بیش از سه ماه از روزی که مسعود پزشکیان که در مراسم تحلیف خود از تشکیل دولت وفاق ملی حرف به میان آورد گذشته است، کابینه به مجلس معرفی شد و تمام گزینه‌های معرفی‌شده توانستند رای اعتماد بگیرند تا در مسیر تشکیل رسمی دولت چهاردهم یک گام دیگر برداشته شود؛ مسیری که با معرفی معاونین […]

بیش از سه ماه از روزی که مسعود پزشکیان که در مراسم تحلیف خود از تشکیل دولت وفاق ملی حرف به میان آورد گذشته است، کابینه به مجلس معرفی شد و تمام گزینه‌های معرفی‌شده توانستند رای اعتماد بگیرند تا در مسیر تشکیل رسمی دولت چهاردهم یک گام دیگر برداشته شود؛ مسیری که با معرفی معاونین در حال تکمیل است. در این مسیر و پس از اینکه عنوان «وفاق ملی» برای دولت انتخاب شد، حرف‌ها و حدیث‌ها و اعتراض‌های زیادی به مسعود پزشکیان شکل گرفت که او وفاق را رعایت نکرده‌ و یا وفاق را به صورتی ترتیب داده است تا به یکی از جناح‌های سیاسی بیشتر از دیگر جناح‌ها قدرت بدهد.

به عبارتی می‌توان گفت غُر زدن‌ها در فضای سیاسی ادامه پیدا کرد؛ غُر زدن‌هایی که بعضاً از جانب تندروهای اصول‌گرا فراتر رفته و جنبه تهدید هم پیدا می‌کند. اما در این میان سوال اینجاست که در ترکیبی که چیده شده است، هر کدام از جناح‌های سیاسی چه تعداد از صندلی‌های دولت چهاردهم را در اختیار دارند؟

به عبارتی در سیستم وفاق بر مبنای گفتمان پزشکیان، کدام‌یک از گرایش‌های سیاسی ایران (اصلاح‌طلب، میانه‌رو، اصول‌گرای سنتی و معتدل و اصول‌گرای تندرو) در اکثریت قرار دارد. این گزارش نگاهی آماری به قرار گرفتن گرایش‌های سیاسی در ترکیب دولت چهاردهم، وزارت‌خانه‌ها و معاونت‌ها خواهد داشت.

سه نکته پیش از تحلیل

پیش از آغاز به تحلیل آمار، ذکر سه نکته ضروری است. اول اینکه در این گزارش تنها به سمت‌ها و جایگاه‌هایی پرداخته شده است که تعیین‌تکلیف شده‌اند، به عبارت واضح‌تر، پست‌هایی که هنوز گزینه دولت چهاردهم برای آنها معرفی نشده و همچنان در حال گذراندن امور با معاونان دولت سیزدهم هستند، مورد ارزیابی قرار نگرفته‌اند (برای مثال می‌توان به حوزه معاونت قهرمانی در وزارت ورزش و جوانان و یا حوزه معاونت پرورشی در وزارت آموزش و پرورش اشاره کرد).

نکته قابل اشاره دوم این است که در این گزارش تنها گزینه‌هایی مورد بررسی قرار گرفته‌اند که سابقه‌ای سیاسی از آنها پیدا شده است، به عبارتی افرادی مورد اشاره هستند که یا عضویت رسمی در حزبی سیاسی دارند و یا به صورت مشخص گرایش سیاسی آنها معلوم است.

نکته دوم این است که در این گزارش فقط به وزرا، معاونین رئیس‌جمهور، منصوبان رده‌بالا در پاستور و معاونان وزرا اشاره شده و سایر افراد دارای جایگاه سازمانی (مانند رئیس‌ها و هم‌رده‌های این‌چنینی) و همچنین مشاوران، مورد بررسی قرار نگرفته‌اند.

در این میان سومین نکته‌ای که باید مورد اشاره واقع شود، این است که قابل کتمان نیست و نمی‌توان دور از نظر داشت که در بین معاونانی که برای حضور در وزارت‌خانه‌ها معارفه شده‌اند، افرادی حضور داشته باشند که گرایش سیاسی به سمت یکی از جریان‌های کشور داشته باشند اما از آنجا که این گرایش سیاسی از سوی آنها اعلام نشده و یا نمی‌توان به صورت مشخص گمانه‌زنی کرد که در کدام سمت و سوی سیاسی ایران قرار دارند، پس عنوان مشخصی را نمی‌توان برای گرایش سیاسی این دسته مورد استفاده قرار داد.

همچنین به احتمال فراوان عده دیگری هم وجود دارند که گرایش سیاسی خاص مبتنی بر تعاریف مرسوم جریان‌شناسی ندارند اما بنابر عنصری که بارها در جمهوری اسلامی دیده شده، با حمایت ویژه یک جریان سیاسی به جایگاه رسیده‌اند و به عبارتی وام‌دار آن جریان سیاسی محسوب می‌شوند؛ روندی که آنها را مدیون آن جریان کرده و در همین مسیر سعی می‌کنند اوامر و درخواست‌های آن گروه سیاسی را در سمتی که در اختیار گرفته‌اند اجرا کنند.

برای این دسته از افراد که گرایش سیاسی مشخصی ندارند شاید بهتر باشد که عنوان «مستقل» را بیاوریم؛ از آنجایی که حداقل در فاز فکری احتمال مستقل بودن در فضای ایران پایین است، می‌توان این افراد را با وضعیتی «نامشخص» قلمداد کرد. در همین راستا به برخی اسامی اشاره خواهیم داشت؛ لیستی که البته تنها مربوط به هیئت دولت و مجموعه پاستور است و معاونان وزارت‌خانه‌ها را شامل نمی‌شود. برای مثال به برخی از مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود:

عزیز نصیرزاده (وزیر دفاع)، سیدمحمد اتابک (وزیر صمت)، محسن پاک‌نژاد (وزیر نفت)، علاءالدین رفیع‌زاده (رئیس سازمان امور اداری و استخدامی)، محمد اسلامی (رئیس سازمان انرژی اتمی)، سیدحمید پورمحمدی (رئیس سازمان برنامه و بودجه)، سعید اوحدی (رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور)، حسین افشین (معاون علمی،‌ فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان)، شینا انصاری (رئیس سازمان حفاظت محیط زیست).

فراوانی متخصص‌ها

یکی دیگر از نکته‌هایی که باید پیش از آغاز ورود به فضای تحلیل آمار، اشاره‌ای ویژه کرد، این است که در انتصابات دولت چهاردهم اثر ویژه تخصص‌گرایی به خوبی قابل مشاهده است؛ به‌خصوص در بخش معاونان وزارت‌خانه‌های دولت، این مورد را می‌توان به خوبی لمس کرد که بسیاری از پست‌ها با توجه به سابقه فنی به افراد سپرده شده است و وزارت‌خانه‌‌هایی پیدا می‌شوند که معاون‌هایی که برای حضور در آنها معارفه شده‌اند، سابقه روشن و مشخص در فعالیت سیاسی به نفع یکی از جریان‌های سیاسی کشور را ندارند. برای مثال در این ارتباط می‌توان به وزارت ارتباطات اشاره کرد.

درباره این وزارت‌خانه و نوع انتصاباتی که ستار هاشمی انجام می‌داد، مباحثی وجود داشت و عده‌ای می‌گفتند که وزیری که دولت چهاردهم برای این حوزه حساس در نظر گرفته، سیاست‌های دولت سیزدهم را پیاده می‌کند.

برای مثال، محمد مهاجری، روزنامه‌نگار اصول‌گرا طی یادداشتی که در تاریخ هشتم مهر در کانال تلگرامی خود منتشر کرد، نوشته بود: «بنا به شنیده‌ها وزارتخانه شما هنوز توسط اخوی گرامی وزیر قطع ارتباطات دولت سیزدهم (آقای عیسی زارع‌پور) راهبری می‌شود و افراد نزدیک به جنابعالی توسط او انتخاب می‌شوند، و نفوذی که در دولت قبل داشت، اکنون با ضریب بیشتر جریان دارد.

اگر با همین دست فرمان پیش بروید و بانیان وضع موجود، آنجا را اداره کنند، وزارتخانه‌تان به همان سرنوشت تاسف‌باری تبدیل می‌شود که در دولت قبل شد. این وسط مردم می‌مانند و وعده‌های هواشده آقای پزشکیان به دست توانمند جنابعالی.» البته یک‌بار دیگر باید به این نکته توجه کرد که شاید حرف منتقدان درست باشد اما حداقل چیزی که مشخص شده، این است که این معاونان سابقه کاری مشخص و مرتبط با حوزه کاری خود دارند اما گرایش سیاسی خود را پنهان نگه داشته‌اند.

جریان 1

05

آمار چه می‌گوید

در مجموع ۷۷ نفر در این جدول‌ها قرار گرفته‌اند که شاخصه‌های نزدیک بودن‌شان به جریان‌های سیاسی کشور وجود دارد و می‌توان آنها را حامی یکی از تفکرات دانست. در این میان بیشترین گزینه‌ها مربوط به اصلاح‌طلبان است که ۴۵ درصد را در اختیار دارند. جایگاه بعدی به اصول‌گرایان اختصاص دارد که ۳۸/۹۴ درصد را به خود اختصاص داده‌اند (البته در این میان اصولگرایان سنتی و معتدل بیشترین سهم را دارند که ۳۲/۴۵  درصد پست‌ها در اختیارشان است. نزدیکان به جبهه پایداری و دولت سیزدهم هم ۶/۴۹ درصد از پست‌ها را در اختیار گرفته‌اند)  میانه‌روها که نزدیکان به حسن روحانی و علی لاریجانی هستند هم ۱۵/۵۸ درصد را در اختیار دارند.

گرایش‌های حزبی در بین اصلاح‌طلبان مشخص‌تر از اصول‌گرایان است. در این میان حزب اعتماد ملی و انجمن اسلامی پزشکان با سه کرسی در صدر قرار دارند و پس از آنها، حزب ندای ایرانیان و امید ایرانیان با دو کرسی قرار گرفته‌اند.  البته حزب کارگزاران نیز دو گزینه در اختیار گرفته اما عضو این حزب نیستند و نزدیک به آن محسوب می‌شود. در بین اصولگرایان نیز، شورای ائتلاف و نزدیکان به آن سه گزینه را در اختیار دارند.

  • منبع خبر : هم میهن