«نوکیسگی» را اینگونه تعریف کرده‌اند: قشری که از لحاظ درآمد به طبقهٔ بالای جامعه ولی از لحاظ فرهنگ به طبقهٔ بسیار پایین جامعه و حتی نزدیک به لمپن‌ها قرار دارند علاقهٔ بسیاری به خودنمایی، دیده شدن، عرض اندام و نوچه‌پروری دارند. نوکیسه‌ها، از یک طبقهٔ اجتماعی مبدأ به یک طبقهٔ اجتماعی مقصد پرتاب شده‌اند. این […]

«نوکیسگی» را اینگونه تعریف کرده‌اند:
قشری که از لحاظ درآمد به طبقهٔ بالای جامعه ولی از لحاظ فرهنگ به طبقهٔ بسیار پایین جامعه و حتی نزدیک به لمپن‌ها قرار دارند

علاقهٔ بسیاری به خودنمایی، دیده شدن، عرض اندام و نوچه‌پروری دارند.

نوکیسه‌ها، از یک طبقهٔ اجتماعی مبدأ به یک طبقهٔ اجتماعی مقصد پرتاب شده‌اند.

این پرتاب ناگهانی بر اثر یک اتفاق با استفاده از رانت، دلالی، ارث، موج‌سواری و سواستفاده از التهابات اقتصادی رخ می‌دهد. آن‌ها، دیگر نه خود را به طبقهٔ اجتماعی مبدأ متعلق می‌دانند و نه با جایگاهی که اکنون کسب کرده‌اند، آشنایی دارند.

به‌عبارتی از گذشتهٔ خود نفرت دارند و نسبت به اکنون خود دچار ترس و حقارت‌اند.

نوکیسه برای اینکه به طبقهٔ پیشین خود اثبات کند که دیگر به آن‌ها تعلق ندارد و همچنین برای غلبه بر احساس حقارت خود در مقابل طبقهٔ جدیدی که به آن پرتاب شده است، مجبور به تظاهر است و ساده‌ترین راه برای تظاهر، خرید دیوانه‌وار کالاهای لوکس، نمایش عروسی‌ها، میهمانی‌ها و خانه‌های آن‌چنانی است.

اما فاجعهٔ اصلی از جایی آغاز می‌شود که ما، فیلم و عکس عروسی‌ها، میهمانی‌ها، اتوموبیل‌ها و خانه‌های آن‌ها را از طریق پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای همدیگر ارسال می‌کنیم.

ما با این کار به مزدوران تبلیغاتی آن‌ها تبدیل می‌شویم و بی‌مزد و منت، به هدفی که آن‌ها در سر دارند نزدیکشان می‌کنیم و آن هدف چیزی نیست جز تظاهر و دیده شدن.

جاهلان عصر جدید، نوچه‌های جدید لازم دارند. عده‌ای با موبایل‌های‌شان، عکس و فیلم آن‌ها را به اشتراک می‌گذارند و افتخار نوچگی آن‌ها را پذیرا می‌شوند.

بسیاری از آگاهان از نوکیسه‌ها متنفرند، زیرا می‌دانند نوکیسه‌ها بر خلاف سرمایه‌دارهای واقعی و قشر ثروتمند سنتی، سرمایهٔ خود را نه در کارآفرینی که در دلالی صرف می‌کنند. آن‌ها منابع مالی جامعه را بر اساس بی‌لیاقتی به دست گرفته‌اند.

اما فاجعهٔ بزرگ‌تر وقتی رخ می‌دهد که هنگام تماشای فیلم عروسی‌ها و پارتی‌های این دسته،  خودمان را جای این افراد می‌گذاریم
و بر زندگی سطحی و انگل‌گونهٔ آنان حسرت می‌خوریم.