دورهمی‌های سیاسی که طی چند ماه گذشته از سوی جریان تندرو برگزار شده، خروجی‌های جالب توجه دارد. آخرین خروجی متعلق به یکی از چهره‌های تندرو مجلس است که تحلیلی از وضیعت جاری کشور ارائه می‌دهد. محورهایی که به آن اشاره می‌کنم، عیناً از کانال تلگرامی گوینده پیاده‌سازی شده است. او در بخشی از صحبت‌هایش، به […]

دورهمی‌های سیاسی که طی چند ماه گذشته از سوی جریان تندرو برگزار شده، خروجی‌های جالب توجه دارد. آخرین خروجی متعلق به یکی از چهره‌های تندرو مجلس است که تحلیلی از وضیعت جاری کشور ارائه می‌دهد. محورهایی که به آن اشاره می‌کنم، عیناً از کانال تلگرامی گوینده پیاده‌سازی شده است. او در بخشی از صحبت‌هایش، به سخنرانی مقام رهبری در نوروز ۱۳۹۲ در حرم امام رضا (ع) اشاره می‌کند که گفتند «اگر غلطی از اسرائیل سر بزند، تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهیم کرد».

سپس نتیجه می‌گیرد که برخی شخصیت‌های برجسته مقاومت به همراه تعدادی از نظامیان بلندپایه کشورمان در جریان وقایع اخیر شهید شدند، اسرائیل نیز در آبان‌ماه به خاک ایران حمله کرد بنابراین غلطِ مذکور از سوی رژیم تل‌آویو سر زده است. او همچنین صحبت‌های نماینده تندرو دیگری مبنی بر ترور سیدابراهیم رئیسی را به نحوی ملایم‌تر مطرح کرد.

این نماینده تندرو مجلس در جای دیگری اضافه می‌کند که توان نظامی ایران نسبت به یک دهه قبل پیشرفت چشمگیری داشته و سپس این مسئله را مطرح می‌کند که دستور رهبری به علاوه توان نظامی وجود دارد، پس حتماً مانعی در کار است. دو مانع تعریف می‌کند: سر کار بودن مسئولین مردد و کشش نداشتن افکار عمومی. از قول گوینده، تکلیف مسئولین مردد که «باورشان نیست ما می‌توانیم» مشخص است. کشش نداشتن افکار عمومی را نیز نارضایتی حاصل از سناریونویسی به وسیله مشکلات ناشی از قطع برق و مسائل اقتصادی می‌داند؛ این نتوانستن‌ها و برنامه‌ها برای این است که «بنا بر ایجاد نارضایتی در مردم است».

در انتها نیز نتیجه می‌گیرد که همه این‌ها به خاطر ظریف است: «امروز آقای ظریف وظیفه‌اش انحراف دولت است. اینجا ظریف یک شخص در دولت آقای پزشکیان نیست. یک شاخص در دولت آقای پزشکیان است. وظیفه ظریف چیست؟ وظیفه ظریف این است که دولت را بر مذاکره، متوقف نگه دارد.»

ذکر چند نکته درباره این صحبت‌ها لازم است. آغاز کردن جنگ در خاورمیانه آسان و پایان دادن آن بسیار مشکل است. نمونه آن، همین وقایعی است که نماینده محترم مجلس به آن اشاره می‌کند. ۱۵ ماه گذشته در خاورمیانه نشان داد که پایان جنگ نیز بسته به خواستِ همین دشمنی ا‌ست که کمتر کسی در سفّاک بودن آن شک دارد. بنابراین، سوال این است که چرا باید جنگی غیرضروری را آغاز کرد.

در این که ایران می‌تواند به اسرائیل حمله کند، شکی نیست. این حمله می‌تواند بسیار ویرانگر باشد. ما چیزی از یمنی‌ها کم نداریم که روزانه تل‌آویو را می‌زنند. ایران می‌تواند صدها تیر موشک هایپرسونیک به سمت اسرائیل شلیک کند و خسارت‌های گسترده به جا بگذارد. شکی نیست که توانایی مذکور در ایران وجود دارد. سوال اصلی این است: بعد از آن باید چه کنیم؟ تجربه نشان می‌دهد که طرف مقابل از لحاظ فناوری نظامی دست بالا را دارد و بازدارندگی میان دو کشور از بین رفته و کار به اقدام نظامی رسیده است. حمله ویرانگر، پاسخ ویرانگر در پی دارد.

نکته مورد اشاره درباره کشش نداشتن افکار عمومی نیز بسیار صحیح اما علت ذکرشده نادرست است. آن افکار عمومی که تاب و توان جنگی بی‌ارتباط به ایران را ندارد، با چند ماه مشکل در ورطه نارضایتی نیفتاده است. واقعاً برخی فکر می‌کنند نارضایتی در جامعه ما مربوط به همین چندماه اخیر است؟

امروز نهمین سالگرد حمله به سفارت عربستان است. بهانه آن اقدام چه بود؟ اعدام شیخ نمر در عربستان. بهایش چه بود؟ هفت سال قطع ارتباط با عربستان سعودی و کاهش سطح روابط با امارات و ۹ سال قطع روابط ایران و بحرین. روابط ایران و کشورهای مذکور هنوز به طور کامل ترمیم نشده است. بحرانِ ناشی از جنگِ مورد بحث شباهتی به این مثال ندارد اما می‌توان از آن وام گرفت و گفت چرا باید کاری کنیم که در نهایت بهای سنگینی برای آن بپردازیم و کشور را گوشه رینگ بیاندازیم. وضعیت امروز از وضعیت سال ۱۳۹۴ به مراتب بدتر است. انتقام شهیدان هنیه، نصرالله و نیلفروشان در وعده صادق ۲ گرفته شد. اقدام بعدی باید چه باشد که افکار عمومی به آن رضایت بدهد؟ چطور باید به افکار عمومی توضیح داد می‌خواهیم جنگی را شروع کنیم که پایانش دست ما نیست؟ این امکان وجود ندارد.

آخر اینکه، مذاکره هدف نیست بلکه ابزار است. ابزاری برای بیرون رفتن از این وضعیت بحرانی همه‌جانبه که به غیر از عده معدودی با یک منظومه فکری خاص، دیگران می‌دانند باید از آن خارج شد. آن زمانی که تندروهای داخلی همراه با تندروهای خارجی هر آنچه از دستشان برآمد انجام دادند که توافق هسته‌ای ایران زمین بخورد، باید فکر این زمان را نیز می‌کردند که چرخ گردون برخلاف میل ما بچرخد و دیگر مذاکره، تنها راه مقابل کشور باشد. درک این حقیقت، نیازی به بودنِ ظریف و امثال ظریف در دولت ندارد. همین که در ایران زندگی کنیم، کافی‌ است.

  • منبع خبر : هم میهن