۱_ انتخابات آمریکا را چگونه ارزیابی می کنید ؟ چه کسی پیروز انتخابات آمریکا می شود ؟ در این رابطه دلایل خود را بیان دارید ؟ ارزیابی انتخابات آمریکا مانند هر انتخاباب دمکراتیک دیگر دارای رخدادهای پیشا رای گیری، درون رای گیری و پسا رای گیری چند لایه است که پرداختن به آن بسیار گسترده […]

۱_ انتخابات آمریکا را چگونه ارزیابی می کنید ؟ چه کسی پیروز انتخابات آمریکا می شود ؟ در این رابطه دلایل خود را بیان دارید ؟

ارزیابی انتخابات آمریکا مانند هر انتخاباب دمکراتیک دیگر دارای رخدادهای پیشا رای گیری، درون رای گیری و پسا رای گیری چند لایه است که پرداختن به آن بسیار گسترده و فراتر از مجال کنونی است؛ اما اینکه از دو نامزد، دونالد ترامپ، نامزد حزب جمهوری خواه و جو بابدن، نامزد حزب دمکرات، کدام یک پیروز میدان خواهد بود، نمی توان داوری خدشه ناپذیر کرد؛ زیرا پیش بینی در این باره نه بر دلبستگی های درونی به یک بینش و یک کاندیدا و ناخشنودی از دیگری، بلکه تکیه گاه آن باید بر داده های بی گمان استوار باشد. داده ها اما گرچه بیانگر پیشی اندک بایدن، بر ترامپ، است، ولی با نگاه به ساختار انتخاباتی آمریکا و نیز آرای خاکستری و بینابینی که در گزینش میان دو نامزد در نوسان است، به باور من پاسخ به این پرسش دشوارتر می شود؛ پس گویا بهتر آن است که مانند بیشتر دولت ها و شاید هم بیشتر ملت های جهان، چشم به راه رستاخیز رای شهروندان آمریکا باشیم!

۲_ آیا انتخابات آمریکا بر وضعیت اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی ایران تاثیر می گذارد؟ چه تاثیراتی ؟

من به این پرسش در کادر مناسبات علی و معلول میان پدیده ها پاسخ می دهم. بر بنیاد این مناسبات این پرسش مادر نمودار می شود که آیا بحران های گونا گون که میهن ما را میانگیر و بیشتر مردم ایران را زمینگیر کرده است، به متغیرهای بیرونی و از این میان به سیاست های خارجی دولت های آمریکا ربط دارد یا خیر؟
اما به باور من که نه باور شخصی، بلکه گزارش واقعیت است، انبوه خسارت های انسانی و اقتصادی و رنج ها و مرارت هایی که در بیش از این چندین دهه بر کشور و بیش و کم بر بیشتر ایرانیان آوار شده است، نه دستاورد نگرش و رفتار امریکا نسبت به ایران، بلکه ارمغان بینش و منش حاکمان ما و روش های حکمرانی آنها بوده است. من در این نوشتار فقط شماری از این رویکردها و عملکرد ها را به یاد می آورم :
– دو شقه کردن مردم کشور به خودی و غیرخودی و شهروند درجه ی یک و درجه ی دو و انحصار قدرت در دست خودی ها و محروم کردن تقریبا همه ی دگر اندیشان شناسنامه دار از حضور در ساختار قدرت؛
– نادیده گرفتن اصول مربوط به حقوق ملت؛ حقوقی که در قانون اساسی به روشنی بیان شده است؛
-نابرابری و شکاف ژرف در توزیع منزلت و کرامت انسانی، قدرت سیاسی، ثروت ها و داشته های ملی و رسانه ها(صدا و سیما)؛
– برخورد قهر آمیز و ناعادلانه با کنشگران عقیدتی، سیاسی، فرهنگی، صنفی و مدنی نا وابسته به قدرت رسمی؛
– نگاه ابزاری و خوارکننده به مردم؛
– وجود نظارت استصوابی و حذف انبوه نامزدهای انتخاباتی به دلایل عقیدتی و سیاسی و شخصی و برگزار نکردن انتخابات دمکراتیک و آزاد؛
– سلطه ی دستگاه های انتصابی بر نهادهای انتخابی و دگرگونی این نهادها به نهادهایی دکوری و فرمایشی؛
– فساد مالی و تاراج اقتصادی و ویژه خواری اداری گسترده و رنگارنگ که در تاریخ ایران و شاید در تاریخ جهان بی مانند است؛ اسحق جهانگیری معاون اول حسن روحانی، رئیس جمهور، فساد اقتصادی را سیستماتیک می داند؛
– نابودی ۶ میلیون هکتار از جنگل های کشور در این ۴۰ سال به نحوی که پیش بینی شده تا ۳۰ دیگر کشور از جنگل تهی خواهد شد. درحالی که در آمریکا از سال ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۱۰، ۴ میلیون هکتار ار جنگل های آن از بین رفته، ولی در همین مدت ۷/۶ میلیون هکتار جنگل را زنده کرده است( خبر آن لاین )؛
– دخالت زور محورانه حکومت در سبک زندگی مردم و کاربست مجازات برای ناهمراهان با سبک زندگی رسمی؛
– اختصاص سالانه هزاران میلیارد تومان ( در بودجه ی سال ۹۹، ۵، ۶ هزار میلیارد تومان) از خزانه ی عمومی به نهادهای فرهنگی و برخی دیگر از نهاد های وابسته به جناح اقلیت؛ در حالی که بودجه ی محیط زیست و جنگل های کشور در بودجه ی سال ۹۹ اندکی بیش ار ۹۰۰ میلیارد تومان است و آموزش و پرورش کشور نیز همواره از کسر بودجه چند هزار میلیارد تومانی نالان است(سایت های خبری مانند مردم سالاری و بهار نیوز)؛
– وجود ۱۳، ۱۴ میلیون پرونده در دستگاه قضایی ( علی رضا آوایی، وزیر دادگستری، ایرنا.)؛
– بودن ۲۴۰ هزار نفر در زندان های کشور در سال ۹۸، این در حالی است که در هنگامی که ایران ۳۶ میلیون جمعیت داشته، فقط ۱۰ هزار زندانی در زندان های ایران بوده اند.( نقی رستم وندی، رئیس سازمان امور اجتماعی کشور، ایرنا.)؛
-بودن ۱۹ میلیون حاشیه نشین در سال ۹۷ که در سال ۹۹ به ۳۸ میلیون افزایش یافته است( محمد رضا محبوب فرد، عضو انجمن آمایش ایران، سایت بیتوته).
بر این فهرست خیلی ناقص، هم چنان می توان افزود.
به پندار نگارنده، چون آنچه یاد شده نه معلول کنش دولت های آمریکا به ایران، بلکه مولود فلسفه ی سیاسی و نگاه حکومت به پدیده ی قدرت و مردم است، پس ثبات و تغییر در کاخ سفید، دگرگونی در عملکرد زمامداران کشور ایجاد نخواهد کرد، مگر اینکه خودشان به این نتیجه برسند که این شیوه ی مدیریت، شیوه ای نافرجام است و حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ملت را در نظر و عمل به رسمیت بشناسند و منافع درون مرزی را بر سیاست حامی پروری برون مرزی ترجیح دهند. و این آرزوی ماست.
ای خدا این وصل را هجران مکن / سرخوشان عشق را نالان مکن/ باغ جان را تازه و سرمست دان/ قصد این مستان و این بستان مکن
اما در باره ی بازتاب نتیجه انتخابات آمریکا در اقتصاد و صنعت ایران و کسب و کار و معیشت مردم، پیداست که اگر ترامپ در کاخ سفید باقی بماند و حاکمیت ایران هم حاضر به گفت و گو با آمریکا نشود، فرجامی بس سیاه در کمین نهی دستان و لایه های فرودست و طبقه ی میانه ی ایرانی خواهد بود و دره ی تورم و گرانی و فلاکت و ناداری کنونی را گود تر کرده و نتایجی بدخیم و ویرانگر تر از سامانه ی کنونی بر روان ناشاد و پیکر نحیف ده ها میلیون انسان ایرانی تل انبار خواهد شد. اما اگر بایدن کلید دار کاخ سفید شود و چرخ سپهر سیاست آمریکا به عصر برجام و پیشا ترامپ برگردد و گفت و گو ار سر گرفته شود، امید می رود در قلمرو اقتصاد، گشایشی در حال و روز ایرانیان رخ دهد؛ گرچه بازگشت ارزش پول ملی به هر دلار ۳۰۰۰ یا ۳۵۰۰ تومان شاید به توهم بیشتر همنوا باشد تا به واقعیت. البته بدبختانه برخی اقتصاد دانان مانند حسین راعفر باورشان این است که کاهش بی سابقه ی ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی، تاکتیک خود دولت برای جبران بدهی های اش می باشد.

۳_ اگر ترامپ انتخاب شود چه تاثیری بر دنیا و ایران ، خاورمیانه و ایران می گذارد. ؟

چنین می نماید که عموم کشورهای جهان با وانهادن برجام به دست ترامپ هم آوا نبوده و به چهارچوب برجام باور ذهنی دارند؛ اما اینکه در کنش عینی خود تا کجا می توانند در رویارویی با فشارهای آمریکا تاب بیاورند نیازمند بررسی بیشتر است؛ گرچه گمان نیرومند آن است که در گزینش میان حکومت آمریکا و حکومت ایران، پرچم این کشورها به سمت منافع ملی شان بر افراشته خواهد شد. هم اکنون نیز شماری از کشورها در کادر تحریم های آمریکا رفتار می کنند و میلیاردها دلار پول ایران را بلوکه کرده اند.
اما در باره ی مناسبات میان حکومت ایران با حکومت های خاورمیانه در دولت آینده ی ترامپ، روش حکومت ایران شاید در حالت سه گانه ی کردار دوستانه، کج دار و مریز و تنش، پایدار بماند. ولی چون کامیابی ترامپ در انتخابات پیش رو در سه شنبه این هفته، توان روانی قدرت های منطقه ای ناساز با ایران را افزایش خواهد داد، چه بسا مناسبات میان حکومت ایران و این حکومت ها نیز رویداد خیزتر شود. و گفتن ندارد که بازنده ی تام و تمام این ستیزها مانند همیشه، ملت های منطقه و برنده ی نهایی آن از یک سو شرکت های پر حرص و آز جنگ افزار سازی قدرت های بزرگ و در قله ی آن کمپانی های آمریکایی و ار دگرسو دولت اسرائیل خواهند بود.

 

  • نویسنده : خلیل موحد
  • منبع خبر : نصیر بوشهر