یک جمله منسوب به هگل اشاره می کند که تا کنون بسیار نقل قول شده است.و در ادامه خود جمله ای وزین به آن می افزاید. مارکس می گوید:«هگل در جایی می گوید همه رویدادها و شخصیت ها در تاریخ گویی دو بار رخ می دهند، اما فراموش می کند که اضافه کند نخست به گونه تراژدی و بار دوم به گونه کمدی.»
۲-زندگی سیاسی ما مردم ایران اما گویی یک کمدی-تراژدی است که بارها و بارها بازنویسی می شود .و شاید تاریخ ما نیز چنین باشد.
سحرگاه امروز خبر استعفای چندباره جواد ظریف از معاونت راهبردی رییس جمهوری در فضای سیاسی کشور پیچید .ظریف که تا پیش از دولت روحانی سیاستمداری در سایه بود و در گوشه ای دلنشینن (نیویورک )زندگی شخصی و سیاسی اش را می گذراند در دوره روحانی و پس از موفقیت در به سرانجام رساندن توافق برجام با امریکا به یک قهرمان ملی تبدیل شد. مردم عادی به فرودگاه برای استقبال از او رفتند و برایش شعار «دکتر ظریف زنده باد» سر دادند.
ظریف در آن دوره آنقدر شجاعت داشت که تندروهای داخلی را به هیچ انگارد و لبخند زنان با جان کری (وزیر خارجه وقت به اصطلاح شیطان بزرگ) در واکینگ استریت حاشیه دانوب قدم بزند و روحیه تازه کند.
و در دوره قبل انتخابات ریاست جمهوری اگر بگوییم رای اکثریت رای دهندگان به پزشکیان در واقع رای به جواد ظریف بود و نه رای مسعود پزشکیان بیراه نگفته ایم.آنها روی برگ رای نوشتند مسعود پزشکیان اما گفتند جواد ظریف .
ظریف اما پس از انتخابات ریاست جمهوری آن ظریف گذشته نبود. پزشکیان سایه ای از روحانی نبود و ظریف نیز گویی می خواهد جمله معروف کارل مارکس را بار دیگر قامت عمل بپوشاند که شخصیت های تاریخی وقتی برای بار دوم تکرار می شوند بیشتر انگار در نقشی کمدی ایفای نقش می کنند.
چندبار تا کنون استعفا کرده است تا قولهایی که به مردم داده و خود می داند نمی تواند عملی شان کند را فراموش کند و فراموش کنند.
۳-اما آقای ظریف تو جواد ظریفی نه جواد خیابانی که از این شبکه به آن شبکه بروی تا یا مثل دلقک ها با جملات قصار و مضحک مردم را بخندانی یا با تعریف و تمجید کرد های دل بهم زن از مدیران بی خاصیت اعصاب مردم را رنده کنی .مردم به ظریفی رای دادند که استوار و پایدار برجام را به انجام رساند نه ظریفی که با هر پخت تندروها صحنه را خالی کند بی آنکه در برابر رای دهندگانی که به حرف او پای صندوق آمدند احساس مسئولیت کند.
تو مهدی تاج هم نیستی که وقتی در قضیه ویلموتس عرصه را تنگ دید با شامورتی بازی ناراحتی قلبی را بهانه کرد و صحنه را ترک کرد تا آب ها که از آسیاب افتاد دوباره در قامت یک مدیری برای تمام فصول به صحنه برگردد.
اگر نمی توانی کاری کنی ،صادقانه با مردم حرف بزن. صادقانه واقعیت ها را گفتن کمترین کاری است که تو مسئولی در برابر این مردم انجام دهی. که اگر چنین نکنی پایان تو همان پایانی است که مارکس گفته است «تکرار شدی اما در قاموس یک کمدین.»