متأسفانه پیش از آنکه دکتر مصدق بتواند برنامه‌هایش را برای کشور به‌طور کامل محقق کند، در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با کودتایی که سی‌آی‌اِی و ام‌آی‌سیکس هدایت کردند برکنار شد. مصدق هنگامی که در مسند قدرت بود، با مقاومت شدیدی در برابر اصلاحات تحول‌آفرینش روبه‌رو شد. در داخل کشور، از سوی ائتلاف طرفداران غرب و […]

متأسفانه پیش از آنکه دکتر مصدق بتواند برنامه‌هایش را برای کشور به‌طور کامل محقق کند، در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با کودتایی که سی‌آی‌اِی و ام‌آی‌سیکس هدایت کردند برکنار شد. مصدق هنگامی که در مسند قدرت بود، با مقاومت شدیدی در برابر اصلاحات تحول‌آفرینش روبه‌رو شد. در داخل کشور، از سوی ائتلاف طرفداران غرب و عناصر محافظه‌کاری که در برابر اکثر اصلاحات مقاومت می‌کردند و از سوی حزب توده که از رویکردهای انقلابی و کمونیستی حمایت می‌کرد، تحت فشار قرار گرفته بود.

یک تحلیل جامع تاریخی جهانی اخیر نشان می‌دهد که بین نیروهای مردمی که جامعه را به سمت بی‌نظمی می‌کشانند و نیروهای حکومتی که آن را به سمت ظلم و استبداد سوق می‌دهند یک «دالان باریک» وجود دارد که موجد جامعه‌ای دموکراتیک و فراگیر است، اما رسیدن به آن «دالان» و ماندن در آنجا مستلزم تلاش زیاد، سرمایه‌گذاری، و وضع قوانین شفاف و روشنی است که همه بازیکنان کلیدی به آن احترام گذاشته و از آن پیروی کنند.

میراث دکتر مصدق بسیار فراتر از ملی‌کردن صنعت نفت است. به‌خصوص، باید از او بابت نهادسازی در راستای پیشبرد یک سوسیال‌دموکراسی ایرانی هم یاد کرد. مصدق برخی از بدیع‌ترین اصلاحات اجتماعی نسل خود را انجام داد یا معرفی کرد. مصدق به‌منظور اصلاح سریع ساختارهای دولتی و پیشبرد کشور، قدرت قانون‌گذاری را از مجلس و سنا دریافت کرد و در چارچوب آن اختیارات ۲۰۳ قانون مترقی را ابلاغ کرد

مصدق قانونی را صادر کرد که بر اساس آن اعضای شورای محلی باید از ساکنان همان منطقه بوده و با رأی مخفی انتخاب شوند. پیش از آن اعضای شورا از جامعه محلی نبودند، و بیشتر منصوب می‌شدند. علاوه براین، پیش‌نویس این قوانین در روزنامه‌ها منتشر شد تا شهروندان بازخوردها و پیشنهادهایشان را آشکار کنند؛ اقدامی که در آن زمانه نه‌تنها در ایران بلکه در بیشتر کشورهای پیشرفته هم بی‌سابقه بود. تلاش مصدق برای توانمندسازی شهروندان گام بی‌نظیری بود که مفهوم «مردم» را از یک برداشت ابزاری و رعیتی به یک مقصود مدرن شهروندی سوق می‌داد؛ یعنی می‌کوشید برای اولین بار شهروندان ایران را به سوژه‌ای با ابتکار عمل، با حقوق معین و مسئولیت اجتماعی مشخص تبدیل کند.

مصدق از نسلی بود که اعتقاد جامعی به اصول متعارف روز هم داشت. بسیاری از هم‌دوره‌های مصدق هم همین گرایش را داشتند. در نتیجه مصدق به شاه قول داده بود که ضد سلطنت گامی برندارد و تا آخر به قول خود وفادار ماند؛ البته، مفهوم مصدق از سلطنت یک سلطنت مشروطه بود (یعنی ترکیبی از اقتدار سنتی و عقلانی)، ولی شاه همواره می‌خواست هم‌زمان با سلطنت حکومت هم بکند؛ و این یعنی شاه به دنبال اقتدار سنتی و احیای حکومت استبدادی بود.