درباره صدور حکم سیدمصطفی تاجزاده در ۲۴ ساعت گذشته، خیلیها این نکته را نوشتهاند. وقتی خبر محکومیت سیدمصطفی تاجزاده به هشت سال زندان منتشر شد، بسیاری حرفهای روز قبل رئیس قوهقضاییه را یادآور شدند. آنجا که مسئول دستگاه قضا، مخالفان و منتقدان و معترضان را از هر گروه و جریان سیاسی به گفتوگو و طرح […]
درباره صدور حکم سیدمصطفی تاجزاده
در ۲۴ ساعت گذشته، خیلیها این نکته را نوشتهاند. وقتی خبر محکومیت سیدمصطفی تاجزاده به هشت سال زندان منتشر شد، بسیاری حرفهای روز قبل رئیس قوهقضاییه را یادآور شدند. آنجا که مسئول دستگاه قضا، مخالفان و منتقدان و معترضان را از هر گروه و جریان سیاسی به گفتوگو و طرح نقدهایشان فراخوانده بود. سوال مشترک این بود؛ مگر تاجزاده جز گفتوگو چه کرده بود؟ مگر او از زمان بیرون آمدن از زندان هفتساله پیشین تا محکومیت به زندان هشت ساله آتی، چه کرده بود جز گفتن و نوشتن و نقد کردن؟ گفتهها و نوشتهها و نقدهای او البته صریح بود. نهتنها با سطوح مختلف نظام یا مخالفان سیاسیاش در جبهه اقتدارگرایان. او با خود اصلاحطلبان نیز بهصراحت سخن میگفت. با اپوزیسیون هم. و نیز با خودش، گذشتهاش و گفتهها و کردههای خود و همفکران و همراهاناش در بلوک چپ اسلامی.
چنین بود که او با همه گفتوگو میکرد. از علیرضا زاکانی تا مراد ویسی، از غلامحسین کرباسچی تا خشایار دیهیمی، از احمد زیدآبادی تا بهزاد نبوی و مهمتر از همه، از نسل خود تا نسلهای بعد. گفتوگوی تمدنها را اگر سیدمحمد خاتمی طرح کرد و اگر هادی خانیکی در داخل بیشاز همه درباره گفتوگو گفت و نوشت؛ اما آن که به میدان آمد و گفتوگو کرد، تاجزاده بود. او در وادی گفتار و نظر نماند، از همان جوانی اهل کردار و کنش بود. اهل کمیته و سازمان و سیاست و میدان بود. و این وجههاش را از آغاز میانسالیاش در دوره فراز اصلاحات تا پایان میانسالیاش در دوره افول اصلاحات حفظ کرد. دههها بهسرعت میگذشت، اما مشی او و وفاداریاش به گفتوگو، بر سر جای بود.
در شب کوی دانشگاه ۱۳۷۸، نیمهشب بر ترک موتور مینشست تا به میان دانشجویان زخمخورده کوی برود و با آنان گفتوگو کند و به آرامش فراخواند.
در شب انتخابات ۱۳۸۸ در جمع اعضای بهتزده و خشمگین ستاد اصلاحطلبان از گزارشهایی میگفت که دریافت کرده و چندان مطابق برآوردها نبود و جوانترها را فرامیخواند به خویشتنداری و آغاز دوباره به امید آینده.
در آبان ۱۳۹۸ ازیکسو، مسئولان را بهصراحت خطاب میگرفت که با معترضان خشونت نکنند و ازدیگرسو، اصلاحطلبان و همفکران را نقد میکرد که تاوان بوروکراتیزه شدن و دوری از گفتمان اصلی و اصیل خود را میپردازند و دیگر پایگاهی در جامعه ندارند.
حتی حضور غیرمترقبهاش بهعنوان نامزد ریاستجمهوری در اردیبهشت ۱۴۰۰ هم مبتنی و متکی بر پیشبرد گفتوگو بود. وقتی منتقدان (چه از جبهه تحریمگران و اپوزیسیون و چه از جمع همراهان و چه از طیف محافظهکاران) او را میپرسیدند که به فرض محال تاییدصلاحیت شدن و به ریاستجمهوری رسیدن، چگونه میخواهد این خواستها – و به تعبیر دقیقتر خود تاجزاده: «رویاها»- را محقق کند؛ هیچ پاسخی نداشت جز گفتوگو. باور داشت میتواند و میباید با مقامات گفتوگو کرد و آنان را انذار داد که اگر اصلاحات جدی و موثر را پیش نگیرند و ساختار را متناسب با واقعیت بازنسازند، نهتنها حکومت که کشور و ملت را به مهلکه میاندازند. او یکسال بعد، در بهار و تابستان ۱۴۰۱، این گفتوگوی صریح را با اپوزیسیون ادامه میداد. مرزبندی او با خیابان و حتی نقد و نفی گفتمان براندازان، برآمده از این بود که گفتوگوی خشونتپرهیز را بر خشونت و ستیز اولویت میداد و پیامدهای کابوسمانند آن را پیش روی رویاپردازان «فردای جمهوری اسلامی» مینهاد. در آن شبهای کلابهاوسی، تنها اصلاحطلبان یا اپوزیسیون میزبان او نبودند. بارها شد که به میزبانی جوانان بسیجی و حزباللهی به گفتوگو با آنان نیز نشست و علیرغم نقدهای تند و صریح آنان، کوشید محورهای مشترکی برای سخن گفتن با آنان بیابد و بر آن مبنا، عمل کند.
چنین است که تاجزاده را نه فقط در نظر و سخن که در میدان عمل، میتوان «مرد گفتوگو» خواند. او در همه این سالها نیک میدانست گفتوگو، صرفا یک ژست سانتیمانتال یا روشنفکرانه نیست. همچنان که صرفا زینتالمجالس نهادها و نشستهای مختلف شدن و با این و آن دور هم نشستن، گفتوگو نیست. در منظر و منطق تاجزاده، آن گفتوگویی واقعی است که هم دارای مبنا و محتوا و گفتمان روشن باشد، هم الزامات آن در صحنه عمل را لحاظ کند و هم با صراحت و صداقت و قاطعیت بیان شود. برآوردن این سه رکن گفتوگو، البته کار کمتر کسی است. چنین است که تاجزاده حتی در میان نزدیکترین دوستان و همفکران خود نیز، منتقدانی جدی دارد. بسیاری از آنان، راهبرد او را قبول دارند و میپسندند، اما راهکارهای او را نامتناسب با این راهبرد میپندارند. گروهی از جانب راست، صراحت و قاطعیت و خطابهای مستقیم او را نمیپسندند و معتقدند رادیکالیسم بیان او، نمیتواند ابزاری مناسب و متناسب برای راهبرد و گفتمان اصلاحی باشد و اتفاقا، نیروهای رادیکال را در جبهه مخالف او تقویت میکند. گروهی هم از جانب چپ، سخنان صریح و رادیکال تاجزاده را پوششی برای توجیه راهبرد او میدانند که همان تداوم اصلاحطلبی – و به بیان طعنهآلود آنان: «استمرارطلبی»- است. از منظر این طیف، رادیکالیسم بیانی تاجزاده فاقد اصالت است؛ چراکه در سطح سخن میماند، اما در کنش، ادامه همان اصلاحطلبی است که جز گفتوگو (و لاجرم به رسمیت شناختن ساختار موجود) ابزاری برای مواجهه ندارد و نمیشناسد. حال آنکه نهتنها در نزد اپوزیسیون و جریانهای رادیکالتر معتقد به سیاست خیابانی، بلکه از نگاه بخشی از حامیان و کنشگران اصلاحطلب نیز، زمان اصلاحطلبی و گفتوگو، دیری است که گذشته؛ حتی اگر یکسوی گفتوگو، چهرهای با صراحت و صداقت تاجزاده باشد. چنین بود که تاجزاده با وجود آنکه مخاطبان زیادی در فضای واقعی و مجازی دارد و همواره چهرهای موثر و موردتوجه اهالی سیاست تلقی میشود، اما در میدان عمل، چهرهای تنها و ارتشی تکنفره است. یکی مرد جنگی که گاه در شبهای کلابهاوس دهها هزار تن را گرد خود میآورد؛ اما در راهی که پیش رو مینهاد، کمتر کسی همراه میشد. گروهی از چپ میرفتند و گروهی از راست. اما بااینوجود، تقریبا همه آنان که بههردلیل راهبرد یا راهکار او را نمیپسندیدند، وقتی با او به گفتوگو مینشستند (و اغلب هم کم میآوردند)، به پایبندی و التزام عملیاش به آداب گفتوگو اذعان میکردند.
بازداشت و محکومیت تاجزاده از این منظر، نفی یکی از بارزترین و مبرزترین نمادهای گفتوگو در ایران امروز است و مانعی تازه پیش روی تاجزاده مینهد تا بتواند از راهبرد اصلاحی و راهکار گفتوگوییاش دفاع کند. گرچه آنان که او را میشناسند، نیک میدانند که او از قبل، آماده این رخدادها و برخوردها بوده است و با اذعان به آن، قدم به راه پرسنگلاخ گفتوگو نهاده است. او همین امروز هم، حاضر است با هر مخالفی بنشیند و صادق و صریح، با او بگوید و بشنود و بهاحتمال قوی، سخن خود را بر کرسی بنشاند. حال که فراخوان گفتوگو میدهند، میتوانند این گزینه را هم امتحان کنند…
- منبع خبر : هم میهن
Sunday, 24 November , 2024