انسان از روزی که چشم به جهان می گشاید ترس هم با او متولد می شود، ( گریه هنگام تولد) کم کم که بزرگ تر شده ترس های خوب و بد او هم بیشتر می شوند، پس به ناچار تا لحظه مرگ با آن ها زندگی می کند.
اما در این میان ترس های زنان با مردان کاملا متفاوت است.
اقسام متداول ترس در انسان
۱‐ ترس از امری که البته وقوع خواهد یافت و دفع آن در قوه بشریت نمی باشد و شکی نیست که ترس چنین امری از جهل و نادانی است.
۲‐ ترس از امری که وجود احتمالی دارد و ممکن است وقوع نیابد زیرا اختیار آن در دست شخص نیست که این ترس بیهوده است. در قرآن کریم آمده؛ در حقیقت من بر خدا که پروردگار من و شماست توکل کرده‌ام، که زمام اختیار هر جنبنده‌ای به دست اوست و البته پروردگار من در کار بندگان به راه راست است.( سوره هود، آیه ۵۶)
۳‐ ترس از کاری که اختیار آن در دست شخص باشد اما هنوز مسببات آن فراهم نشده که در این صورت باید مراقب حال خود باشد تا مرتکب عملی که باعث پشیمانی است نشود.
۴‐ ترس از چیزهایی که طبع انسانی بی خود و بی جهت از آن وحشت دارد مثل; جن، میت و…خصوصاً در مواقع تنهایی، که به دلیل ضعف نفس است، لازم است که انسان عاقل کمی با خود تامل کند.چنان که در قرآن کریم اندیشیدن از اوصاف خردمندان به شمار آمده است.( سوره آل عمران، آیات ۱۹۰-۱۹۱)

۵‐ ترس از مرگ، که البته باعث ترس از مرگ چند چیز است؛
اول‐ این که تصور کند که با مرگ فانی و معدوم صرف می شود
دوم ‐این که گمان کند با مردن نقصی به او می‌رسد و تنزل پیدا می‌کند و همه این ها غفلت از حقیقت مرگ و انسان است، زیرا هر که حقیقت این دو را شناخت می داند که مرگ باعث کمال رتبه انسان و انسانیت می شود و چیزی از آن نمی کاهد.

سوم – علاقه به اولاد و عیال و دشواری گذاشتن منصب و مال است که می‌توان گفت این ترس از مرگ نیست بلکه مهاجرت از لذات دنیای دنیه است. پس نباید محبت دنیا و ساکنان آن موجب ترس شود، از رسول خدا (ص) روایت شده است که نزدیک ترین شما به جایگاه من در قیامت، نیکو ترین شما از جهت اخلاق و سودمندترین شما نسبت به خانواده خویش است.( عیون الاخبار الرضا ج۲، ض۳۸)
چهارم ‐ ترس از این که بعد از مرگ خانواده ذلیل و خوار خواهند شد که این هم از وسوسه های شیطان است زیرا تنها پروردگار متعال توانایی ان را دارد تا هر ذره ای از ذرات عالم را به کمالی که برازنده و سزاوار اوست برساند.
پنجم ‐ ترس از دشمنان و تصور خوشحالی آن ها، رسول خدا (ص) در این باره می فرماید؛ مدارا با مردم نیمی از ایمان است و نرمش با آن ها نیمی از زندگی است. امام صادق(ع) پس از نقل کلام پیامبر(ص) فرمود؛ با گناهکاران در ظاهر معاشرت داشته باشید و با آن ها درگیر نشوید که به شما ستم می کنند.(الکافی،ج۲، ص۱۱۷)
نهایتاً ‐ ترس از عذاب الهی به واسطه معاصی و گناهانی که از او صادر شده است. «از بندگان خدا تنها دانایان اند که از او می ترسند»( سوره فاطر، آیه ۲۸)
این ها چند مورد از ترس هایی بود که انسان ها با آن درگیرند؛ اما یک سری ترس هایی در زندگی هست که مختص زنان است،خصوصا در جامعه امروزی، مثل؛ ترس از سیر کردن شکم فرزندان برای زنان بی سرپرست یا بد سرپرست، ترس از قضاوت های نادرست مردان برای زنان مطلقه، و مهمتر از همه ترس از خشونت های خانوادگی، کشته شدن با داس، تبر، یا میله آهنی. براستی ریشه این ترس ها از کجاست؟ غیر از تفکرات جاهلانه ای که از آن زمان که دختران را زنده به گور می کردند تا به امروز برجای مانده، آیا سزاوار است با نام غیرت و حفظ ناموس کسی را از داشتن حق مسلم زندگی محروم کرد؟
تا به کی باید شاهد چنین قتل های فجیعی باشیم، رومینا، ریحانه، فاطمه و…. ده ها زن دیگر قربانی تعصبات جاهلانه و فرهنگ سنتی جامعه خود شدند.
امیدواریم که با همت و تلاش فعالین حوزه زنان به زودی لایحه ای در مجلس تصویب شود تا زنان سرزمینم دارای هر فرهنگ،سنت و عقایدی که هستند بدون ترس، به زندگی خود ادامه دهند؛ چرا که حیات حق مسلم هر انسان است، که هیچ کس جز خدا نمی تواند ان را بگیرد.

• منبع خبر : نصیر بوشهر