*شیرینی های زندگی روستایی* حسین روئین تن.(حرمهاجر) درشماره قبلی و به همَّت هفته نامه نصیر بوشهر،سیــر وروال زندگی باحلاوت در روستا را کلیک زدیم، رسالت این روال اشاره به فرهنگ وفولکلر زندگی روستائیان وآشنایی با ابزار آلاتشان وصد مهمتر،احیـــاء وباز چرخانی رسم و رسومات ونوع گویش های آنها در مناطق چهارسو و مختلف استان بوشهر […]

*شیرینی های زندگی روستایی*

حسین روئین تن.(حرمهاجر)

درشماره قبلی و به همَّت هفته نامه نصیر بوشهر،سیــر وروال زندگی باحلاوت در روستا را کلیک زدیم، رسالت این روال اشاره به فرهنگ وفولکلر زندگی روستائیان وآشنایی با ابزار آلاتشان وصد مهمتر،احیـــاء وباز چرخانی رسم و رسومات ونوع گویش های آنها در مناطق چهارسو و مختلف استان بوشهر است.
در شماره قبل از (تاپو وتُکُل)براتون گفتیم،و دراین شماره ازنحوهء تهیه *نــون نازک مُحلی* به کنکاش مینشینیم.
*♦️جُفنِه(اَنجانه)، تگین،خون،تـیــر ، تُووه ـ نون بِرشَن ، اَنجال.*
بانوی سحرخیز متعهدروستائی، صبح زود پس از اقامه نمازش، طبق معمول عادت همیشگی کِلَش را روی چاله مینهاد چای میساخت، نون نَـــم میزد،آماد مبکرد سی ناستای اهل خونه و بلافاصله خمـــیر میکرد. اوبرحسب تعداد نفرات خانواده محاسبه وهفته ای یکبار نون پخت میکرد.
این کدبانوبا همکاری دختر یا مادرشوهر یاهم عروسش، صبح زود آرد را در *جُفنه که شبیه تشت های امروزی اما سفالی (جیــری) یا *انجانه که به همین شکل بود ولی جنسش از نوع کُنده درخت وچوبی بود مییرختند، انرا *هَسک میدادند، کمی که خمیر قوام میگرفت *تگین را پهن میکردن (تگین از جنس پشم بود چهار گوشه ای ۱/۵×۲ که از گَبّه خیلی نازکتر اما خیلی ریزباف تربود)ساخته میشد. خمیر را با مهارتی خاص به قطعه های مساوی بنام (چونِه) برش میدادند.
بعد *(khonخون) را وسط تگین مینهادن و مقداری *پَرسُم (آرد) روی خون میرختند وکدبانو تیر را برمیداشت وبا مهارت واستادی خودبه چونه میمالید ،چونه ثانیه بثانیه گرد تر وپهن تر میگشت. تا اینکه به شعاع ۲۰تا ۲۵ اینچ میرسید ،بعد آنرا با ظرافت توی تویزه مینهاد(تویزه از محصولات سُنّتی ودست باف محلی است که توسط متعلقات نخل خرما) ساخته شده بود ودایره ای رگِه رگه با شعاع ۳۰ اینچ بود.
دومی وسومی وبقیه را روی هم درهمان تویزه می انباشت.
لازم است بگویم در روستاهای شصت سال پیش استان بوشهر ، علاوه بر نجابت واصالت یک دختر روستایی که بلااستتنا این فاکتورموجود بود سراغ کدبانوگری دخترمیرفتند، دختران روستایی ک کمکم نون پهن کردن را میاموختندگاهی زن همسایه یا زنان ده شاخصا موقع نون کردن منزل دختر مورد نظرشان میرفتند تا ببینند مهارت او در این حرفه چقداست که برای پسرشان *شی چش بگیرنش.
گاهی هم بود که زنی از روستایی دیگر با زنی از روستای محل دختر موردنظرشان سفارش میدادند که ما دلمون میخواد دخترفلونیه سی بچمون بسونیم یه زحمتی بکش مهارتش تو نون پهن کردن ونون برشوندن را سیمون وازگو کن.
خب هر دختری که نونش بزرگتر بودو روی تووه نون ورش نمیسوخت او شانش شـــــی (شوهر) کردنش بالاتربود بود البته معیارهای مثل پخت پزغذا و زرنگی هم مورد توجه بود.
بگذریم ،بعد که نونها پهن میشد نوبت پخت یا بِرشوندن میرسید.
سه پایه‌ *(کُچونه یا کُدُمبه)را اطراف چاله مینهادن و تووه (تابه) را روی آن قرارمیدادن بعد (اَنجال)که عبارت بود از پیشال گِز و خار وخاشاکی مثل *سُلُنج وخارُشتُر ومقدار کمی هم پِشکِل (مدفوع گوسفندکه به سُـــر) مشهور است آنرا آتیش میزدن ،تووه که گرم میشد کدبانو یه نان خمیری از تویزه برمیداشت وروی تووه مینهاد،کمی بعد دومی وسومی را هم روی تاوه مینهاد، واین روش تا برشیدن یه نان ادامه میافت، تا پایان تمامی برگ نان ها، حالا گاهی که میخواستن اَفتو گیر نشن، کدبانوی دومی به کار اضافه میگشت کدبانوی اول نان را بعداز پهن کردن از روی خون مسقیما روی تووه مینهاد کدبانوی دومی میوِرشُوند، بدین صورت،وقت کمتری تلف میشد. این هم اضافه کنم که بوی نون کدبانوی روستایی تا هفت خونه آدمی را گرسنه میکرد. *★یاد ،تعهدها،تعبدها،راستی وپاکی ها،*
*یکرنگی ها ،صفا و صداقت وصمیت های معصومانه بخیر*.
پایان قیمت دوم
⭕⭕⭕⭕⭕