نصیربوشهرآنلاین – ایوب صفری: چنین به نظر می‌رسد که انتظارات از دکتر پزشکیان و به‌خصوص در ایام اخیر، (جدای از انتظارات حاکمیتی) را باید در سه سطح، دسته‌بندی کرد: انتظارات اهالی ستاد انتخاباتی، انتظارات اصلاح‌طلبان و انتظارات عمومی. از فردای پیروزی آقای پزشکیان، تعیین شورای راهبری و کارگروه‌های بررسی گزینه‌های وزارت با عضویت ۴۵۰ متخصص […]

نصیربوشهرآنلاین – ایوب صفری:

چنین به نظر می‌رسد که انتظارات از دکتر پزشکیان و به‌خصوص در ایام اخیر، (جدای از انتظارات حاکمیتی) را باید در سه سطح، دسته‌بندی کرد: انتظارات اهالی ستاد انتخاباتی، انتظارات اصلاح‌طلبان و انتظارات عمومی.
از فردای پیروزی آقای پزشکیان، تعیین شورای راهبری و کارگروه‌های بررسی گزینه‌های وزارت با عضویت ۴۵۰ متخصص مختلف را باید کاری بدیع و روندی به سمت غربال نخبگان و برگزیدگان حوزه‌های مختلف دید؛ اما از آنجا که چنین امر مهمی که پیش‌تر در دایره‌ای بسته و عمدتاً هم در قامت لابی، انجام می‌گردید، این‌سری به عرصه عمومی کشیده شده و عملاً همه را محق نموده است که خود را ذینفع بدانند، شرایطی را موجب گردید که حتی در سطح استان‌ها هم برخی پیشاپیش اسلحه به دست شوند.
التهاباتی دامن زده شده که بخشی از آن، ماحصل این تجربه جدید است و بخش قابل‌توجهی هم به دلیل گشوده شدن سفره‌ی مکنونات فرصت‌طلبان و مقام‌پرستان این دیار؛ که عمدتا، راهی غیر از لابی و زد و بند در پستو ها، برایشان مألوف نیست.
در مورد این شرایط، کیهان با خوشحالی از حرص و آز عریان برخی مجاهدان مناصب نوشت و با این واژگان به اصلاحات تاخت: «مدعیان اصلاحات شعار برای ایران سر دادند و رأی گرفتند؛ اما امروز مست صندلی‌های قدرت شده‌اند و به جان هم افتاده‌اند».
اما فقط کیهان نبود که چنین نوشت. چریک پیر اصلاحات هم از برخی منصب‌پرستان گلایه کرد و گفت: «به نظر می‌رسد شعار «برای ایران» قبل از انتخابات، به شعار «برای وزارت» تبدیل‌شده.»
فارغ از بهانه‌جویی کیهان برای اتهام همیشگی به اصلاح‌طلبان که روندی تکراری است، اما اشارات بهزاد نبوی جای تامل دارد و باید پرسید که مخاطب آن، چه کسانی است؟ آیا فقط فرصت‌طلبانِ اپورتونیست و حتی مدعیان دوگانه‌سوز و مدیران دائم‌المدیر، مد نظر است یا برخی افراد نفوذ یافته که در سودای غنیمت، حتی لمپن‌های اجاره‌ای را به عرصه‌ی عمومی گسیل نمودند؟ نقش برخی مجاهدان جمعه که از روز شنبه، مجاهدان زنبیل به دست شدند، چگونه است؟
از برخی مدعیان تاج‌بخشی باید پرسید که عاملیت‌شان در انتخابات اخیر، واقعاً از روی سهم‌خواهی بود یا از روی دلسوزی برای ایران؟ مجاهد میهن بودند یا مجاهد منصب؟ البته در عموم فعالیت‌های سیاسی و انتخاباتی، غث و سمین هم هست و به‌خصوص که اصلاً فلسفه حزب و تحزب، برای کسب قدرت است؛ ولی آیا مجاهدت انتخاباتی این حضرات، صرفاً با هدف ویژه‌خواری و خاصه‌خواری بوده که پیش‌تر، رقیب را بدان متهم می‌کردند، لیکن حالا می‌بینیم که وجنات مذکور، بیشتر از دیگران در زیر پوستین خود این حضرات پنهان است.
اگر حامی مسعود پزشکیان هستیم، گفتمان او عدالت‌محوری است و عدالت، قبل از هر چیز، توزیع سهم انسانیت انسان است بدون هیچ معیار دیگری و اینکه رأیی که ملت داده‌اند، حق مصادره و مجوز سوء‌استفاده به هیچ‌کس را نمی‌دهد.
اما فارغ از جماعت‌های فرصت طلب و انگشت‌شمار مجاهدان زنبیل به دست، ما قاطبه ستادی‌ها را داریم که از نخبگان مردمی و بلکه اصلاح‌طلبان شناسنامه‌دار هستند و بخشی از مردم، به اعتبار آن‌ها، به دکتر پزشکیان اعتماد کرده یا حتی حاضر به مشارکت شده‌اند؛ عدم سهم‌خواهی ایشان به این معنی نیست که هیچ مطالبه‌ای از دکتر پزشکیان نداشته و بلکه رئیس‌جمهور را در میدان رها کنند و‌ بروند.
دکتر پزشکیان در ۱۸ محور، ملاک‌های مقبول و اجماعی را برای انتصاب مدیران، اعلام کرده است و اگرچه جبهه اصلاحات و بسیاری از بزرگان همراه ایشان، اعلام کرده که سهمی نخواهند گرفت اما این، نباید به معنی عدم همراهی رئیس‌جمهور منتخب و پشت کردن به مردمی باشد که شاید برای آخرین بار، به این نخبگان سیاسی و اجتماعی و دعوتشان، اعتماد کرده‌اند.
به‌زعم این قلم، چه افراط و‌ چه تفریط، هر دو نابودکننده است. ما از آنجا که از جنس انسام دو پا و ممکن‌الخطا هستیم، از نگاه صفر و صدی، جهت‌گیری‌ها، تعصبات و خصوصاً آرزومندی‌های شخصی، گریزی نداریم. اصولاً عادت ما آدم‌ها این است که نیمی از زندگی را به تمسخر آنچه دیگران به آن اعتقاد دارند، بگذرانیم و نیمی دیگر را در اعتقاد به آنچه دیگران به تمسخر می‌گیرند!
در شرایط کنونی، مسئولین کمپین دکتر پزشکیان و خصوصاً جریان اصلاحات، بخواهند یا نخواهند، ازآنجاکه آبروی خود را وسط گذاشته‌اند، باید هم کاری کنند که این دولت، موفق عمل کند و مردم، شاهد میوه دادن نهال آن باشند.
این مردمی که بخش زیادی از آن‌ها، ترجیح دادند یک‌بار دیگر هم باور کنند و آمدند و به دکتر پزشکیان رأی دادند، البته مردمی آگاه هستند و همان بخشی هم که به هر دلیلی رأی ندادند، قاعدتاً انتظارات معقول داشته و شرایط را به‌خوبی درک می‌کنند و کسی از ایشان، منتظر بهشت نیست. انتظار و قضاوت‌ هم داشته باشند، مقایسه‌ی نسبی و معطوف به‌قاعده‌ی داده_ستانده است.
باید اینجا به یک مفهوم علمی به نام اثر تقابل یا اثر مقایسه (Contrast effect) اشاره‌ای شود که توسط جان لاک فیلسوف انگلیسی در قرن هفدهم مطرح شد و اذعان دارد که انسان‌ها و اشیاء، به‌طور مستقل ارزشیابی نمی‌شوند؛ بلکه، در مقایسه با سایر افراد و اشیاء ارزشیابی می‌شوند. فرد یا پدیده در مقایسه با چیزهای بدتر، بهتر از حالت اصلی‌اش (اثر مقایسه‌ای مثبت) و در مقایسه با چیزهای بهتر، بدتر از حالت اصلی‌اش دیده می‌شود (اثر مقایسه‌ای منفی).
وقتی یک پدیده را زیبا و بزرگ یا یک عملکرد را موفق و مطلوب می‌پنداریم، در حقیقت یک‌چیز زشت‌تر و کوچک‌تر یا عملکرد ضعیف‌تر و ناموفق‌تر را در کنار آن دیده‌ایم. اساساً مغز انسان، تمایل به ارزیابی چیزها بر اساس مقایسه دارد. به عبارتی، حتی اگر استانداردهای عینی مشخصی هم وجود داشته باشد، مقایسه ساده بین پدیده‌ها، راحت‌ترین راه ارزیابی آن‌ها برای مغز انسان است.
دلیل دیگری که یاران صدیق دکتر پزشکیان و جبهه اصلاحات را مکلف به همراهی دکتر پزشکیان می‌نماید، تفاوت انسان‌ها، قبل موقعیت و بعد آن است؛ این مبحث مهم روانشناسی قدرت که می‌گوید، ولو با انتخاب بهترین مدیران، کار تمام نشده و آمال ملت، محقق نخواهد شد. به‌خصوص که اساساً آدم‌ها پس از رسیدن به قدرت، بعضاً گرفتار کیش شخصیت و نگاه از موضع بالا شده و عموماً، رفتاری دارند که شاید هیچ شباهتی به قبل آن نداشته باشد.
مطالعاتی که در زمینه‌های مشترک روانشناسی و علوم سیاسی به‌عمل‌آمده، ثابت کرده که انسان‌ها، رفتاری به‌کلی متفاوت، پیش و پس از به قدرت رسیدن، از خود نشان می‌دهند و رفتار و کردار و حتی نحوه سخن گفتن ایشان به‌طور بارزی دست‌خوش تغییر می‌گردد.
دیچر کلتنر، روانشناس اجتماعی از دانشگاه برکلی با بررسی آزمایش‌های دانشگاهی، متوجه شد که قدرت، باعث می‌گردد که به نحوی اعجاب‌آور، فرد از لحظه تکیه زدن به جایگاه قدرت، رفته‌رفته جهان پیرامون خود را تنها از منظر خود ببیند و به‌طور اسرار‌آمیزی تجزیه‌وتحلیل‌ها و تصمیماتش در جهت حفظ و بقاء قدرت خویش گردد. حتی فرد به‌سرعت تمامی مهارت‌های خود را در ایجاد رابطه عاطفی با یاران و مخاطبان خود، به فراموشی سپرده و دیگر دیدگاه‌های آنان را نمی‌بیند و صدای آنان را نمی‌شنود. او تنها چیزهایی را می‌بیند که دوست دارد ببیند و صداهایی را می‌شنود که دوست دارد بشنود.
عطف به آنچه اشاره شد، قدرت، نیازمند نظارت و پاسخ‌جویی است و به‌علاوه، توفیق هم وقتی محقق می‌گردد که خالص‌ترین و باورمندترین آدم‌ها به گفتمان دولت، در یک پروسه مشخص و شایسته‌گزین، در مصدر امور قرار گرفته باشند.
لذا در مورد مدیریت‌ها در دولت دکتر پزشکیان، ضمن آنکه باید تمام شایستگان را از سلایق مختلف، مشارکت داد، لیکن همه گروه‌های اصلاح‌طلب و باورمندانی که طبق نظام‌نامه، امکان همکاری با دولت را دارند، باید با تمام وجود وسط میدان بیایند و از فردای تحلیف، حتی بیش از قبل صلاحدیدهای‌شان را دیکته کنند و‌ دولت دکتر پزشکیان را مجاب به نظارت‌پذیری، پاسخگویی و همراهی با مطالباتی نمایند که مردم از این دولت، انتظار دارند.