نصیربوشهر – غلامرضا حاجی نژاد: در دهه چهل، در دوران کودکی و نوجوانی، هنگامی که به بوالخیر و گهی،به دیدار خویشاوندان مادر می رفتم، با *میرزا* آشنا شدم ، ردایی خاکستری و دستاری سفید می پوشید، که او را با هیکل تنومندش با دیگران، متمایز می کرد. این نوع پوشش با لباس و عمامه ای […]

نصیربوشهر – غلامرضا حاجی نژاد:

در دهه چهل، در دوران کودکی و نوجوانی، هنگامی که به بوالخیر و گهی،به دیدار خویشاوندان مادر می رفتم، با *میرزا* آشنا شدم ،
ردایی خاکستری و دستاری سفید می پوشید، که او را با هیکل تنومندش با دیگران، متمایز می کرد.

این نوع پوشش با لباس و عمامه ای که روحانیون می پوشند ،هم با لباسی که این اواخر، خودش می پوشید،متفاوت بود.

آن ایام، به منبر می‌رفت، چاووشی می خواند،اذان و ذکر می گفت و پا منبری می‌گفت و روضه می خواند.

در حل و عقد امور و در تمام مجالس از عزا و شادی شرکت فعال داشت.

آرام و صبور بود , کمتر حرف می زد اما نکته سنج بود.

گاه گذاری لطیفه ای با چاشنی لبخندی بیان می کرد،در ایام جوانی هم مهمان نوازی و خوش مشربی و خوش مجلسی از صفات بارزش بود،انگار این را از خاندانش به او به ارث رسیده بود.

هرچه به میانسالی و سالخوردگی نزدیک می شد این ویژگی ها، برجسته و برجسته تر می شد.

دید و بازدید از دوستان و خویشاوندان و شرکت در مراسم ترحیم ،از رفتار روزمره او از اوان جوانی تا واپسین روزهای زندگیش بود.

هر چند بر سنش افزوده می شد دامنه حضورش بیشتر و بیشتر می شد ،پیش از انقلاب و پس از انقلاب، تا زمانی که حاج سید محمد محمدی بوالخیری در قید حیات بودند،همیشه همراه و همگام با او،درتمام مجالس منطقه و شهرستان و استان شرکت می کردند.

حضور آنان، باعث تسکین روحیه و التیام بخش درد و آلام دردمندان بود.

*میرزا*، علاوه بر فعالیت های مذهبی، اجتماعی و امور خیریه که جزء لاینفک زندگیش به شمار می رفت ,در امور سیاسی و مطالبات به حق مردم، همیشه همراه مطالبه گران و فعالین منطقه و در انعکاس خواسته های مردم در امور عمرانی و معیشتی آنان در دیدار با نمایندگان و استانداران و مسوولان نقش پر رنگی داشت.

در کتاب اسناد ساواک که در خصوص شهید والامقام شهید ابوتراب عاشوری، انتشار یافته،از *میرزا* نام برده می شود, که به کرات در منزل آن شهید با وی دیدار داشته است.

در آغاز انقلاب و در جنگ تحمیلی در تشویق جوانان، برای اعزام به جبهه های جنگ،مانند روحانیون دیگر منطقه، فعال بود، در همین راستا فرزندان او مانند جوانان منطقه به جبهه شتافتند و عبدالعزیز فرزند عزیزش به درجه رفیع شهادت نائل امد.

در خانه اش بر روی همه باز بود،فقیر و غنی و وکیل مهمانش می شدند و به گرمی پذیرایی می شدند.

مجلس او صفایی خاص داشت آرامش و لطافت در رفتار و گفتارش مهمانان بعضا عصبانی از اوضاع زمانه را آرام می کرد.

یادش جاودانه باد …

 

  • منبع خبر : نصیر بوشهر